اخبار ویژه
استارت انتخاباتی تیم روحانی و روایت وارونه کارنامه اقتصادی
حسن روحانی رئیسجمهور سابق گفت که با تاخیر در احیای برجام، 100 میلیارد دلار درآمد نفتی از دست رفت.
وی در نشستی با حضور وزیران و معاونان خود در دولت قبل اظهار داشت: مردم باید حس کنند حضور یا عدم حضور پای صندوقهای رای، در سرنوشت آنان تاثیر دارد... در چهار سال گذشته، هم در انتخابات مجلس و هم در انتخابات ریاستجمهوری، با سختگیری در فرآیند انتخابات و محدود شدن گزینههای انتخاب مردم، به جای آنکه مشارکت مردم روند صعودی داشته باشد، شاهد کاهش مشارکت بودهایم که برای مصلحت نظام و کشور خطرناک است.
روحانی برخی گزارشها را دروغ و فریبهای آماری خواند و گفت: دستاوردهای بزرگی در دو سال اول دولت یازدهم حتی با وجود تحریمها و کاهش شدید قیمت نفت، در سایه امید مردم و نشاط جامعه محقق شد. در طی دو سال پس از انتخابات ۹۲، تورم نقطه به نقطه از ۴۳ درصد در مرداد ۹۲ به 14 درصد در تیر ۹۴ رسید. تورم سالانه از ۳۹ درصد در مرداد ۹۲ به 15 درصد در تیر ۹۴ رسید. کافی است این دستاوردها با ارقام مشابه در دو سال اخیر مقایسه شود تا اثر تعیینکننده مشارکت و امید مردم و نشاط اجتماعی را مشاهده نمود.
وی افزود: شاهد بودهایم که چگونه با حضور و حمایت مردم، هم رشد در اقتصاد حاصل شد، هم عزت در روابط خارجی و امنیت در فضای داخلی بهوجود آمد. هر زمان که مردم امیدوار شدهاند که رأی آنها مؤثر است، در انتخابات شرکت گسترده داشتهاند. برای زنده کردن این امید، اقدام عملی لازم است. مردم هنوز اقدام اطمینانبخشی ندیدهاند که شرایط را متفاوت از گذشته نشان دهد و امیدوارم در ماههای آینده شاهد آن باشیم.
روحانی با ابراز تاسف از اینکه در 2 سال و نیم گذشته از فرصت احیاء برجام و رفع تحریمها استفاده نشد، گفت: امروز بهتر میشود دید شرایطی که اکثریت قاطع دنیا از جمله اروپاییها در دفاع از ایران، به دنبال احیاء برجام بودند چقدر با شرایط امروز متفاوت بود و آنها که نگذاشتند در اسفند ۱۳۹۹ یا فروردین ۱۴۰۰ که همه شرایط برای احیاء برجام آماده بود و محورهای توافق و امتیازات اضافی به دست آمده در گزارش وزارت خارجه به مجلس مستند شده، چه خسارتی به کشور وارد کردند که کوچکترین رقم آن، محروم شدن از درآمد صادرات نفت است که در دو سال و نیم سال گذشته، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از کف ملت ایران رفته است. همچنین بدون هیچ التماس و امتیاز اضافی نه فقط ۶ میلیارد دلار که تمام پولهای بلوکه شده ایران آزاد میشد و بیش از ۸۰ میلیارد دلار اعتبار بانکهای شرق و غرب که در سالهای ۹۵ و ۹۶ آماده گشایش بود، دوباره در کشور سرمایهگذاری میشد.
درباره نشست روحانی با برخی دولتمردان سابق و همچنین اظهارات وی چند نکته شایان توجه است.
نخست این که نشست مذکور، فعالیت زودهنگام ستاد انتخاباتی دولت سابق هفت ماه مانده به انتخابات ارزیابی میشود. به برخی اخبار منتشر شده از سوی محافل حامی دولت سابق عنایت کنید:
- روزنامه هممیهن: برخی چهرههای درجه اول دولت و مجلس قبل (روحانی، جهانگیری و لاریجانی)، نیروهای خود را تشویق به نامنویسی در انتخابات کردهاند.
- محمدرضا خباز، (معاون تقنینی در معاونت پارلمانی دولت روحانی): پنج حزب اصلاحطلب به اعضای خود پیشنهاد دادند در انتخابات نامزد شوند.
