مروری بر عملکرد قرارگاه حیدریون و گروههای عراقی در سوریه و یادی از شهدای آنها
از کـربلا تا دمشــق
کامران پورعباس
بسیاری از مدافعان حرم عراقی در قرارگاه حیدریون و گروههای عراقی که در سوریه به جهاد علیه دشمنان دین و بشریت پرداختهاند، از این امتیاز بزرگ برخوردارند که هم در عراق و هم در سوریه علیه داعش و تکفیریها جنگیدهاند؛ بنابراین از این افتخار عظیم برخوردارند که بهصورت مستقیم مدافعِ حرمِ امامعلی(ع)، امامحسین(ع)، امام هادی(ع)، امامحسن عسکری(ع)، حضرت ابوالفضلالعباس(ع)، حضرت زینب کبری(س)، حضرت رقیه(س) و مزارهای شریف خاندان معصومین(ع)، شهدای کربلا، اصحاب پیامبر(ص) و ائمه(ع) و... هستند.
در این گزارش به مناسبت ۱۶ مرداد سالگرد شهادت اسوه حیدریون شهید مرتضی حسینپور، مروری مینماییم بر عملکرد مجاهدان و گروههای عراقی در سوریه و یادی مینماییم از چند شهید از این گروهها و همچنین شهیدانی از قرارگاه حیدریون.
بازوهای مقاومت در سوریه
رزمندگان عراقی از مهمترین بازوهای مقاومت در سوریه محسوب میشوند که شهدای زیادی را در راه نابودی داعش و تکفیریها تقدیم نمودهاند.
یک منبع دولتی عراقی به الجزیره اعلام کرده بود که ماهیانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نیروی داوطلب مردمی از عراق برای مبارزه در سوریه جذب میشدند.
تعداد نیروهای داوطلب مردمی عراق در سوریه بالغ بر ۲۰ گروه مسلح بود که در تیپها و گردانهای مختلفی توزیع شده بودند. در ادامه معروفترین آنها را معرفی مینماییم.
تیپ حضرت ابوالفضلالعباس(ع)
هستهاین نیروها از گردانهای متعددی تشکیل شده که از جمله آنها میتوان به عصائب اهل الحق، سازمان بدر، گردانهای حزبالله عراق، جیش المهدی و برخی شیعیان سوریه اشاره کرد.
بیشتر رزمندگان این تیپ را عراقیهای داخل و نیز عراقیهایی که پس از حوادث سال 2006 به سوریه گریخته بودند، تشکیل میدهند. تیپ ابوالفضلالعباس به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) بسیار مشهور است.
این تیپ از انواع سلاح و موشکانداز و خودروهای نظامی برخوردار است.
این نیروها در مناطق مختلف سوریه از جمله منطقه السیده زینب و شهر حلب و نبل و الزهرا در حومه حلب مستقر بودهاند. این نیروها براساس نیاز دولت سوریه در درگیریهای مختلف حضور داشتهاند. از جمله این درگیریها میتوان به عملیات طریق المطار، عملیات قلمون، درگیریهای جنوب دمشق، عملیات الحجیره در جنوب دمشق، عملیات الملیحه، عملیات حی جوبر، عملیات حصار الغوطه و جبهه حلب اشاره کرد.
سعد عبدالقادر(ابو شیماء)، ارفد محسن الحمیداوی و احمد مهدی الشویلی، از شهدای این تیپ هستند.
جنبش النجباء
این نیروها در حلب و دمشق مستقر و در ۳ تیپ توزیع شده بودند: تیپ عمار بن یاسر در حلب، تیپ امام حسن مجتبی در دمشق و تیپ الحمد در حومه دمشق.
حیدر جاسم الدنیناوی مسئول جذب نیروهای عراقی در این جنبش بود که در سوریه به شهادت رسید.
