بازخوانی کارنامه عبدالرحمن برومند و خاندانش- ... وتنفروش-9 - گزارشی از ادعای استقلال مالی یک بنیاد حقوق بشری:
بازی با واژهها (پاورقی)
NED مؤسسهای ملی در آمریکا برای ترویج دموکراسی است. همیشه نکته جالبی در این نامگذاریها پیدا میشود؛ از نظر ایالات متحده مردم آزادند و حق انتخاب دارند اما در مورد دموکراسی قضیه فرق میکند، اگر شما آن را انتخاب نکنید آنها به کمک موشکهای بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین برایتان انتخاب میکنند به خصوص نسخه آمریکاییاش را؛ متأسفم اما در این مورد شما دیگر انتخابی ندارید.
Research@kayhan.ir
سید محمد عماد اعرابی
جرمیهاموند –روزنامهنگار آمریکایی- که خودش از نزدیک با NED آشنا بود، میگفت:
یک بار در نیکاراگوئه CIA مخالفان را برای فعالیت علیه دولت تحریک کرد به امید اینکه دولت ساندینیستها واکنشی افراطی در مقابل آنها نشان دهد. NED هم آنجا بود، درست در زمانی که CIA تروریستهای مخالف دولت را مسلح میکرد NED هم به فعالان مدنی مخالف دولت پول میرساند پولهایی که اتفاقا از فروش اسلحه به ایران به دست آمده بود.
در انتخابات سال ۱۹۹۰ بلغارستان، ان.ای.دی ۵/۱ میلیون دلار برای شکست حزب سوسیالیست بلغارستان (BSP) هزینه کرد. اما بر خلاف میل انها BSP پیروز انتخابات شد. NED ماهها گروههای مخالفی را که برای آشوب در خیابانها ریخته بودند پشتیبانی کرد تا بالاخره رئیس جمهور و نخستوزیر بلغارستان استعفا دادند.
NED در آلبانی هم بود و از مخالفان دولت کمونیست که در انتخابات ۱۹۹۱ به قدرت رسیده بودند حمایت میکرد. یک بار دیگر آشوبهای خیابانی منجر به فروپاشی و برگزاری انتخابات شد؛ انتخاباتی که این بار در آن حزب دموکرات پیروز شد، حزبی که مورد حمایت ایالات متحده بود.
بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲، NED تأمین مالی بنیاد ملی کوبا-آمریکا را بر عهده داشت. گروهی مخالف کاسترو که در حومه شهر میامی مستقر بودند و پایهگذار آن لوئیس پوسادا کاریلس بود. خندهدار است اما کاریلس -مؤسس این بنیاد مدنی و انساندوستانه- از عوامل بمبگذاری در هواپیمای مسافربری کوبا در سال ۱۹۷۶ بود، حادثهای که منجر به کشتار ۷۳ نفر شد و بعد از آن کاریلس برای همیشه به ایالات متحده پناهنده شد.
NED در مغولستان نیز حضور داشت و در آنجا به متحد شدن احزاب مخالف تحت عنوان اتحادیه دموکراتیک ملی(NDU) کمک کرد تا حزب خلق انقلابی مغولستان را که در انتخابات سال ۱۹۹۲ به قدرت رسیده بود شکست دهند. با پشتیبانی ان.ای.دی، NDU در انتخابات سال ۱۹۹۶ پیروز شد. رسانههای ایالات متحده برنامه اقتصادیای که دولت غربگرای جدید خواهان اجرای آن بود را مورد ستایش قرار دادند. علاوه بر این در دولت جدید آژانس امنیت ملی آمریکا(NSA) توانست ایستگاه شنودی برای جاسوسی از چین راه اندازی کند.
در طول دولت بیل کلینتون، NED درهائیتی با مخالفان برای سرنگونی رئیس جمهور ژان برتراند آریستد همکاری میکرد.
NED در ونزوئلا هم بود و از مخالفان رئیس جمهور هوگو چاوز حمایت مالی میکرد از جمله گروههایی که در سال ۲۰۰۲ اقدام به کودتا علیه چاوز کردند و چیزی نمانده بود که موفق شوند.
هاموند شواهد خوبی برای حرفهایش ارائه میداد. NED تقریبا یک بنگاه خرابکاری بود؛ آلن وِینستین که خودش از مؤسسان NED بود درباره آن میگفت:
بسیاری از کارهایی که ما امروز انجام میدهیم، ۲۵ سال پیش توسط CIA به صورت مخفیانه انجام میشد.
جرمیهاموند هم تقریبا با وِینستین هم نظر بود. او درباره ایران نوشت:
NED همچنین در ایران نیز فعال است و صدها هزار دلار به گروههای ایرانی اعطا میکند.
