ضرورت آسیبشناسی نگاه نسل جدید به شیوههای اصیل زندگی نسل قدیم (بخش نخست)
پایداری ارزشها در برابر تلاطم تکنولوژی (گزارش روز)
حسن آقایی
دو نوه نوجوان و جوان مادربزرگ و پدربزرگ قرار است ساعت چهار عصر به دیدار آنها بیایند. با حدود یک ساعت تاخیر زنگ در را میزنند وارد حیاط کوچک میشوند. فوری هر کدام یک گل بزرگ از بوته باغچه جدا میکنند و وارد اتاق میشوند. با شادمانی گلها را به پدر بزرگ و مادربزرگ میدهند. پدربزرگ با لحنی نگران میپرسد تا حالا کجا بودید؟ این گلها چیست؟! نوه کوچک میگوید دست پرورده خودتان است. پدربزرگ میگوید: «گل برای دیدن و بوییدن است. نگفتید چرا دیر آمدهاید؟» همسرش میگوید کمی صبر کن از راه برسند. نوجوان نگاهی به برادرش میکند بعد به پدربزرگ میگوید: «علت تاخیرمان نقص ماشین بود که آخرش هم روشن نشد با تاکسی آمدیم.» برادرش با دلخوری میگوید: «همش تقصیر بابام است که دست از ماشین عهد بوقش برنمیدارد تا یک ماشین مدل روز بخرد. هر موقع سوارش شدم یک دوری با دوستانم بزنیم آنها خندیدهاند.» سپس سر خود را کمی به عقب میکشد و با صدای نسبتا بلند میگوید: «پدرجان! زمان قدیم رفته، حالا زمان اینترنت و سرعت ارتباطات است که میتوانید از همینجا در آن طرف جهان سرمایهگذاری کنید.»
مادربزرگ با سینی مسی گرد لب کنگرهای چای در لیوان بلوری تراش خورده لب طلایی و نعلبکیهای لب طلایی و تصاویر قدیمی میآورد. نوه جوان با شگفتی میپرسد این استکان و نعلبکیها را تا حالا ندیدم، کجا بودند؟! مادربزرگ سربلند کرده و با تبسم جواب میدهد: «اینها یکدست کاملند. مادربزرگم اینها را به مادرم داده بود. خدا رحمتشان کند. مادرم در جهیزیهام گذاشته بود. این دست چایخوری با قوری همرنگشان را در کمد نگهداری میکنم. آنطور که شنیده بودم تا به حال چند دست فامیلی گشتهاند. همسرش میوه میآورد و به نوه کوچکش نگاه میکند که حواسش به باز کردن گرههای سیم شارژر گوشی است که وصل میکند به تلفن همراهش. پدر بزرگ با اخم شیرینی! میگوید: «پس از شش ماه برای دیدار ما آمدهاید تا موبایل جدید صفحه بزرگتان را ببینیم!... ای روزگار! ما به چی دلخوش و قانع بودیم و اینها با چه چیزها سرگرم میشوند؟»
نگاه یک کارمند بازنشسته به جریان زندگی فرد، خانوادگی و عمومی گذشته گویای وجود علایق خویش و روابط دیگران در یک سطح و همسازگاری و انتظارات هم همینطور بوده است.
«عبدالحسنی» در این زمینه بیشتر شرح میدهد: «در روزگار گذشته روابط، همدلی و عواطف نسبت به همدیگر خیلی بهتر از الان بود و توقع افراد اندک بود. آن زمان عموما در خانه بزرگ و به صورت جمعی خانوادگی زندگی میکردیم که آن سبک زندگی گردهماییها و مهر و دوستیها را نهادینهتر میکرد.»