از مهمترین عملیاتی که نیروهای النجبا در آن شرکت داشتهاند، میتوان به درگیریهای القصیر، عملیات طریق المطار، عملیات العبادیه، درگیریهای اطراف حرم حضرت زینب(س)، درگیریهای اردوگاه الیرموک، عملیات حلب، رفع محاصره نبل و الزهرا، عملیات العیس، خانطومان، غوطه شرقی، سهل الغاب، جبین و خناصر اشاره کرد.
مهیب سعدون حاتم الراشدی، وسام ردام محمد المفراجی، محمد حسین سلمان الربیعی(حمودی دیاله)، مرتضی الوان سیاح جابر الشویلی، علی صباح عناد النداوی، محمد عبدالرسول حسین الشامی، فواد لفته جاسم سلمان، اثیر قاسم عبدالامیر الربیعی، حسین عبدالمهدی عبدالواحد الرکابی، حسین کریم محمد شمخی، رحیم جبار حسین، کاظم عبدالکریم عبدضیدان الذرعان، احمد حسین عبدالرزاق و ضیغم علی حسین از جمله شهدای نجبا هستند که در میانشان برخی چهرههای سرشناس و در ردههای فرماندهی نیز وجود دارند.
محمدحسین سلمان الربیعی یا حمودی دیاله از نیروهایی بود که در میان رزمندگان مقاومت به فرشته نجات پیکر شهدا معروف بود و هم او بود که پیکر سردار سیاح طاهری را سال 94 در منطقه خانطومان از چنگال داعش نجات داده بود.
نیروهای شهید محمدباقر صدر
نیروهای شهید محمدباقر صدر شاخه نظامی سازمان بدر هستند. سپاه بدر شاخهای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در سال ۱۳۶۱ توسط آیتالله هاشمی شاهرودی تشکیل و پس از ۳۰ ماه، رهبری آن به آیتالله سید محمدباقر حکیم منتقل شد. این سپاه از مجاهدین عراقی تشکیل شد که یاران آیتالله سید محمدباقر حکیم و آیتالله شهید سید محمدباقر صدر بودند و خود را از فداییان امام راحل و نظام اسلامی ایران و مبارزه با رژیم بعث عراق را جهاد فی سبیلالله میدانستند.
سپاه بدر از مجاهدین عراقی مهاجر در ایران و با حمایت سپاه پاسداران با هدف مبارزه با حکومت بعث عراق و سقوط صدام تشکیل شد و زیر نظر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به ادامه فعالیت پرداخت که شرکت در برخی عملیاتهای جنگی همراه با نیروهای ایرانی در جبههها و فعالیت در خاک عراق علیه حزب بعث در دوران دفاع مقدس، عملکرد اصلی این سپاه را تشکیل میداد.
پس از سقوط صدام، سازمان بدر با تغییر در اهداف و ساختار در پارلمان و دولت عراق حضور پیدا
کرد.
سازمان بدر از انواع سلاحها و ادوات نظامی بهرهمند و از تجربه نظامی قوی برخوردار است زیرا فرماندهان آن سابقه مبارزاتی قوی دارند.
سازمان بدر از قدرتمندترین گروههای نیروهای مردمی است و روابط قوی با ارتش عراق دارد.
سازمان بدر در ژوئن سال ۲۰۱۳ به صورت رسمی اعلام کرد که در عملیات سوریه حضور دارد. این نیروها در عملیاتهای مختلف شامل عملیات منطقه السیده زینب، عملیات جنوب دمشق و غوطه شرقی حضور داشتهاند.
گردانهای حزبالله عراق
کتائب یا گردانهای حزبالله پس از سقوط بغداد به دست اشغالگران آمریکایی، شکل گرفت و هدف آنها مبارزه با اشغالگران آمریکایی بود.
حزبالله عراق موشکهای کاتیوشا، ذوالفقار، کرار، حیدر و اشتر و همچنین سامانه اطلاعاتی قوی در اختیار دارد. حزبالله دارای سلاح ایکی47، ام16، پیکیسی، موشک آرپیجی، قناصههای اچ اس50، بی29، خمپاره 60 و 180 و سلاحهای دیگر ضدزره و ضدهوایی است.