- پیرموذن عضو فراکسیون امید در مجلس دهم: برخی اصلاحطلبان ثبتنام کردهاند اما نمیخواهند علنی کنند. در جلساتی که با جهانگیری، مرعشی، و لاریجانی داشتیم قرار بود آقای جهانگیری تا حصول نتیجه نهایی پیگیر باشد.
- میرزایی عضو فراکسیون امید در مجلس دهم: روحانی و چهرههایی از این دست، سالیان متمادی در مناصب حضور داشتهاند و حضور آنها جذابیت چندانی در انتخابات ندارد. لاریجانی، جهانگیری، و عارف، به افراد نزدیک خود پیشنهاد کردهاند که ثبتنام کنند.
نکته دوم، نقش منفی عملکرد دولت روحانی در کاهش مشارکت مردم در دو انتخابات 1398 و 1400 مجلس و ریاست جمهوری است، اما آقای روحانی چون بهرهای از روحیه مسئولیتپذیری و عذرخواهی صادقانه نبرده، در این زمینه نیز فرافکنی میکند. سند روشن این که رئیسبانک مرکزی آقای روحانی در انتخابات 1400 نامزد بود و رادیکالترین مواضع جمعبندی شده در محافل مدعی اعتدال و اصلاحات را هم در تبلیغات عنوان کرد اما سرانجام نتوانست بیش از 4/2 میلیون رای را کسب کند که از سقوط شدید پایگاه اجتماعی دولت روحانی حکایت میکرد در همان مقطع طبق نظرسنجیهای دولتی، محبوبیت آقای روحانی به زیر 6 درصد رسیده بود. جهانگیری هم در نظرسنجیهای انتخاباتی، وضعیتی چندان بهتر از همتی نداشت، اما به لطف رد صلاحیت توانست مظلومنمایی کند.
موضوع سوم، کارنامه اقتصادی است که آقای روحانی به جای اظهار نظر درباره آنچه در پایان هشت سال تحویل داد، دو سال اول را یادآوری میکند؛ دورهای که فضاسازی تبلیغاتی پرحجم، در کنار واگذاری امتیازات بسیار محدود و مقطعی از سوی آمریکا (در مقابل انبوه امتیازات گرفته شده و غیر قابل بازگشت) نقش موثری در شرطیسازی اقتصاد ایران برای زدن ضربات اقتصادی عمیق از سوی دشمن ایفا کرد. تعطیلی تولید و ظرفیتهای داخلی در اغلب حوزهها، وابستهسازی و شرطیسازی اقتصاد به خارج از کشور، واگذاری استقلال ملی و ناچار شدن از زمزمه برجام 2 و 3 (واگذاری امتیازات جدید) برای حفظ شیرینی آدامسی برجام، کاهش شدید درآمدهای کشور پس از سرخوشی دو ساله و رسیدن دولت به وضعیت صادرات نفتی 300 هزار بشکه، خالی کردن خزانه ارزی و ریالی، کسری 480 هزار میلیارد تومانی، بدهکاری 1500 هزار میلیارد تومانی، و رکورد تورمی 60 درصدی از میراثهای تلخ مدیریت آقای روحانی است.
چهارم؛ در موضوع برجام هم فارغ از این که رقم دقیق درباره خسارتهای ایران حاصل از کلاهبرداری و عهدشکنی آمریکا و غرب چقدر است، روشن است که مسئولیت اصلی آن خسارتها متوجه شخص آقای روحانی است چرا که با وجود هشدار موکد صاحبنظران، او بیشترین فشار را برای سر همبندی توافق و اجرای هرچه سریعتر آن (واگذاری همه امتیازات حتی قبل از فرا رسیدن روز رسمی برجام یعنی 27 دی 1394) داشت.
