نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحات، قدرت به صحنه آوردن بدنه اجتماعی خود را از دست داده است
سرویس سیاسی-
روزنامه آرمان ملی روز گذشته گفتوگویی با یکی از فعالین سیاسی طیف مدعی اصلاحات منتشر کرد که وی در بخشی از این گفتوگو و در پاسخ به این سؤال که جریان اصلاحات از بدنه اجتماعی خود فاصله گرفته و قدرت به صحنه آوردن بدنه اجتماعی خود را ندارد؟ گفته است: «واقعیت این است که هر دوی این اتفاق رخ داده است. رویکرد امروز جریان اصلاحات همواره این بوده که بخش خاکستری را پشتسر خود میدیده است. این در حالی است که در شرایط کنونی چنین وضعیتی وجود ندارد. کسانی که در سال76 به آقای خاتمی رأی دادند همگی اصلاحطلب نبودند و بلکه کسانی بودند که با وضعیت موجود مشکل داشتند و به دنبال تغییر بودند. این بخش با آقای ناطق نوری هم مشکل نداشتند و بلکه به دنبال تغییر و تحول در ساحتهای مختلف جامعه بودند. بخش مهمی از این جمعیت آقای ناطق نوری را نمیشناختند و در عین حال آقای خاتمی را اصلا نمیشناختند. با این وجود برای ایجاد تغییر به صحنه آمدند و به آقای خاتمی رأی دادند. در شرایط کنونی نیز به دلیل اینکه جریان اصلاحات بخش خاکستری را پشتسر خود نمیبیند با نوعی ناامیدی و یا بیتفاوتی مواجه شده است. اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم رقابت اصلاحطلبان برای حضور در قدرت بسیار سخت شده است. جریان اصلاحات از یک طرف از بدنه اجتماعی خود فاصله گرفته و از سوی دیگر با محدودیتهایی مواجه شده که حضور آنها را در قدرت سخت و دشوار کرده است.»
وی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره کنارهگیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات میگوید: «آقای نبوی نمیتوانست برخی مسائل و افراطیگریها را در درون جبهه اصلاحات تحمل کند و به همین دلیل کنارهگیری کرد.»
فعال سیاسی مدعی اصلاحات مدعی شده است: «در انتخابات اخیر یکی از دلایل اصلی کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات ردصلاحیت نخبگان و چهرههای دلسوز و متعهد بوده است.»
ادعای گزاف فوق در حالی است که باید گفت؛ وقتی مدعیان اصلاحات از متقاضیان حضور در لیستشان پول میگرفتند، یا وقتی رئیسدولت اصلاحات داشت «تکرار» میکرد، نظارت استصوابی شورای نگهبان وجود داشت؟!
همچنین باید خاطرنشان کرد که دولتهای روحانی و خاتمی رکورددار بیشترین کاهش مشارکت هستند و نیز علی صوفی، عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان پس از انتخابات سال 1400 گفته بود: مشکلات اقتصادی، ریشه کاهش مشارکت و قهر با صندوق بود.
وی اسفند 98 نیز درباره انتخابات مجلس تأکید کرده بود؛ با وضعیت سوءمدیریت دولت و فشار معیشتی بر مردم، کاهش مشارکت در انتخابات قابل پیشبینی بود.
لازم به ذکر است، علاوهبر ناکارآمدی و سوءتدبیرهای عمدی در دولت روحانی که طبق نظرسنجیهای رسمی دولتی عامل اصلی کاهش مشارکت در انتخابات بود، نقش حداقل
11 درصدی کرونا در کاهش مشارکت، منفیبافی و سیاهنمایی مدعیان اصلاحات علیه انتخابات، عدم امکان رأی دادن ایرانیان خارج از کشور در برخی کشورها به دلیل عدم انجام تدارکات لازم از سوی دولت نیز در کاهش مشارکت نقش داشت.