این نیروها مشارکت در جنگ سوریه را در مارس سال ۲۰۱۳ اعلام کردند.
وسام علی الشهیدی، رضا توفیق الابراهیمی، جعفر حسین الغرّالی، سید محمدکاظم العرداوی و حسین مطشر الحمیداوی از شهدای کتائب حزبالله در سوریه هستند.
گردانهای سیدالشهدا
بیست و یکم فوریه سال ۲۰۱۳، برخی منابع خبری عراق طی پوشش مراسم گرامیداشت دومین سالگرد خروج نظامی آمریکا از عراق توسط کتائب حزبالله، از جدایی برخی چهرههای بارز این گردانها و تشکیل گروهی جدید به نام کتائب سیدالشهداء(ع) خبر دادند.
مجاهدان گردانهای سیدالشهدا به روشنفکری و تحصیلکرده بودن مشهور هستند و از همه تخصصهای نظامی که نیاز به سواد عالیه دارد، برخوردارند. سلاح آنها، سلاح سبک و میانبرد است و هماهنگی قوی با ارتش عراق برای پوشش آتشبار سنگین دارند.
حسن خاقانی، مسئول تبلیغات جنگی و روابط بینالملل کتائب سیدالشهدا در معرفی این نیرو آن را یادگار مدرسه امامخمینی(ره)، رهرو مقام معظم رهبری (مدظله) و دانش آموخته مکتب سردار سلیمانی معرفی میکند.
کتائب حضرت رقیه(س)، شاخه کتائب سید الشهدا در سوریه به شمار میرود که از سپتامبر سال ۲۰۱۳ در جبهه مبارزه با تروریسم تکفیری و حمایت و دفاع از مقدسات اسلامی در سوریه حضور و فعالیت داشتند.
محور عملیاتی کتائب حضرت رقیه منطقهای ممتد از قلعه دمشق تا دروازه شرقی دمشق است. به جز دمشق، این گردانها در جبهه عملیاتی حومه شمالی استان درعا نیز حضور و فعالیت داشتند.
عملیات آزادسازی الشیخ مسکین، در حومه دمشق در ماه دسامبر سال ۲۰۱۴ از مهمترین عملیاتهایی است که کتائب حضرت رقیه در سوریه در آن مشارکت و حضور فعال داشت.
گردانهای حیدر کرار
عصائب اهل الحق شاخهای از سپاه المهدی بود که در جولای 2006 تأسیس شد و به شکل کاملاً مستقل از سپاه المهدی عمل کرد.
این نیروها از تجربه بالایی برخوردارند و سلاحها و ادوات نظامی سبک و سنگین از جمله خمپاره و موشکانداز و توپخانه در اختیار دارند. شاخه سوریه عصائب اهل الحق، گردانهای حیدر کرار نامیده میشود که غالباً در جنوب دمشق و غرب حلب بودند.
آبان ماه 1393، حجتالاسلام جابر رجبی نماینده مقاومت اسلامی عصائب اهل الحق عراق در ایران گفت: بیعت گروههای مقاومت اسلامی عراق با مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای و پیروی از فرمایشات مراجع عظیمالشان قم یکی از نقاط مثبت برای ما است که دشمن میخواهد آن را به نقطه ضعف برای نیروهای مقاومت تبدیل کند در حالی که اگر این مطلب به درستی بیان شود باید گفت نقطه قوتی برای عراق و ایران است که مردم مسلمان ماوراء مرزهای جغرافیایی امتی واحده هستند، چرا که دشمنی واحد دارند و عقایدی صد در صد مطابق هم و امروز که آمریکا و انگلیس به دنبال ایجاد تفرقه در بین مسلمانان هستند، پیروی از نظام و مقام معظم رهبری و مراجع ایران یک عمل شرعی و اعتقادی است و نه یک عمل سیاسی.