بلافاصله بنیاد برومند را به عنوان یکی از مؤسسات مورد حمایت ان.ای.دی مثال زد که از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۰۷ دست کم ۳۴۵ هزار دلار از آنها گرفته است. (سال 2005 هشتاد و پنج هزار دلار، سال 2006 یکصد و بیست هزار دلار، سال 2007 یکصد و چهل هزار دلار)
لادن و رؤیا قبل از سال ۲۰۰۵ هم از NED پول میگرفتند. سال ۲۰۰۲ بیست و پنج هزار دلار، سال ۲۰۰۳ سی هزار دلار و سال ۲۰۰۴ صد و سی و پنج هزار دلار؛ در واقع بنیاد برومند با همین پولها راهاندازی شد. حتی سالها پیش یعنی از سال 1377 تا 1379 لادن تحقیقات و فعالیتهایش را با هزینه NED انجام میداد و از جمله اولین بورسیههای ایرانی NED شناخته میشد.
اگر اموال خانواده مادریشان را کنار بگذاریم، عبدالرحمن آنقدر مال و اموال به ارث گذاشته بود که میتوانستند سالها با آن بنیاد برومند را بگردانند، اما آنها ترجیح دادند اموال خانوادگی را چندان خرج این کار نکنند حداقل در مورد اموال پدریشان که اینطور بود. باید گفت تا وقتی منبع مالی عظیمی چون سرمایه داران آمریکایی و انگلیسی و اروپایی وجود دارند احتیاجی به خرج کردن از کیسه خودی نیست. البته لادن و رؤیا میتوانند همچنان استدلال بیاورند که کمکهای مالی آنها از نهادهای خصوصی بوده، نه از نهادهای دولتی؛ اما حقیقت این است که در نظام سرمایه داری تقریبا دولت را نیز میتوان یک نهاد اجرایی به حساب آورد که توسط سرمایهداران بخش خصوصی اداره میشود.
هر سال وقتی لادن و رؤیا کمک هزینه مالی بنیادشان را از NED دریافت میکردند؛ NED با دقت خاصی قید میکرد که این پول باید در چه راهی خرج شود. یک بار هنگام تأیید درخواست کمک مالی بنیاد برومند برای آنها نوشتند:
[این هزینه در] بنیاد برومند صرف تهیه یک فضای اداری، استخدام یک مشاور ارتباطات و توسعه و برگزاری کمپینهای توسعه و رسانه خواهد شد.
با توجه به سهم NED در تأمین مالی بنیاد برومند، باید حق داد که تقاضاهایی با این دقت و جزئیات مطرح کنند؛ مسلماً بنیادهایی که کمک مالی بیشتری میکردند تقاضای بیشتری داشتند.
بنیاد اسمیت ریچاردسون دست کم در سال ۲۰۰۳ پنج برابر NED به بنیاد برومند پول داد یعنی ۱۵۰ هزار دلار. آنها هم شروط خودشان را برای کمک مالی به لادن و رؤیا نوشته بودند:
[این بنیاد] به دنبال پیشبرد منافع و ارزشهای ایالات متحده در خارج از کشور است. این مأموریت در برنامههای کمک مالی داخلی و خارجی ما گنجانده شده است.
لادن و رؤیا وقتی از سال ۲۰۰۸ توانستند جای ثابتی برای خودشان در لیست کمکهای مالی بنیاد بِرَدلی دست و پا کنند تقریبا مشابه همین شروط را از طرف آنها پذیرفته بودند:
بنیاد بِرَدلی برای تقویت نظام سرمایهداری دموکراتیک آمریکا و نهادهای وابسته به آن و حفظ و پرورش اصول و ارزشهای آن اختصاص داده شده است.
یا وقتی کمکهای مالی بنیاد سیگیرد را دریافت میکردند پذیرفتند که فعالیتهایشان مطابق با اصول آنها باشد:
سیگرید تنها از فعالیتهایی حمایت میکند که بر مبنای قوانین انگلستان و ولز، خیرخواهانه تلقی شوند.
سیگرید به تنهایی ۶۱۵ هزار پوند به لادن و رؤیا برومند اعطا کرد، یعنی چیزی حدود ۹۸۱ هزار دلار. حتی با در نظر گرفتن نرخ تورم، این رقم امروز هم قابل توجه به نظر میرسد.
