فتوی در قرآن
یکی از اصطلاحات قرآنی، فتوی و استیفاء است. خداوند در آیاتی از جمله 11 سوره صافات میفرماید: فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا، إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ؛ پس، از كافران استفتا کن و بپرس: آيا ايشان از نظر آفرينش سختترند يا كسانى كه در آسمانها خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم.
در آیه 149 سوره صافات میفرماید: فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ؛ پس، از مشركان استفتا کن و جويا شو: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!
همچنین در آیات 127 و 176 سوره نساء، در آیه 43 سوره یوسف در ارتباط با تعبیر خواب و آیه 32 سوره نمل در ارتباط با مشورت در امر حکومتی از واژه افتاء استفاده شده است.
فتوی از ریشه فتی به معنای تازگی، شادابی و جوانی است. به نوجوان و جوان نیز به سبب تازگى جسم و روحش «فتى» گفته مى شود. استفتاء به معنای طلب فتوی است. به غلام و جوانی که در خدمت کسی است به جای نوکر و خدمتکار از باب احترام و تکریم نیز «فتی» گفته میشود.(کهف، آیات 60 و 62)
اما کلمه استفتاء وقتی که درباره کسی یا چیزی به کار میرود، به معنای پرسش و نظرخواهی و اظهار نظر است. به این معنا که از او درباره مسئلهای نظرخواهی کن و بپرس تا مطلبی تازه و شاداب بیان کند.
در حقیقت وقتی از کسی استفتاء میشود از او میخواهند تا مطلبی جدید و بیسابقه را بیان کند که پیش از آن کسی به آن شکل درباره آن اظهار نظر نکرده و یا خبری بیان نکرده باشد.(نگاه کنید: تفسير روح المعاني، ج 23 ص 71 ذیل آیه 11 سوره صافات و نیز تفسیر نمونه)
پس فتوی همان مطلب جدید و اظهار نظری است که دارای سابقه نیست و از تازگی و طراوت برخوردار است و روح و روان را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد.
در کتاب مجمع البیان آمده است: اين واژه یعنی«استفتاء» به دو معنا است: يكى به معناى نظر و ديدگاه كسى را خواستن؛ و ديگرى به مفهوم طلب قضاوت و حكم از كسى. (مجمع البیان، ذیل آیه 127 سوره نساء)
افتاء همان عمل و صدور حکمی است که پس از استفتاء بیان میشود. در حقیقت همان اظهار نظر جدید و پاسخ نویی است که به استفتاء داده میشود. علامه طباطبایی مینویسد: و كلمه «افتاء» مصدر باب افعال از ماده فتوا و فتيا است، در مجمع البیان گفته: فتيا به معناى جواب دادن از حكم معنى است و گاهى از خود معنا جواب داده مىشود كه آن را فتيا نمىگويند. (مجمعالبيان، ج5، ص 238، چاپ تهران)
همچنین در مجمع البیان ذیل آیه 37 سوره نمل آمده است: اين واژه «افتونى» از ريشه «فتوا» برگرفته شده و در اصل به مفهوم اظهار نظر دقيق و كارشناسانه در مسائل پيچيده و مهم است.
علامه طباطبایی نیز در ذیل آیه مینویسد: كلمه «افتاء» به معناى اظهار نظريه و فتوا است؛ و فتوا همان رأى و نظريه است و قطع امر به معناى عملى كردن تصميم و عزم بر آن است.(همان) پس باید گفت که فتوی نتیجه و اسم مصدر آن عملی است که فتوا دهنده در عمل افتاء خود انجام میدهد و به رای و نظری میرسد که بدان حکم میکند.
علامه طباطبایی در جایی دیگر مینویسد: راغب مىگويد: كلمه:«فتيا» به ضم «فاء» و نيز كلمه «فتوا» به فتح اول به معناى پاسخ دادن به حكمى است كه تشخيص دليل آن براى ديگران مشكل باشد و چون گفته مىشود: من از فلانى استفتاء كردم و او به من چنين افتاء كرد معنايش اين است كه من از او حكم شرع را پرسيدم و او حكم را برايم بيان كرد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ص 373)
آنچه از موارد استعمال اين ماده لغوى فهميده مىشود اين است كه معناى اين كلمه جواب دادن به امور مشكل است، البته نه هر جوابى بلكه جوابى كه از خود انسان باشد و انسان آن جواب را با اعمال نظر و فكر بدست آورده باشد (و به همين جهت است كه مسئله گو را صاحب فتوا نمىخوانيم) گو اينكه به خود نظريه نيز هر چند ابتدايى و ساده باشد اطلاق فتوا مىشود، به دليل اينكه در آيه مورد بحث فتوا را به خداى تعالى نسبت داده، با اينكه خداى تعالى مانند يك مجتهد اعمال رويه و فكر ندارد. (المیزان، ذیل آیه 127 سوره نساء)
مفسران تفسیر نمونه نیز در ذیل همان آیه مینویسند: بايد توجه داشت كه جمله يستفتونك در اصل از ماده «فتوى» و «فتيا» گرفته شده كه بمعنى پاسخ به مسائل مشكل است و از آنجا كه ريشه اصلى اين لغت «فتى» به معناى جوان نورس مىباشد ممكن است نخست در مسائلى كه انسان پاسخهاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب كرده به كار رفته باشد و سپس درمورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. (تفسیر نمونه)همچنین آنان در ذیل آیه 37 سوره نمل نوشتهاند: افتونى از ماده فتوا است، در اصل به معنى حكم كردن دقيق و صحيح در مسائل پيچيده است، ملكه سبا با اين تعبير، هم پيچيدگى مسئله را به آنها گوشزد كرد و هم آنها را به اين نكته توجه داد كه بايد در اظهار نظر، دقت به خرج دهند تا راه خطا نپويند.