وی حضور نیروهای مقاومت عراق در سوریه را موضوع دیگری دانست که دشمنان به وسیله آن سعی در متهم کردن نیروهای مقاومت عراق دارند و تصریح کرد: ما به این موضوع افتخار میکنیم که برای دفاع از کرامت انسانی و انسانیت در برابر حمایت استکبار از وحشیگریهای تکفیریها به میدان آمدیم و در سوریه نه فقط برای دفاع از حریم عقیله بنیهاشم حضرت زینب(س) به میدان وارد شدیم، بلکه مدتها در ریف دمشق از اهل سنت و مسیحیها نیز در برابر وحشیگریهای عمال غرب دفاع کرده و برای این کار 83 درصد نیروهای مقاومت اسلامی عصائب اهل حق را به سوریه اعزام کردیم.
وی با تأکید بر اینکه نبرد در سوریه به عنوان خط مقدم دفاع از نجفاشرف، کربلای معلی و عتبات عالیات به شمار میرود، گفت: در این راه شهدای زیادی را بدون نگاه قومی و قبیلهای نثار اسلام کردیم.
یگان الوعدالصادق
این نیروها در سال ۲۰۰۶ از جیش المهدی جدا شدند. این نیروها در ۱۱ استان عراق حضور فعال دارند و در بخش تبلیغاتی و فرهنگی نیز فعالیت هستند.
حضور این نیروها در سوریه برای اولین بار به سپتامبر سال ۲۰۱۳ مربوط میشود. آنها در درگیریهای حومه دمشق و القلمون و حلب و حومه حلب حضور داشتهاند.
نیروهای تیپ اسدالله الغالب
اعلام تشکیل این نیروها در فرودگاه بینالمللی دمشق و در دسامبر سال ۲۰۱۳ صورت گرفت. این نیروها در درگیریهای السبینه در حومه دمشق و عملیات السیده زینب و جبهه غوطه شرقی حضور فعال داشتهاند.
تیپ ذوالفقار
این تشکیلات نظامی از تیپ ابوالفضلالعباس(ع) جدا شدند و در عملیات مختلف از جمله درگیریهای منطقه السیده زینب، عملیات طریق المطار، جبهه عدرا و آزادسازی شهر النبک حضور داشتهاند.
تیپ کفیل زینب
این نیروها در جولای سال ۲۰۱۳ در داخل سوریه اعلام موجودیت کردند و در بسیاری از عملیاتها از جمله درگیریهای منطقه السیده زینب و جبهه طریق المطار و غوطه شرقی القلمون و حلب حضور داشتند.
نیروهای واکنش سریع
گفته میشود بیشتر رزمندگانِ این نیروها وابسته به نیروهای واکنش سریع ارتش عراق هستند. این گروه نیز در عملیات السیده زینب و طریق المطار و حومه دمشق مشارکت داشته است.
نیروهای یگان تحریر الجولان
این نیروها در مارس سال ۲۰۱۷ به عنوان یک گروه آموزش دیده با طرح و برنامه مشخص و دقیق تشکیل شد. این افراد نیروهای ویژهای هستند که سلاحهای استراتژیک و پیشرفته در اختیار دارند.
این نیروها اعلام کردهاند که در صورت مطالبه سوریه آمادگی دارند در عملیات آزادسازی جولان اشغالی از دست رژیم صهیونیستی مشارکت کنند.
یادی از شهدای عراقی و شهدای حیدریون
بیان این نکته را لازم میدانیم که در فضای مجازی در مورد همین گروههایی که ذکر شد، مطالبی مبنی بر حضورشان در سوریه یافتیم و ممکن است که گروههای مقاومت دیگر عراقی نیز در سوریه نقشآفرینی کرده باشند و ما بیاطلاع باشیم.
در ادامه یادی مینماییم از چند شهید عراقیِ مدافع حرم حضرت زینب(س) و همچنین برخی شهدای حیدریون.
