kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۷۶۴
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۷

آزادی اندیشه در اسلام(پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
تاریخ اسلام و تمدن اسلامی آیا با زور و تحمیل به مردم پیش رفته یا با آزادی اندیشه و انتخاب آگاهانه و آزادانه مردم؟
پاسخ:
کارنامه درخشان اسلام در آزادی اندیشه
یکی از صفات بسیار درخشان تاریخ اسلام که متأسفانه مذاهب دیگر در اینجا صفحات تاریخ آنها سیاه و تاریک است، همین مسئله آزادی اندیشه و عقیده است که مسلمانان پس از آنکه حتی حکومت را در دست گرفتند به ملت‌ها دادند و این کارنامه بسیار درخشان و بی‌نظیر است. در جلد سوم تاریخ آلبرماله که تاریخ قرون وسطی است، نوشته  مسیحی‌ها، همین‌هایی که امروز دارند در میان ما تبلیغ می‌کنند که اسلام با زور شمشیر پیشروی کرده است، چه جنایاتی برای تحمیل عقیده مسیحیت مرتکب شده‌اند، چه درباره خود مسیحیان و فرقه‌های بدعتی مسیحیت به قول خودشان و چه درباره مسلمانان و غیر آنها. تاریخ زردشتی‌ها به‌خصوص تاریخ ایران قبل از اسلام و دوره ساسانیان را بخوانید و ببینید که روابط زردشتی‌هایی که حکومت را در دست داشتند و موبدها که در آن دستگاه‌ها متنفذ بودند با عیسویان آن دوره (مانویان و مزدکیان) به جای خود و یهودی‌ها چه آزارهایی درباره آنها انجام دادند؟! جلد سیزدهم تاریخ تمدن ویل دورانت را بخوانید، باز هم راجع‌به مظالم مسیحی‌ها است! همچنین جلد یازدهم تاریخ تمدن ویل دورانت درباره اسلام را بخوانید، که اسلام و مسلمین، چقدر برای آزادی ملت‌هایی که تحت فرمان آنها بودند، احترام قائل می‌شدند. چنین چیزی‌ در تاریخ جهان نظیر ندارد.
علل پیدایش و گسترش تمدن اسلامی 
علمای تاریخ راجع به علل پیدایش و گسترش تمدن اسلامی، دو علت اساسی را ذکر نموده‌اند: اولین علت تشویق بی‌حدی است که اسلام به تفکر و تعلیم و تعلم کرده است، و این تشویق‌ها در متن قرآن کریم آمده است. علت دومی که ذکر کرده‌اند، اینکه چطور شد اسلام توانست از ملت‌های مختلف نامتجانس که قبلا از یکدیگر کمال تنفر را داشتند، چنین وحدتی به وجود آورد، و احترامی که اسلام به عقاید ملت‌ها گذاشت، و به قول خودشان تساهل و تسامحی که اسلام و مسلمین راجع به عقاید ملت‌های مختلف قائل بودند. لذا در ابتدا که این تمدن اسلامی تشکیل می‌شد، هسته اولی مسلمانان را اعراب حجاز تشکیل می‌دادند که تمدنی نداشتند، کم‌کم ملت‌ها آمدند مسلمان شدند. در آغاز عده کمی از آنها مسلمان شدند، بقیه یهودی بودند، یا زردشتی یا مسیحی یا صابئی(فرقه واسطه بین یهودیان و مسیحیان). مسلمانان به قدری با این مردم با احترام رفتار کردند و اینها را در میان خودشان وارد کردند که کوچک‌ترین دوگانگی با آنها قائل نبودند، و همین امر سبب شد که تدریجا خود آنها در اسلام هضم شدند و عقاید اسلامی را پذیرفتند.
نمونه‌هایی از مدارای مسلمانان در برابر عقاید مخالف
در این زمینه نمونه‌ها و مصادیق زیادی داریم که موید این مطلب است: 1- علی(ع) در زمان خلافت‌شان مکرر می‌فرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی» قبل از اینکه مرا از دست بدهید، از من سوال کنید. یک‌بار شخصی از پای منبر بلند شد و با جسارت تمام به امام علی(ع) گفت: ای مدعی جاهل! و ای کسی که نفهمیده حرف می‌زنی! من سوال می‌کنم و تو جواب بده! تا این‌گونه جسارت کرد اصحاب علی(ع) با ناراحتی خواستند او را تأدیب کنند. 
حضرت فرمود: بنشینید! این شخص سوال دارد و از من جواب می‌خواهد. با خشونت و خشم و غضب و عصبانیت نمی‌توان دین خدا را اقامه کرد و برهان و استدلال آورد. بعد رو کرد به آن مرد و فرمود: بپرس با زبانت هرچه در درون قلبت داری. آن شخص پس از چندبار پرسش و پاسخ سرانجام گفت: «اشهد ان لااله‌الاالله و ان محمداً رسول‌الله» (آزادی انسان، شهید مطهری،‌ ص44)
2- روش ائمه(ع) در احتجاج با مخالفین
مفضل یکی از شاگردان امام صادق(ع) رفت در مسجد مدینه نماز بخواند که «ابن ابی‌العوجاء» یکی از زنادقه(کافران) آمد کنار او و شروع کرد به کفر و ناسزا گفتن به خدا و رسول و قیامت و... مفضل با عصبانیت با او برخورد کرد و ماجرا را به امام صادق(ع) عرض کرد. حضرت به مفضل فرمود: ناراحت نباش، فردا صبح بیا من یک سلسله دروس توحیدی به تو می‌گویم که بعد از این اگر با این طبقه مواجه شدی، بدانی چه جوابی بدهی. کتاب توحید مفضل که امروز دردست ما است، مولود این جریان است.(همان)
3- بخشی از کتاب‌های حدیثی ما احتجاجات است. مثلا بحارالانوار یک جلد در احتجاجات دارد. کتاب احتجاج طبرسی درخصوص مباحثات علمای ادیان و فرقه‌های دیگر با ائمه معصومین(ع) است. مباحثات و احتجاجات امام رضا(ع) با مأمون و علما در متن کتب تاریخی و حدیثی آمده است. همه این موارد و مصادیق تعامل منطقی با اصحاب فکر حکایت از قدرت منطق اسلام در مواجهه علمی با سایر نحله‌ها و مکتب‌ها دارد. 
اساسا دینی که منطقش براساس فکر و عقل و یک سلسله مصالح استوار است، از مواجهه علمی با مخالفین خود هراسی ندارد. بدین جهت از صدر اسلام تاکنون آن آزادی تفکری که اسلام به مسلمین و به ملل دیگر درباره اسلام داده هیچ دین دیگری نداده و این از افتخارات اسلام است.