تاثیر شتاب تکنولوژی
روی ظواهر و روابط خانوادگی
وی در ادامه گفتارش متوجه چگونه بودن و این که نگاه نسل کنونی به زندگی چطور بوده است میشود و با این نظر که امروز توقعات، چشم و همچشمی و ظواهر روز بالا رفته است، میافزاید: «نرخ ملزومات زندگی نسل گذشته نسبت به امروز بسیار پایین بوده است. به عنوان نمونه تعریف میکند در سال 1360 خانهای را در یک منطقه شمالی شهر یک میلیون تومان خریده است اما الان سه جواناش با تحصیلات عالی نمیتوانند یک خانه 50 متری برای زندگی مشترکشان در پایین شهر تهیه کنند. وی با اشاره به این که نسل فعلی هر کدام یک خانه مستقل میخواهند، میافزاید: «در چنین شرایطی، دور هم زیستن و یا نزدیک هم بودن روابط و مهر و عواطف خیلی کمرنگ و بیخبریهای حضوری خانوادگیها بیشتر شده است.»
این پدر همچنین فاصله افتادن و کم شدن همنشینیهای خانوادگی و قومی را ناشی از شتاب تکنولوژی میداند که روی فرهنگ و کردار شخص تاثیر زیاد گذارده است. وی میگوید: «وجود شبکههای اجتماعی سبب گردیده تا خانوادهها از هم دور شوند و همه ارتباطات رنگ و بوی مجازی بگیرد و با دنیای حقیقی فاصله بگیرند.»
نسل قدیم نتوانسته خود و ارزشها را
به نسل جدید معرفی کند
از یک دانشجوی برق میپرسم نگاهش به چند وچون زندگی نسل قدیم و نسل جدید و نیز ارزشهاش معنوی و فرهنگی چطور است؟
گزینههایی از پاسخش با این اشاره که نسلها میتوانند پنج سال باشند، بیانگر آن است که نسل گذشته با تکنولوژي روز همگام نشده و نیز نتوانسته خود و دانستههایش را به نسل امروز معرفی کند و در این ارتباط داشت و داریمهای ارزشها را به گستره جامعه ارائه دهد و این درحالی است که پدیدههایی ترویج شده که در فرهنگ ما نبوده است.»
«محمدباقر بهمنی» براین نظر است که: «تفاوتهایی بین نسل قدیم و جدید وجود دارد. علل آن زیاد است از جمله نبود آموزش و این که آن نسل نتوانسته از طریق موارد مثبت تحولات فنون و دانش زمان کنونی، روی اندیشهها تاثیرگذار باشد و حضور خود را به نسل جدید و در جهت فرهنگ و معنویات بنماید. علت آن همان خلأ، نبود تطبیق با فنون و اطلاعات الکترونیکی روز است با توجه به این که شتاب تغییر نسلها میتواند پنج سال باشد.»
اول خانواده بعد اجتماع
به این دانشجو میگویم غیر از آنچه اظهار کرده، کاهش مهرورزی، حرمتمداری در ارتباطات بین خانوادگی و اجتماعی، رضایت به قسمت وجود شتاب برای به دست آوردن خواستها که اغلب متاثر از دادهها و سرسام تبلیغات تکنولوژي نوین است، چه نظری دارد و چکار باید کرد؟ جوابش این است: «باید بتوانیم برای اصلاح کردن از یک جایی شروع کنیم، اول از خانواده بعد اجتماع.»
انسجام عقاید، فرهنگ، تربیت و قناعت در برابر تلاطم تکنولوژي
خودرواش را حاشیه خیابان پارک کرده چشم به راه آشنایش است. موضوع گزارش را شرح میدهم. از پشت عینک طبی انعکاس لبخندش دیده میشود.
«شکوهی» نسل اواخر دهه 30 است. حسابدار یک کارگاه تولیدی است. 4 فرزند و 5 نوه دارد. میگوید:«زندگی در شرایط گذشته از جهاتی آرامش بخش بوده، یکی آن که افراد خانواده به آنچه داشتند قانع بودند و این قدر هم تجملات و تبلیغات کالای مصرفی نبوده است. در بیشتر خانوادهها اشیای قابل استفاده از نسل گذشتهشان نگهداری میشد که نشانه قناعت بود. سلایق بچهها با نظر بزرگ خانواده؛ پدر و مادر مطابق و روابط در داخل خانه و با همسایگان و کسبه محله بسیار صمیمانه و محترمانه بود و اعتقادات، درونی و بیپیرایه بوده است.»