مدعیان اصلاحات در هر انتخابات پرقدرت حضور داشتهاند. در انتخابات اخیر خاتمی و 16 گروه اصلاحطلب از همتی حمایت کردند و مهرعلیزاده را به انصراف واداشتند و نباید نه بزرگ از سوی مردم را کتمان کنند. علاوهبر این، طیف مدعی اصلاحات، در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 عارف و در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 جهانگیری را در عرصه انتخابات داشتند اما به دلیل اطمینان از عدم رأیآوری، حاضر نشدند از آنها حمایت کنند. همواره پشت سر دیگران پنهان شدهاند و در قبال ناکارآمدی دولت متبوعشان هم با بیمسئولیتی و فرافکنی گفتهاند، این دولت ما نبود!
همچنین باید یادآور شد که سایت عصر ایران بهمن 98 تصریح کرد این طیف نباید با بهانه کردن نظارت شورای نگهبان، از پاسخگویی درباره عملکرد ناموفق دولت و مجلس طفره بروند.
عصر ایران نوشته بود: «اگر شورای نگهبان ترک عادت میکرد و نامزدهای آنها را بدون چون و چرا تایید میکرد، آیا مردم به آنها رای میدادند؟... این یک سؤال جدی است که جریان اصلاحات باید به آن پاسخ دهد. با توجه به عملکرد حسن روحانی در دولت و اعضای فراکسیون امید در پارلمان دهم، آیا مردم حاضر بودند در انتخابات، آنها را به عنوان نماینده راهی مجلس یازدهم کنند؟... اینکه مردم الان در مورد رد صلاحیتها واکنشی نشان نمیدهند به خاطر این است که از نمایندگان اصلاحطلبان راضی نیستند و از آنها دلخور هستند... تمام آنهایی که به نام اصلاحطلبی به مجلس راه یافتهاند باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. مبادا آنها به بهانه شورای نگهبان، جا خالی بدهند.»
عدم همراهی جامعه ایرانی و تودههای مردم
مهمترین وجه اغتشاشات سال گذشته بود
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی اذعان کرد: « فرض كنيم اكثريت عظيمي از مردم از دو جناح موجود نااميد شدهاند، كدام دليل عقلي و علمي ثابت ميكند كه اين اكثريت لاجرم به جريان سوم يا اپوزيسيون برانداز متمايل شدهاند؟! حداكثر اينكه اگر مردم از جناحين موجود گسسته باشند هنوز هيچ تصميمي براي جايگزيني آنها نگرفتهاند و هيچ شخص و گروهي نتوانسته است تمايل قابل ملاحظه و رويتپذيري از مردم دريافت كند. مثلا در اعتراضات پاييز سال گذشته با اينكه تندترين شعارها سر داده شد ولي جاي خالي تمايل معترضين به شخص يا گروهي كاملا ملموس بود. از آن مهمتر عدم پيوستن تودههاي مردم به اعتراضات نشان داد كه جامعه ايراني با همه نارساييها كه حس ميكند و اعتراضي كه به كمبودها و ناكارآمديها دارد تصميم تندي براي عبور از شرايط موجود نگرفته است و القائات عظيم رسانهاي نتوانست آنان را به كنش انقلابي متقاعد كند.»
گفتنی است اذعان این روزنامه اصلاحطلب به عدم همراهی مردم با اغتشاشگران در حالی است که رسانههای طیف مدعی اصلاحات در جریان اسن اغتشاشات از هیچ شناعت و خباثتی برای دمیدن بر آتش اغتشاش فروگذار نکرده و روزانه با تولید دهها و صدها مطلب دروغ، تحریف شده و تحریککننده تلاش داشتند همسو و هماهنگ با رسانههای معاند و ضد انقلاب آشوب و اغتشاش عدهای قلیل که از سوی سرویسهای جاسوسی چندین کشور غربی در قالب جنگ ترکیبی تمامعیار علیه کشورمان طراحی شده بود را با عنوانی همچون، جنبش، خیزش عمومی، انقلاب و... به کل جامعه ایران تعیمم دهند که البته با هوشیاری و بصیرت مردم آگاه تودهنی محکمی هم خوردند.