سوزاندن چه ربطی به آزادی بیان دارد؟
داوود مهدویزادگان
بار دیگر جریان هتاکی سیستمی در غرب با حمایت دولت سوئد، مسئله قرآنسوزی را به راه انداخت و دبیرکل ناتو، ینس استولتنبرگ نیز مدعی شد که «سوزاندن قرآن «آزادی بیان» است و خلاف قوانین در سوئد نیست»(نقل از شفقنا). اینکه یک مقام عالیرتبه نظامی اتحادیه اروپا در تفسیر مسئله حقوقی دخالت کرده است در جای خود بسیار معنادار است. درواقع، اتحادیه اروپا قدرت نظامی خود را پشت مسئله قرآنسوزی آورده است.
اما سؤال اساسی این است که سوزاندن که از جنس عمل است چه سنخیتی با بیان دارد که غربیها آن را مصداق آزادی بیان میدانند؟ مدافعین وطنی و غربی اعلامیه جهانی حقوق بشر، باید ربط این دو مسئله را توضیح دهند. در هیچیک از مواد اعلامیه بهویژه ماده 18 که از آزادی بیان و عقیده سخن گفته است، اشارهای به چنین ربطی نشده است. مسلماً اگر قائل به چنین ربطی شویم، سنگ روی سنگ بند نمیگیرد و همان پیشبینی که نویسندگان اعلامیه دغدغه پیشگیری از وقوع آن (طغيان بر ضد بيداد و ستم) را داشتند اتفاق خواهد افتاد.
مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اساس آزادی بیان را بر مفاهیم بنیادی چون حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری، پرهیز از تحقير حقوق بشر، گسترش روابط دوستانه ميان ملتها و بهترين اوضاع زندگی استوار کرده است. بر این اساس، عمل سوزاندن اصلیترین مقدسات مسلمانان جهان به مصداق جمله «هرآنچه سخت و استوار است، دود میشود به هوا میرود»، اعلامیه جهانی بلکه مفهوم غربی حقوق بشر را دود میکند و به هوا میفرستد.
به راستی، چرا باید مسلمانان جهان اعلامیهای را که در نگارش آن هیچ نقشی نداشتهاند، محترم بشمارند و مفاد آن را رعایت کنند ولی غربیها قرآن کریم را محترم نشمارند. گمان نمیروی حتی عقل سلیم غربی مصلحت رعایت عقاید و مقدسات دو میلیارد مسلمان را از نظر دور بدارد و چنین اعمالی را جایز بداند.
آخرین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر (ماده 30 ) چنین آمده است: «هیچیک از مقررات اعلامیه حاضر را نمیتوان به نحوی تفسیر کرد که برای دولتی یا گروهی یا فردی متضمن حقی شود که بنا بر آن، بتواند به فعالیتی دست زند یا کاری انجام دهد که هدف آن از بین بردن حقی از حقوق و آزادیهای مذکور در این اعلامیه باشد».
بر این اساس، دولتمردان سیاسی و نظامی حق ندارند مفاد اعلامیه را بهگونهای تفسیر کنند که متضمن حق نامشروعی برای هتاکین شود. ربط نادرست عمل سوزاندن به آزادی بیان یکی از همان تفسیرهای غیر قانونی و نادرست اعلامیه است. بلکه حتی هتاکیهای زبانی نیز از دایره آزادی بیان خارج است. چون هتاکی زبانی نیز نوعی بیحرمتی عملی به حیثیت و کرامت ذاتی انسان است.
هتاکان غربی، بهویژه دولت مردان سیاسی و نظامیشان بدانند که مسلمانان نیز میتوانند به مانند آنان اعلامیه جهانی حقوق بشر غربی را به آتش کشند، ولی آنان دست به چنین اقدامی نمیزنند. اما نه بهخاطر مفاد اعلامیه بلکه بهخاطر دستور قرآن کریم که هتاکی به مقدسات غیر مسلمانان را منع کرده است: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ»(اﻷنعام: 108).
سخن آخر اینکه جماعتی از روشنفکران وطنی که به تازگی مفهوم «کنشگری مرزی» را عَلَم کردهاند، اکنون وقت آن است که صادقانه اراده کنشگر مرزی بودنشان را به مسلمانان جهان بهویژه ملت مسلمان ایران نشان دهند. ما اکنون در مرز اسلام و غرب یا اسلام و کفر ایستادهایم. یک طرف مرز، نهایت حرمتگذاری به طرف مقابل را دارد ولی طرف دیگر مرز از هیچگونه بیحرمتی فروگذاری نمیکند. میخواهیم بدانیم که این جماعت از روشنفکری چگونه میتوانند در مرز میان حرمتگذاری و هتاکی، کنشگری مرزیشان را نشان دهند و مانع بیحرمتیهای طرف غربی شوند.