وی ادامه میدهد: «اما در روزگار فعلی سبک و نگاه به زندگی عوض شده تولیدات انبوه تکنولوژي سیلابوار ذهن و اهداف اصیل و زندگی بسیاری از مردم به ویژه نسل جدید را جابهجا نموده این شرایط موجب تنوعطلب افراطی و بالا رفتن انتظارات شده و تبلیغات هم به این وضعیت کمک میکند. امروزه اراده خودداری در مقابل انواع وسایل ارتباطی نو و سرگرمیها ضعیف شده و نوجوان 7-8 ساله و جوان به خانواده فشار میآورند فلان چیز را برایش تهیه کنند. این جور شدن روند زندگی جدید روی تربیت و خواست بچهها تاثیرگذار است و فکر نمیکنند وسع مالی اولیای خانواده چه هست و چه نیست. درحالی که اصل و معنی با همفکری و ملاحظات در سازگاریها خدشهدار میشود. میپرسم راهکارهای مناسب و منطقی در برابر تلاطم این تغییرات چیست؟ میگوید: «پایداری عقاید، فرهنگ بومی محوری، انسجام تربیت از کودکی و دوری از زیادهخواهی سبب میشود یک زندگی حداقل کم دغدغه را داشته باشیم.»
خود و اطرافیان
تمایل به نسل قدیم داریم
تحصیلکرده مدیریت صنعتی است. هفت سال پیش ازدواج کرده، به خانمش گفته بود به طرف خرید ماهواره نمیروم. زمان تحصیل تمایل نداشته با دیگر همکلاسیها ارتباط داشته باشد.
«سیدمهدی مشعشع» پیرامون این موارد نخست با این اظهار: خودم و اطرافیانم تمایل داریم نسل قدیم بمانیم، میافزاید: «زمانی که دانشجو بودم بعد از درس کلاس یکسره به خانه برمیگشتم. سلیقهام در دوران تحصیلی آن بود که با همکلاسیها رابطه نداشته باشم به دلیل تربیت خانوادگیشان که میدیدم...»
وی سال 86 با یک خانم دانشجو ازدواج میکند. مدتی بیکار بوده است. سال 87 از طریق خانواده و کمک پدر تاکسی میخرد. ماهانه نود هزار تومان بابت قسط آن میپرداخته است. بنابراین شرایط، از ساعت 2/5 صبح تا 6-7 بعدازظهر کار میکرده است.
وی میگوید:«به خانمم که میدیده چطور کار میکنم، گفتم باید با همدلی مشکلات را پشت سر بگذاریم، که البته به لطف الهی اینطور هم شد و تاکنون کانون خانوادگی ما گرم بوده است.»
توقعات صفر بود
سال 51 ازدواج کرده چهار فرزند دارد. همیشه در امور زندگی با تفاهمات در محیط خانوادگی راحت و احساس آرامش داشته چون هیچ توقع نامعقولی از زندگی نداشته است. اما نسل کنونی خواسته ناخواسته تحت تاثیر ارتباطات جمعی و تکنولوژي قرار گرفته و برخیشان از نظرات والدین متابعت نمیکنند.
«حسین کوهوش» بازنشسته شغل آزاد، میگوید: «در آن روزگار زندگی از جهت مادی آسان بود چون توقعات صفر بود. توقع خانوادهمان پایین بوده و زندگی را ساده میگذراندند، نه استرس بود و نه تک فکری. یعنی نظر اعضای خانواده برابر هم بود، چهار فرزند دختر و پسر هم همینطور کم توقعند که این شیوه زندگی ریشه در تربیت خانوادگی دارد. اما بچههای امروزی به میل پدر و مادر در جهت خواستههاشان نیستند. دلیلش این است که زمان فرق کرده، ارتباطات الکترونیکی، رسانههای جمعی، ماهواره، فیلمهای مغایر فرهنگ و ارزشهای خودی، اینترنت و کلا تکنولوژي نسل امروز را تحت تاثیر قرار داده و روی عطوفت و ارتباطات خانوادگی هم موثر بوده است. بسیاری از پدر و مادرها متوجه این مسائل نیستند اگر چه برخی دیگر بچهها را کنترل میکنند.»