بلاتکلیفی و آشفتگی در ورزش به نفع چه کسانی است؟!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
پیش از این بارها درباره نفوذ و رخنه باندهای منفعتجو و جریانات اختاپوسی فرصتطلب در مراکز حساس و مهم ورزش مثل دفتر مدیران ارشد، فدراسیونها، باشگاهها و حتی مسئولان غیرورزشی و فرا ورزشی به سهم خود نوشته و هشدار داده بودیم. کارکرد و ماموریت این افراد نفوذی، ارائه اطلاعات غلط و تاثیرگذاری بر تصمیمات و انحراف آن به سمتی است که منافع و جایگاه باندهایشان را تضمین میکند و تداوم میبخشد و نه در جهت مصالح ورزش و پاسخگویی مطالبات منطقی اهالی ورزش و رعایت منافع ملی. هدف بزرگ و اصلی آنها هم این است که با تلقین و جاانداختن تحلیلهای غلط، اجازه ندهند ورزش سروسامان بایسته بگیرد و مسائل کهنه و مشکلات مزمن حل شود بلکه وضع موجود حفظ شده و بلا تکلیفی و آشفتگیها تداوم داشته باشد و... چرا که فقط در چنین وضع و اوضاع شلمشوربا و شلختهای است که این باندهای آویزان و ضد پیشرفت ورزش، میتوانند «کسی» باشند و به تاخت و تاز خود در ورزش و علیه ورزش و به نفع منافع نامشروع خود ادامه بدهند.
حالا نیز با تکیه بر مورد جدید و غیر قابل انکاری که از صدر تا ذیل ورزش از آن اطلاع دارند (تاریخسازی جعلی برای تیم ملی بسکتبال بانوان)، بار دیگر تاکید میکنیم که مسئولان ورزشی و همچنین غیرورزشی و سیاسی و... جریان نفوذ را جدی بگیرند و با شناسایی و طرد آنها به دفع و برداشتن یکی از اصلیترین و جدیترین موانع پیشرفت ورزش مستعد ایران کمک کنند.
تقریبا هفته و روزی نیست که صدای چند تن از اهالی ورزش از جمله فوتبال از رفتار و اقدامات مخرب این جریان علیه سلامت فضای فوتبال صرفا برای تامین منافع شخصی خود، به اعتراض بلند نشود. در روزهای اخیر این موضوع شکل ملموستری به خود گرفته و به جز کسانی که از ترس یا طمع خود را به خواب زدهاند، کسی نمیتواند این صداها و اعتراضها را انکار کند. مجید جلالی، حسین فرکی و ابراهیم قاسمپور از جمله این افراد معترض و افشاگر هستند که سابقه روشنی دارند و نزد اهالی فوتبال جزو خوشنامان به حساب میآیند.
از گذشته متاسفانه مدیران اغلب غافل فوتبال هشدارها و امثال آن را جدی نگرفتند و به امروزی رسیدیم که بدون تعارف سلامت محیط فوتبال به شدت آسیب دیده و حرمتشکنی و بیاعتمادی در آن حرف اول را میزند و چون چنین است، خیلی چیزها نزد اهالی فوتبال رنگ باخته و اعتبار خود را از دست داده و حتی مسابقات و نتایجی که چهره میبندد، به حق و یا ناحق تحت تاثیر فضای حاکم زیر سؤال رفته و لوث شده و مسئولان به جانبداری از تیمها متهم میشوند و... و بر همین اساس میبینیم که صدای اعتراض صغیر و کبیر، جنوب و شمال، آبی و قرمز، پیر و جوان، مدیر و مربی و همه و همه از وضعیت فعلی فوتبال- که البته همانطور که گفته شد نتیجه حداقل بیست سال رخنه و نفوذ جریانات دلالی و اختاپوسی و عملکرد مدیران نامدیر و واداده و کوتاهیهای مختلف و... است- بلند شده است.
حالا دیگر فقط ما نیستیم که هشدار میدهیم و بعد به وسیله همان نابکاران فریبکار به سیاهنمایی و بدبینی و «سنتی» بودن! متهم و از طریق رسانههای رسمی- که باید یار و همکارش در مبارزه با فساد نابودکننده در ورزش و فوتبال باشند- بایکوت و تحریم میشود و..! حالا صدای همه درآمده است و...