kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۹۴۴۱
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۰

امام حسین(ع) و ادای حق جهاد

 
 
کریم محسنیان
یکی از واژگان پرتکرار در قرآن، واژه جهاد است که به معنای تلاش و کوشش برای خدا و در راه خدا است. کسانی می‌توانند حق جهاد را تمام کنند که توانسته باشند حق تقوا را تمام کرده باشند؛  کسانی می‌توانند حق تقوا را تمام کنند که حق معرفت را به تمامیت رسانده باشند. 
بر اساس آموزه‌های قرآن، چهارده معصوم(ع) به‌ویژه پنج تن آل عبا(ع) در این امور به تمامیت کمال رسیده‌اند. امام حسین(ع) به عنوان سید‌الشهداء در جایگاه بس برتر نشسته و به عنوان «احیاگر اسلام» معرفی شده و معصومان(ع) در ستایش او بسیار گفته‌اند و ایشان را با تعبیر «جاهدت فی‌الله حق جهاده حتی اتاک الیقین» ستوده‌اند.
مراتب جهاد
جهاد الهی هر تلاش و کوشش مخلصانه‌ای است که هدف از آن تقرب الی‌الله است؛ هر چند که به خاطر آن نعمت‌های عظیم الهی در دنیا و آخرت از جمله بهشت نصیب مجاهد به‌ویژه شهید در عرصه جهاد می‌شود، ولی هرگز هدف مجاهد فی سبیل‌الله، این نعمت‌ها نیست؛ زیرا مجاهدی که می‌خواهد حق جهاد را به گونه (حق تقاته و حق معرفته) ادا کند، اصلا جز براساس «یحبهم و یحبونه»‌، عاشقانه به جهاد نمی‌اندیشد و هر کاری را می‌خواهد انجام دهد تنها برای قرب و تقرب به محبوب و حبیب خویش است.
جهاد شامل جهاد اصغر مالی و جانی و جهاد کبیر علمی و جهاد اکبر با نفس است. 
جهاد اکبر نفس، زمانی تحقق می‌یابد که انسان از مال، سپس از جان بگذرد؛ زیرا مال دادن سخت‌تر از جان دادن است و بسیاری از مردم از جان می‌گذرند، ولی از مال نمی‌گذرند، در حالی که مال برای حفظ جان و جان برای حفظ عرض و آبرو به‌ویژه عرض دینی است که همان حمایت از خدا و دین خدا است. از همین رو خدا در قرآن نخست بر جهاد با مال سپس جهاد با جان تاکید می‌کند؛ یعنی مال دادن در گام اول و جان دادن در گام دوم.(انفال، آیه 72)
البته شکی نیست که مال دادن و جان دادن در راه خدا نیازمند معرفت علمی و انگیزه عملی است؛ زیرا زمانی کسی برای خدا از همه چیز می‌گذرد که خداشناس و مومن به خدا باشد و غایت خویش را خدا قرار دهد، آنگاه پس از شناخت و معرفت علمی به ایمانی دست می‌یابد که او را مخلص در مسیر قرار می‌دهد. شخص در جهادی اکبر می‌کوشد تا حقیقت خویش را بشناسد که همان هویت عبودیت و فقر وجودی است. لذا تلاش می‌کند تا به هر شکلی شده خود را به خدا متصل سازد و خدایی شود و محبوب او گردد.
از نظر قرآن، نفس انسانی در مسیر تحول‌ها و رسیدن به مقام رشد و رشید، گام به گام از نظر‌ اندیشه و انگیزه کامل می‌شود؛ زیرا هر چه ایمان انسان با اذعان قلبی به خدا، اقرار زبانی و عمل جوارحی تقویت شود، به همان میزان تقوای الهی نیز افزایش می‌یابد و هر چه تقوای الهی در درون انسان رشد کند، اسماء و انوار صفاتی الهی نیز در قلب انسان ظهور و بروز بیشتر و قوی‌تر و شدیدتری می‌یابد.(مائده، آیه 93) این‌گونه است که انسان از نظر تقوا به درجه «حق تقاته» می‌رسد.(آل‌عمران، آیه 102) در این صورت است که تقوای الهی در تمامیت وجودی شخص تجلی می‌یابد و آثار آن که شامل علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین است در او ظهور و بروز می‌کند.(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95) چنین شخصیتی هرگز تحت تاثیر دیگران قرار ندارد و هیچ قدرتی او را نمی‌هراساند و خشیت و ترس علمی و عاقلانه او تنها از خدا است.(احزاب، آیه 39)
