هنوز مثل همیشه... همیشه دلتنگم (چشم به راه سپیده)
Email:SEPIDEH@Kayhannews.ir
گریه آسمان
ای شعر من، فدای دو چشمان خستهات
ای چشم من، به پای صدای شکستهات
ای آخرین حماسه بیداری صدا
وی اولین تصادف بیداد با خدا
چشمان مست تو به کجا میکشد مرا
میآیی و خدای صدا میکشد مرا
ای های های گریه مستانهام بیا
وی بغض در گلو به پرستاریام بیا
آغاز من بیا و مرا باز زنده کن
در این غروب سرد دلم را تو بنده کن
این را بدان که باز ستاره شکست و رفت
آمد به شوق دیدن تو مست گشت و رفت
من میروم ولی برای تو آشفتهام بدان
چون در صدای عشق تو بشکفتهام بدان
این را بدان که از غم تو آسمان شکافت
این نور عشق بود که بر بیکران بتافت
دیشب هزار بار ناله زدم آسمان گریست
از عرش تا به حرمت کون و مکان گریست
امشب به پاس گریه افلاک بازگرد
ای نازنین ستاره ادراک بازگرد
* * *
اگر بیایی
امشب از مفهوم مستی جرعهای سر میکشم
فکر دیدار تو را تا مرز باور میکشم
ای نگاهت سبز، ای سرچشمه آئینهها
گر بیایی با تو از پاییزها پر میکشم
خوب من! با هم قراری داشتیم آدینهها
سالها طرح نمیآیی به دفتر میکشم
من به قربان قدمهایت، تو برگرد و ببین
جای قربانی گلویم را به خنجر میکشم
قصه پرواز تو در آسمان پیچیده است
باز امشب در هوایت بینشان پر میکشم
* * *
صبر بیقرار
ای که دریا پیش پایت خاکساری میکند
صبر هم در انتظارت بیقراری میکند
بیتو میخشکد لبان رود، ای باران عشق
عقد اشک و چشم را نام تو جاری میکند
نیست اندر سر هوای هیچ جا جز کوی تو
ناکجاآباد، آنجا خانهداری میکند
در تمام سالهای دوری من از رخت
در حضور غیبتت دل داغداری میکند
ای تمام معنی یک رود، اندر یک «کویر»
گر نباشی بیتو خشکی حکم جاری میکند
محسن بدره (کویر)
* * *
غایب حاضر
سالی گذرد بیتو مرا روز، بیا
جان سوخت، تو ای شعله جانسوز بیا
لبریز شده کاسه صبرم جانا
ای غایب حاضر، ای دلافروز بیا
* * *
روزگار شکفتن
زمان نشسته کناری به انتظار شکفتن
کجاست آن که بیاید پر از بهار شکفتن؟
تمام وسعت باران! زمین بدون تو پژمرد!
جهان دوباره بروید به اعتبار شکفتن
قیام سبز جوانه، در این زمانه گناه است
چه وقت میرسد از راه روزگار شکفتن؟
بیا به روح تماشا دوباره بال دگر ده
حضور آینهها را ببر کنار شکفتن
تو ای شکوه حماسه بیا و معجزهای کن
بهار میچکد از زخم ذوالفقار شکفتن