معجزه حضرت زینب(س)
سعید اوحدي، رئیس سابق بنیاد شهید و مشاور و دستیار ویژه کنونیِ رئیسجمعیت هلالاحمر که از آزادگان دفاع مقدس است، راوی یک ماجرای بسیار جالب و شگفتانگیز از شهید مدافع حرم عراقی است که مکرراً در فضای مجازی منتشر و بازنشر گردیده است.
اوحدی ماجرا را چنین تعریف میکند:
«در اردوگاه تکریت۵ مسئول شكنجه اسراي ایرانی جوانی بود به نام «كاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر.
یکی از برادران کاظم اسیر رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچهدار نمیشد؛ با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشكلات خود را اسراي ایراني ميدانست. در این میان آقاي ابوترابي را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی سید و روحانی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت؛ اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت!
کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی اسرا به ویژه آقاي ابوترابی استفاده میکرد. ما هم به جسارتهاي او عادت داشتیم.
تنها حُسنِ کاظم عبدالامیر شیعه بودنش بود. از خانواده خوبی بهره برده بود. آنها به روحانیون و سادات احترام ميگذاشتند؛ اما آقاي ابوترابي آنجا حكم یک اسیر را داشت نه یك روحانی سید. تا اینکه یک روز كاظم وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آزادگان آقاي ابوترابي رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم!
ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و... اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم چرا از آن روز که کاظم با شما صحبت کرد، رفتارش تغییر کرده!؟ ایشان هم ماجرای صحبتش را نقل کرد.
كاظم عبدالامیر در آن روز به آقاي ابوترابي گفته بود: خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من كرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانيها را اذیت کنی. اما مادرم دیشب خواب حضرت زینب(س) را دیده و حضرت زینب(س) نسبت به کارهاي بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نميكنم. حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.
کمکم، به مرور زمان محبت حاج آقا ابوترابی در دل او جای باز کرد. او فهمیده بود آقاي ابوترابي روحاني و از سادات است، براي همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید.
ایشان ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه شهید ابوترابی بسیار خوب بود تا اینکه روزی قرار شد آقاي ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند.
کاظم بسیار دلگیر وگریان بود. به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقاي ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد.
بعدها جویای احوال کاظم از آقاي ابوترابی شدیم که ایشان گفت: آقاجان، کاظم فرد بسیار مؤمن و محترمی است، در طول مسیر راجع به اهلبیت، قرآن و احکام سؤالات متعددی کرد، بنده هم پاسخهایش را دادم. در واقع کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود. او شدیداً علاقهمند به این سید بزرگوار شده بود.
کاظم عبدالامیر یک شیعه عراقی بود که گذر زمان از او یک شیفته حقیقی ساخت. مرید حاج آقا ابوترابی شد. تحولات عجیبی در او به وجود آمد و گرایشش به سید آزادگان از او شخصیت دیگری خلق کرد.
او یکی از تأثیرات شگرف اخلاقی سید آزادگان بود که افراد را جذب خود میکرد و به مرور زمان محبت و اخلاقش در دلهای آنان جای باز میکرد و افراد بیآنکه خود متوجه وضعیت باشند، شیفته او میشدند.
روزها گذشت تا اینکه اسرای ایرانی آزاد شدند. كاظم براي خداحافظي با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد.
او پس از مدتی نتوانست دوري حاج آقا ابوترابي را تحمل كند و به هر سختي بود راهي ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید ایشان در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. براي همین به مشهد و سر مزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود.
کاظم از خدا ميخواست تا از گناهانش نسبت به اسراي ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و... حلالیت طلبید.
کاظم داستان ما بعدها در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسید.
او ثابت كرد كه مانند حُرّ اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم به مقام شهادت برسیم.»
ادامهدهنده راه حضرت علیاکبر(ع)
شهید مدافع حرم علی صادقی(دراجی) متولد و بزرگشده ایران و از شیعیان پاک و شجاع عراقی بود.