پنجم؛ در موضوع جذب سرمایهگذاری خارجی بر خلاف انبوه وعدههای فریبنده مبنی بر پیشبینی جذب 200 میلیارد دلار سرمایه خارجی و خرید دویست فروند هواپیما و...، کلا زیر 4 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب شد و توافقات برای خرید هواپیما و نیز همکاری با شرکت توتال، هم روی کاغذ ماند و معلوم شد که این توافقات کاغذی بیشتر عملیات فریبی برای به تله انداختن طرف ایرانی برای امضای برجام و همچنین فریب افکار عمومی ایران در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری سالهای 1394 و 1396 بوده است. ضمنا گفتنی است که در پایان دولت برجام، بیش از 15 میلیارد دلار از اموال و درآمدهای ایران در کشورهایی مانند عراق و کره جنوبی و... بلوکه شده بود که به همت دولت رئیسی بدون برجام آزاد شده یا در حال آزاد شدن است.
و نهایتا این که با وجود برجام، روند تحریمها از همان دولت اوباما تا دولت ترامپ و بایدن افزایشی بود و حال آن که روحانی مدعی لغو قطعی و بدون بازگشت همه تحریمها بود. اگر این وعده خلاف واقع فریب افکار عمومی بود، فریب بزرگتر آن است که با وجود طفره دولت بایدن از لغو تحریمها و ارائه تضمین معتبر برای عدم تکرار عبرت برجام، ادعا شود میشد دو سال قبل توافق کرد اما از داخل ایران نگذاشتند توافق شود! آیا روحانی قرار بود کشور را در باتلاقی بزرگتر از برجام وارد کند و کشور را برای دادن امتیازاتی خسارت بارتر تحت فشار قرار دهد؟
شکست تحریم خبر کوچکی است یا 5 میلیارد دلار درآمد سالانه فاز 11؟!
روزنامه غربگرای «شرق» افتتاح فاز 11 پارس جنوبی پرهیاهو بود اما به نظر کارشناسان، نتیجه درخورتوجهی نخواهد داشت.
شرق در تحلیلی با همان عنوان فوق نوشت: «ناترازی گاز ایران امسال به حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده است. براساس برنامه ششم توسعه بنا بود تزریق گاز سبک به شبکه انتقال سراسری به یکمیلیاردو ۲۵۰ میلیون مترمکعب برسد؛ اما حداکثر تولید گاز درحالحاضر تنها حدود ۸۵۰ میلیون مترمکعب است.
حالا دولت ماههاست برای افتتاح فاز ۱۱ پارس جنوبی تبلیغات گسترده راهانداخته و این تبلیغات حتی به بیلبوردهای شهری رسیده است. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری، برای افتتاح این پروژه راهی عسلویه شد؛ اما متخصصان انرژی میگویند که این تبلیغات پرهیاهو برای هیچ است؛ چراکه تمام کاری که انجام شده، این است که سکویی را از جایی باز کردهاند و به فاز ۱۱ پارس جنوبی آوردهاند تا از چاههای قدیمی و مستهلکی که دیگر صرفه اقتصادی ندارند، روزانه حداکثر ۱۵ تا ۲۰ میلیون مترمکعب گاز استخراج کنند؛ رقمی که فقط حدود یکپانزدهم کسری گاز ایران را پوشش میدهد.
روز دوشنبه، افتتاح فاز 11 میدان پارس جنوبی بعد از روزها تبلیغات، با حضور رئیسجمهور انجام گرفت. همان فازی که قرار بود زمانی توتال فرانسه و بعد هم سیانپیسی چین آن را به تولید برسانند؛ ولی با شدتگرفتن تحریمها هر دو کنار کشیدند. حالا دولت میگوید که با وجود تحریمها و فقط با تکیه بر توان داخلی فاز 11 را تکمیل و آماده تولید کرده است.
طبق گفته رسانههای حامی دولت نیمه دیماه سال ۱۴۰۰ گروه پتروپارس از ابلاغ رسمی دو قرارداد مهم برای تسریع در توسعه فاز ۱۱ خبر داده و اعلام کرده که این قراردادها مربوط به اجرای خط لوله دریایی، همچنین انتقال، اصلاح و نصب سکوی تولیدی است.
جالب اینکه این رسانهها اقدام دولت سیزدهم را «ابتکار راهگشا» توصیف کردهاند و نوشتهاند که خلأ ناشی از ساخت سکو را که معمولا سه سال به طول میانجامد، جبران کرده تا تولید از این میدان هرچه زودتر نهایی شود.
