یک شهید، یک خاطره
روضه شبِ عملیات
مریم عرفانیان
قبل از شروع عملیات والفجر مقدماتی، ما در گردان حسن انفرادی بودیم. آن زمان ایشان جانشین گردان بود. شبِ عملیات نیروها را داخل چادری جمع کرد و گفت: «برادران، عملیات نزدیک است...»
از کربلا و عاشورا گفت و شروع کرد به خواندن روضه حضرت رقیه و حضرت سکینه (سلامالله علیها).
آنقدر صدایش سوزناک بود که همه اشک ریختیم. تأثیر کلامش حس شهادتطلبی را در نیروها بالا میبرد و در دل دشمن ترس و رعب ایجاد میکرد...
خاطرهای از شهید حسن انفرادی حسنآباد
راوی: حسین سهرابی، همرزم شهید