پدرش ابومیثم از فرماندهان سپاه بدر و از مخالفان رژیم صدام بود، به همین دلیل سال 1361 به ایران آمد و و در دوران دفاع مقدس دوشادوش رزمندگان ایرانی مقابل ارتش بعثی عراق جنگید.
ابومیثم فرمانده عملیاتهای مهمی از جمله سوءقصد به عدی پسر صدام بود. در سال 1380 اسیر شد. خبر دستگیریاش را شبکههای معاند از جمله بیبیسی پوشش دادند. آخرین خبری که از وی به خانوادهاش رسید، در زندان ابوقریب بود. شنیدهها حاکی از آن است که ابومیثم توسط دولت صدام به شهادت رسیده است.
علی با آغاز جنگ سوریه با وجود آنکه دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه شهید بهشتی بود، دفاع از حریم اهلبیت(ع) را وظیفه خود دید و به عراق رفت و از طریق کتائب سیدالشهدا عازم سوریه شد و در پاسداری از حرم عقیله اهلبیت حضرت زینب کبری(س) در 29 مرداد 1392 در پی حمله تروریستهای تکفیری در منطقه زینبیه به مقام پر فیض شهادت نایل گردید.
برادر شهید در مورد ولایتمداری عمیقِ علی ابراز میدارد:
«همیشه سعی میکرد در کارهای خیری که ثوابش جاری است مانند کمک برای ساخت مسجد شرکت کند. او شیفته آیتالله خامنهای بود. به خاطر دارم هنگامی که به سن تکلیف رسیدم و در مورد مرجع تقلید از او راهنمایی خواستم، حضرت آقا را به عنوان مرجع اعلم معرفی کرد و سپس از ویژگیهای منحصر به فردشان به من توضیحاتی داد. از اینکه اطلاعات زیادی از حضرت آقا داشت، بسیار شگفتزده شدم. امام خمینی(ره) را هم بسیار دوست داشت و کتاب خاطراتشان را هم تهیه کرده بود. برادرم انقلاب اسلامی را یک انقلاب شکوهمند میدانست.»
در وصیتنامه شهید علی دراجی آمده است:
«من علیاکبرم که در معرکه کربلا احساس مسئولیت میکنم و در ایام جوانی به جنگ کفر میروم. باشد که پروردگار منّان من را با او محشور کند. شهادت باعث سربلندی خود و خانوادههای ما خواهد شد و این است برکت اهلبیت(ع). ما سربازان کوچک با دلهای بزرگ هستیم و انشاءالله یکی از سربازان امامزمان خواهیم بود.
خواسته من از برادران شیعه، همدلی است. شاید گویش فرق کند، شاید رنگ فرق کند ولی امیر ما یکی است و اولاد او امامان و سروران ما هستند. نپرسید کجا هستم، من در کنار علیاکبر و علیاصغر در وسط بهشتم.... ما فرزندان شیعه باید خاری باشیم در چشم دشمنان علیبن ابیطالب و اجازه ندهیم روزی برسد که جرأت کنند به مولایمان بیاحترامیکنند. اگر خدا توفیق داد و شهید شدم گریه نکنید بلکه کِل بکشید و مولایم را به یاد بیاورید. من در کنار حضرت زینب(س)، مادرم حضرت زهرا(س) و پدرم حضرت علی(ع) که پدر همه ایتام است، هستم.»
فرمانده اسطورهای حیدریون
مرتضی حسینپور شلمانی با نام جهادی «حسین قمی»، در دانشکده امام علی(ع) نیروی قدس سپاه پاسداران به تحصیل پرداخت.
اولین تجربیات جهادیاش در همان سالهای تحصیل در دانشکده با حضور در مرزهای غربی کشور در استان ایلام اتفاق افتاد.
سال 1392 عازم سوریه شد. اولین جبهه حضور او، منطقه سیده زینب در ریف جنوبی دمشق بود.