با این حال لادن و رؤیا همچنان معتقد بودند بنیاد برومند، نهادی مستقل است. در واقع اگر بخواهیم ادعای آنها را بپذیریم باید تغییرات بنیادینی در مفهوم واژه «استقلال» ایجاد کنیم، در این صورت احتیاج به فرهنگ لغاتی خواهیم داشت که در آن وقاحت به شرافت، مزورانه به صادقانه و وطنفروشی هم به اقدامی خیرخواهانه قابل تعریف باشد. اما خوشبختانه هنوز چنین فرهنگ لغاتی به صورت رسمی منتشر نشده است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
سید محمد عماد اعرابی
جرمیهاموند –روزنامهنگار آمریکایی- که خودش از نزدیک با NED آشنا بود، میگفت:
یک بار در نیکاراگوئه CIA مخالفان را برای فعالیت علیه دولت تحریک کرد به امید اینکه دولت ساندینیستها واکنشی افراطی در مقابل آنها نشان دهد. NED هم آنجا بود، درست در زمانی که CIA تروریستهای مخالف دولت را مسلح میکرد NED هم به فعالان مدنی مخالف دولت پول میرساند پولهایی که اتفاقا از فروش اسلحه به ایران به دست آمده بود.
در انتخابات سال ۱۹۹۰ بلغارستان، ان.ای.دی ۵/۱ میلیون دلار برای شکست حزب سوسیالیست بلغارستان (BSP) هزینه کرد. اما بر خلاف میل انها BSP پیروز انتخابات شد. NED ماهها گروههای مخالفی را که برای آشوب در خیابانها ریخته بودند پشتیبانی کرد تا بالاخره رئیس جمهور و نخستوزیر بلغارستان استعفا دادند.
NED در آلبانی هم بود و از مخالفان دولت کمونیست که در انتخابات ۱۹۹۱ به قدرت رسیده بودند حمایت میکرد. یک بار دیگر آشوبهای خیابانی منجر به فروپاشی و برگزاری انتخابات شد؛ انتخاباتی که این بار در آن حزب دموکرات پیروز شد، حزبی که مورد حمایت ایالات متحده بود.
بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲، NED تأمین مالی بنیاد ملی کوبا-آمریکا را بر عهده داشت. گروهی مخالف کاسترو که در حومه شهر میامی مستقر بودند و پایهگذار آن لوئیس پوسادا کاریلس بود. خندهدار است اما کاریلس -مؤسس این بنیاد مدنی و انساندوستانه- از عوامل بمبگذاری در هواپیمای مسافربری کوبا در سال ۱۹۷۶ بود، حادثهای که منجر به کشتار ۷۳ نفر شد و بعد از آن کاریلس برای همیشه به ایالات متحده پناهنده شد.
NED در مغولستان نیز حضور داشت و در آنجا به متحد شدن احزاب مخالف تحت عنوان اتحادیه دموکراتیک ملی(NDU) کمک کرد تا حزب خلق انقلابی مغولستان را که در انتخابات سال ۱۹۹۲ به قدرت رسیده بود شکست دهند. با پشتیبانی ان.ای.دی، NDU در انتخابات سال ۱۹۹۶ پیروز شد. رسانههای ایالات متحده برنامه اقتصادیای که دولت غربگرای جدید خواهان اجرای آن بود را مورد ستایش قرار دادند. علاوه بر این در دولت جدید آژانس امنیت ملی آمریکا(NSA) توانست ایستگاه شنودی برای جاسوسی از چین راه اندازی کند.
در طول دولت بیل کلینتون، NED درهائیتی با مخالفان برای سرنگونی رئیس جمهور ژان برتراند آریستد همکاری میکرد.
NED در ونزوئلا هم بود و از مخالفان رئیس جمهور هوگو چاوز حمایت مالی میکرد از جمله گروههایی که در سال ۲۰۰۲ اقدام به کودتا علیه چاوز کردند و چیزی نمانده بود که موفق شوند.
هاموند شواهد خوبی برای حرفهایش ارائه میداد. NED تقریبا یک بنگاه خرابکاری بود؛ آلن وِینستین که خودش از مؤسسان NED بود درباره آن میگفت:
بسیاری از کارهایی که ما امروز انجام میدهیم، ۲۵ سال پیش توسط CIA به صورت مخفیانه انجام میشد.
جرمیهاموند هم تقریبا با وِینستین هم نظر بود. او درباره ایران نوشت:
NED همچنین در ایران نیز فعال است و صدها هزار دلار به گروههای ایرانی اعطا میکند.