این در حالی است که 15 اردیبهشت سال 1399 و پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم، رسول فلاحنژاد، مدیر مهندسی و ساختمان شرکت نفت و گاز پارس، در گفتوگویی با تسنیم از انتقال سکوی فاز 12 به فاز 11 خبر داده بود.
هاشم اورعی، رئیساتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران، تبلیغات افتتاح فاز 11 پارس جنوبی را اغراقآمیز توصیف میکند میگوید: «امروز در جهان تکنولوژیای که بخواهد به روش اقتصادی و با راندمان بالا میادین گازی را توسعه دهد، در اختیار نهایتا هفت تا هشت شرکت در جهان است و طبیعتا هیچکدام از این شرکتها هم ایرانی نیستند. در نتیجه ممکن نیست فرض کنیم که ایران در این مسئله به نوعی به تکنولوژی روز دنیا مسلط شده است».
آیا راهاندازی فاز ۱۱ پارس جنوبی از نظر اقتصادی صرفه کافی دارد؟ اورعی تأکید میکند که «میادین پارس جنوبی قدیمی است و تقریبا همه فازهایش در نیمه دوم عمر خود هستند و اگر وضعیت از نظر سیاست خارجی عادی بود و تحت تحریم نبود، به احتمال زیاد ارزیابی کشورهای صاحب فناوری از وضعیت پارس جنوبی این بود که در این چاهها را ببندند و چاه جدید بزنند؛ چون هرچه عمر چاههای گازی بالا برود، هزینه نگهداشتن فشار و حفظ تولیدشان بالا میرود و در جایی از نقطه سربهسر میگذرد و دیگر اصلا اقتصادی نیست.
رضا پدیدار، رئیسسابق کمیسیون انرژی اتاق تهران هم معتقد است کاری که امروز در فاز 11 پارس جنوبی انجام شده، اتفاق چندان جدیدی نیست؛ بلکه کار کوچک و روتینی انجام شده که در مقام مقایسه با توانایی بالقوه فاز 11 طبق قراردادی که با توتال فرانسه و سپس شرکت ملی نفت چین بسته شده بود، بسیاراندک است. برآورد متخصصان این است که با این اقدام حداکثر 15 تا 20 میلیون مترمکعب به ظرفیت روزانه تولید گاز افزوده میشود که عدد درخورتوجهی نیست».
یک بار دیگر، نوشته شرق را مرور کنید! متوجه نمیشوید که بالاخره فاز 11 پارس جنوبی، بیارزش و فرسوده و به دور از صرفه است، یا این که فاز بسیار مهمی است که اگر توتال مانده بود و فعالیت میکرد، آنگاه همین فاز فرسوده خیلی هم مهم و با ارزش بود. جالب این که شرق عهد شکنی شرکت توتال را با بیمحلی نسبت به شرکت چینی یکی کرده و حال آن که قرارداد توتال هم به اعتبار واگذاری اسرار پارس جنوبی به آن شرکت بدون اخذ تضمین معتبر یا پیشبینی خسارت نقض قرارداد، مستوجب مواخذه دولت روحانی و تیم مدیریتی زنگنه است.
شرق همچنین میراث دولت غربگرا در ایجاد ناترازی در تامین گاز را هم به رخ دولت رئیسی میکشد که توانسته پروژه 20 سال معطل شده را ظرف دو سال به سرانجام برساند؛ پروژهای که تماما ایرانی و بدون برجام و توتال افتتاح شده، نشانه شکست راهبرد «تحریمهای فلجکننده» و
«فشار حداکثری» آمریکاست، روزانه ۵۶ میلیون مترمکعب گاز و یک میلیون تُن اِتان تولید میکند، و نیز، سالانه یک میلیون تُن الپیجی تولید خواهد کرد، و سالانه ۵ میلیارد دلار درآمد (معادل ده درصد کل درآمد سالانه فعلی) نصیب کشور میکند. اگر این نتایج چشمگیر نیست، پس منظور شرق از «نتیجه درخور توجه» چیست؟! نتیجه درخور، واگذاری اطلاعات سری به بیگانه، کثافتکاری خواندن ساخت پالایشگاه، ناممکن بودن راهاندازی فاز 11 پارس جنوبی بدون حضور شرکتهای خارجی، و کاهش گسترده و صادرات تولید نفت و میعانات نفتی در دولت برجام است؟!