سال 1393 با هجوم نیروهای داعش به عراق، جزو اولین نیروهایی بود که همراه سردار قاسم سلیمانی خود را به بغداد رساند تا با تشکیل کمربند امنیتی در بیرون از شهر، مانع پیشروی نیروهای تکفیری شوند. او که از فرماندهان این عملیات بود، در جریان آن مجروح و به دستور حاج قاسم برای درمان به تهران منتقل شد. او سپس، مسئولیت پدافند سامرا را بر عهده گرفت و از فرماندهان محور در عملیات آزادسازی بیجی بود که در جریان آن با جراحتی سخت مواجه شد.
او در اکثر عملیاتهای جبهه مقاومت در عراق حضور داشت و از فرماندهان محور در عملیات آزادسازی جاده بلد، اسحاقی، سامرا، الدور، علم، تکریت، بیجی و ارتفاعات مکحول در عراق بود.
سال 1394 دوباره به سوریه رفت و در عملیات آزادسازی حلب و مناطق اطراف آن مشارکت کرد.
دی 1395 و پس از شهادت محمد جنتی، مرتضی حسینپور فرمانده قرارگاه حیدریون را بر عهده گرفت در حالی که پیش از آن، فرمانده اطلاعات قرارگاه بود.
او توانایی خوبی در صحبت کردن به زبان عربی با لهجههای مختلف و برقراری ارتباط مناسب با رزمندگان عراقی داشت. آنطور که پدرش میگوید زبان عربی را به سه لهجه سوری، عراقی و لبنانی آن چنان با تسلط صحبت میکرد که افراد بومی متوجه غیر عرب بودنش نمیشدند. همچنین به دلیل ماهها حضور در عراق و جنگیدن در کنار نیروهای عراقی، شناخت خوبی از روحیات آنها داشت.
پدر مرتضی تعداد دفعات مجروحیتش در عراق و سوریه را 6 بار اعلام میکند که 4 بار آن تا حد شهادت بود. شهادتش هم حیرتانگیز و نجاتدهنده جان صدها نفر بود. ماجرای شهادتش چنین بود که بعد از استقرار نیروهای جبهه مقاومت در منطقه مرزی در مجاورت استانهای الانبار عراق و دیرالزور و سوریه، نیروهای داعش با پشتیبانی اطلاعاتی نیروهای آمریکایی، روز 16 مرداد 1396 با اطلاع از اینکه توان عملیاتی یکی از پایگاههای جبهه مقاومت در حال بازسازی است، حمله سنگینی را به مقر اصلی کتائب سیدالشهدا و دو مقر تاکتیکی شروع کردند. تصمیمات فرمانده حیدریون موجب دفع حمله داعش و حفظ پایگاهها شد. اصابت ترکش نارنجک به پهلوی مرتضی حسینپور حین فرماندهی نیروها، موجب زخمی شدنش شد. او چند باری از حال رفت و باز به هوش آمد، اما در همان شرایط هم نیروهایش را فرماندهی میکرد، مثلاً به نیروها میگفت تیرها را مدیریت کنند و هدر ندهند و یا از فلان موضع شلیک کنند.
مرتضی پس از عقبنشینی نیروهای داعشی به بیمارستان صحرایی منتقل شد اما به دلیل خونریزی شدید و ورود خون به ریهاش، به شهادت رسید.
این ابرفرمانده زبده نظامی، صدها نفر همچون محسن حججی را پرورش داد و در همان معرکهای که شهید حججی به اسارت درآمد، به شهادت رسید. گفته شده اگر اقدامات شهید حسین پور در برابر غافلگیری تکفیریها در آن معرکه نبود، حمام خون راه میافتاد و صدها مدافع حرم شهید میشدند.
شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم یادبود چهلمین روز شهادت مرتضی حسینپور قول انتقامگیری از خون شهید حججی و مرتضی حسینپور را داد و اعلام کرد: وقتی شهید حججی به شهادت رسید، پیامی صادر کردم و در آن تأکید کردم تا سه ماه دیگر ریشه داعش را میخشکانیم. الان هم میگویم نابودی داعش نزدیک است و تا دو ماه دیگر نابودی این شجره خبیثه را جشن میگیریم.