بلافاصله بنیاد برومند را به عنوان یکی از مؤسسات مورد حمایت ان.ای.دی مثال زد که از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۰۷ دست کم ۳۴۵ هزار دلار از آنها گرفته است. (سال 2005 هشتاد و پنج هزار دلار، سال 2006 یکصد و بیست هزار دلار، سال 2007 یکصد و چهل هزار دلار)
لادن و رؤیا قبل از سال ۲۰۰۵ هم از NED پول میگرفتند. سال ۲۰۰۲ بیست و پنج هزار دلار، سال ۲۰۰۳ سی هزار دلار و سال ۲۰۰۴ صد و سی و پنج هزار دلار؛ در واقع بنیاد برومند با همین پولها راهاندازی شد. حتی سالها پیش یعنی از سال 1377 تا 1379 لادن تحقیقات و فعالیتهایش را با هزینه NED انجام میداد و از جمله اولین بورسیههای ایرانی NED شناخته میشد.
اگر اموال خانواده مادریشان را کنار بگذاریم، عبدالرحمن آنقدر مال و اموال به ارث گذاشته بود که میتوانستند سالها با آن بنیاد برومند را بگردانند، اما آنها ترجیح دادند اموال خانوادگی را چندان خرج این کار نکنند حداقل در مورد اموال پدریشان که اینطور بود. باید گفت تا وقتی منبع مالی عظیمی چون سرمایه داران آمریکایی و انگلیسی و اروپایی وجود دارند احتیاجی به خرج کردن از کیسه خودی نیست. البته لادن و رؤیا میتوانند همچنان استدلال بیاورند که کمکهای مالی آنها از نهادهای خصوصی بوده، نه از نهادهای دولتی؛ اما حقیقت این است که در نظام سرمایه داری تقریبا دولت را نیز میتوان یک نهاد اجرایی به حساب آورد که توسط سرمایهداران بخش خصوصی اداره میشود.
هر سال وقتی لادن و رؤیا کمک هزینه مالی بنیادشان را از NED دریافت میکردند؛ NED با دقت خاصی قید میکرد که این پول باید در چه راهی خرج شود. یک بار هنگام تأیید درخواست کمک مالی بنیاد برومند برای آنها نوشتند:
[این هزینه در] بنیاد برومند صرف تهیه یک فضای اداری، استخدام یک مشاور ارتباطات و توسعه و برگزاری کمپینهای توسعه و رسانه خواهد شد.
با توجه به سهم NED در تأمین مالی بنیاد برومند، باید حق داد که تقاضاهایی با این دقت و جزئیات مطرح کنند؛ مسلماً بنیادهایی که کمک مالی بیشتری میکردند تقاضای بیشتری داشتند.
بنیاد اسمیت ریچاردسون دست کم در سال ۲۰۰۳ پنج برابر NED به بنیاد برومند پول داد یعنی ۱۵۰ هزار دلار. آنها هم شروط خودشان را برای کمک مالی به لادن و رؤیا نوشته بودند:
[این بنیاد] به دنبال پیشبرد منافع و ارزشهای ایالات متحده در خارج از کشور است. این مأموریت در برنامههای کمک مالی داخلی و خارجی ما گنجانده شده است.
لادن و رؤیا وقتی از سال ۲۰۰۸ توانستند جای ثابتی برای خودشان در لیست کمکهای مالی بنیاد بِرَدلی دست و پا کنند تقریبا مشابه همین شروط را از طرف آنها پذیرفته بودند:
بنیاد بِرَدلی برای تقویت نظام سرمایهداری دموکراتیک آمریکا و نهادهای وابسته به آن و حفظ و پرورش اصول و ارزشهای آن اختصاص داده شده است.
یا وقتی کمکهای مالی بنیاد سیگیرد را دریافت میکردند پذیرفتند که فعالیتهایشان مطابق با اصول آنها باشد:
سیگرید تنها از فعالیتهایی حمایت میکند که بر مبنای قوانین انگلستان و ولز، خیرخواهانه تلقی شوند.
سیگرید به تنهایی ۶۱۵ هزار پوند به لادن و رؤیا برومند اعطا کرد، یعنی چیزی حدود ۹۸۱ هزار دلار. حتی با در نظر گرفتن نرخ تورم، این رقم امروز هم قابل توجه به نظر میرسد.
با این حال لادن و رؤیا همچنان معتقد بودند بنیاد برومند، نهادی مستقل است. در واقع اگر بخواهیم ادعای آنها را بپذیریم باید تغییرات بنیادینی در مفهوم واژه «استقلال» ایجاد کنیم، در این صورت احتیاج به فرهنگ لغاتی خواهیم داشت که در آن وقاحت به شرافت، مزورانه به صادقانه و وطنفروشی هم به اقدامی خیرخواهانه قابل تعریف باشد. اما خوشبختانه هنوز چنین فرهنگ لغاتی به صورت رسمی منتشر نشده است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است