جهاد الهی امام حسین(ع)
برطبق تعالیم قرآن، هر مومنی وظیفه دارد تا در عرصه شخصی و فردی و اجتماعی در راه خدا گام بردارد. در این میان کسانی که در سطح عالی تقوا قرار دارند و از منصب الهی امامت و ولایت برخوردارند، وظایف سنگین‌تر دارند؛ زیرا اگر خدا به شخصی، تمکن و امکانات داده از وی تکالیفی خاص را می‌خواهد که شامل اقامه نماز، دادن زکات، امر به معروف و نهی از منکر می‌شود.(حج، آیات 40 و 41)
امام حسین(ع) در زمان خلافت طاغوتی امویان به‌ویژه یزید با حاکمیتی مواجه شد که در ‌اندیشه بازگشت به عصر جاهلیت و حذف عملی اسلام بود. آن حضرت(ع) با تمام تلاش خویش بر آن بود تا ستون‌های اسلام را که همان احکام نورانی است بر پا دارد؛ ستون‌هایی که در ساحت محیط اجتماعی بر پا می‌شود و با اقدام فرهنگی اقامه نماز جماعت و اقدام اقتصادی پرداخت زکات و جهاد علمی و عملی در ساحت امر به کارهای پسندیده و نهی از کارهای ناپسند بروز می‌کند. 
تلاش‌های امام حسین(ع) برای احیای اسلام و مبارزه با جاهلیت جز با مبارزه در ابعاد گوناگون و جهاد نمی‌توانست ثمربخش باشد. آن حضرت(ع) با یارانی بس مومن گام در میدان جهادی گذاشت که جز برای رضای خدا نبود. یاران ایشان را باید یارانی دانست که همانند امام حسین(ع) باید به آنها نیز گفت: «اقمت الصلاه، آتیت الزکاه، و امرت بالمعروف، و نهیت عن المنکر و عبدت‌الله مخلصا و جاهدت فی‌الله حق جهاده حتی اتاک الیقین؛ نماز را اقامه کردی، زکات را ادا کردی، امر به معروف و نهی از منکر کردی  و خدا را مخلصانه عبادت نمودی و در راه خدا به تمام معنا جهاد کردی  و حق آن را ادا نمودی تا مرگ در ساحت یقین نزدت آمد و شهید شدی.»
امام حسین(ع) که جزو نخستین ارواح و انوار هستی همانند روح و نور محمدی(ص) است و در قوس نزول و صعود در عالی‌ترین درجات و مراتب قرار دارد، در مقامی قرار دارد که به عنوان وارث پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) مسئولیت احیای آیینی را به عهده ‌دارد که آن پیامبران در پی تبیین و ابلاغ آن بوده‌اند. بنابراین، ایشان آن تک و تنهایی است (والوتر الموتور) که در این مقام باید به عنوان «قیام بالقسط» بر اساس همه سنت‌های الهی در تکوین و تشریع برای اقامه عدالت قیام کند. پس اگر در بعد شخصیت معنوی، نوری الهی است که در اصلاب شامخ و ارحام مطهر قرار گرفته و هیچ پلیدی ظاهری و باطنی ایشان را آلوده نساخته و در امان و عصمت بوده است، در مقام وظایف اجتماعی به عنوان یکی از ستون‌های دین و تکیه‌گاه مومنان وارد عمل می‌شود تا به اصول دین اسلام از نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکری بپردازد که یزیدیان کافر ریشه به تیشه آن زده و حقیقت اسلام را چون پوستین گوسفند‌، وارونه پوشانده و به نمایش درآورده بودند.
آن حضرت(ع) به عنوان امام‌المتقین منصوب از سوی خدا، در اوج «البر التقی الرضی الزکی الهادی المهدی» به «حق جهاده» قیام می‌کند تا «کلمه الله العلیا» را به حقیقت خود در برترین 
جایگاه قرار دهد.