و همه دیدیم که در موعد مقرر، نابودی داعش اعلام گردید و سردار بزرگ و پرافتخار اسلام شهید سلیمانی در نامهای غرورانگیز به رهبر انقلاب، پایان سیطره شجره خبیثه داعش را اعلام نمود و این پیروزی بزرگ را به حضرت آیتالله خامنهای و جهان اسلام تبریک گفت.
سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پاس رشادتهای شهید مرتضی حسینپور شلمانی، در پیامی این شهید مدافع حرم را بهعنوان شهید نمونه کشور در سال 97 معرفی کرد.
همچنین سردار حسین سلامی گفته است: شهید حسینپور، سپه سالار عرصه نبرد و فرمانده نابغهای بود و شخصیتی با ایمان، شجاع و افسانهای داشت.
ابوحسین فرمانده عملیات کتائب سیدالشهدا و از نیروهای عراقی که ماهها در کنار مرتضی حسینپور به جهاد پرداخته، ویژگی بارزش را علاوهبر حضور در خط مقدم عملیات شناسایی و ارزیابی عملیاتها از نزدیک، صبر و تواضع و حُسنخلق میداند و میگوید: هیچ روزی حسین را درهم ندیدم، حتی در مناطق سخت عملیاتی هم لبخند از لبانش دور نمیشد.
حمیدرضا مقدمفر مشاور رسانهای و فرهنگی فرمانده کل سپاه در مورد شهید قمی ابراز میدارد: «[به] هوش کمنظیر، تدابیر دقیق، اخلاص فوقالعاده، شجاعت زایدالوصف و خستگیناپذیریاشتهار داشت.»
مسئول آموزش حیدریون:
عمل به «کلنا عباسک یا زینب»
شهید مهدی نظری از اهالی اندیمشک و از رزمندگان لشکر عملیاتی ۷ ولیعصر(عج) سپاه خوزستان بود.
مهدی علاقه زیادی به حرفهای آقا داشت. تصویر مقام معظم رهبری همیشه دم دستش بود، بهخصوص در محل کارش عکسی از ایشان را قاب و به دیوار زده بود. اعتقاد داشت که لر بختیاری باید حب ولایت داشته باشد. یک حزباللهی کامل بود.
به دلیل علاقه وافری که به حریم اهلبیت داشت، به جمع مدافعان حرم پیوست و در چندین مرحله به سوریه رفت. در آنجا مسئول اطلاعات و عملیات شد و اشراف کاملی به اوضاع و منطقه پیدا کرد. با اینکه مسئول اطلاعات و عملیات بود اما چون در تاکتیک و صفجمع توانمند بود، مرتب در حال آموزش به بچههای عراقی و کتائب حزبالله دیده میشد و از او به عنوان مسئول آموزش حیدریون یاد میشود. طوری آموزش میداد که نیروهای صفر را به صد میرساند. هم تاکتیک رزم عملیات پدافندی و آفندی را آموزش میداد، هم تکنیک سلاح را؛ باز و بسته کردن سلاح، مشخصات و مختصات دوربینهای اپتیک و...
۲۰ خرداد ۱۳۹۵، مهدی نظری در حلب سوریه و منطقه خانطومان بهعنوان پنجمین شهید مدافع حرم اندیمشک به کاروان شهدا پیوست و پیکرش بعد از چهار سال به میهن اسلامی بازگشت.
در وصیتنامه شهید میخوانیم:
«ما جوانان شیعه اعتقادمان بر این جمله است که میگوییم (کلنا عباسک یا زینب)، پس باید به آن عمل کنیم و دشمنان باید بدانند این یک شعار نیست بلکه اعتقادی راسخ در خون و جان ما جوانان شیعه و بهخصوص مردم ایران است.»