kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۸۴۸
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۲

فرمان دست کیست؟!

 
 
فرض کنید جزیره‌ای کشف شده که مردمش از جهان بیرون اطلاعی نداشته و از امکانات فناوری بی‌بهره بوده‌اند. آنها درصددند برای موضوع حمل‌ونقل، خودرو وارد کنند اما متوجه می‌شوند این کار مستلزم وجود زیرساخت‌هایی مثل جاده است، اما آیا تنها این زیرساخت‌ها کافی است؟ مطمئنا پاسخ منفی است بلکه باید قوانینی هم باشد تا از برخورد خودروها با یکدیگر و بی‌نظمی جلوگیری کنند مثل اینکه لازم است ماشین‌ها از یک طرف خاص جاده، راست یا چپ حرکت کنند. اما آنها کدام جهت را باید انتخاب کنند؟ پاسخ روشن است، این موضوع بستگی به نوع سیستم خودرویی دارد که آنها می‌خواهند وارد کنند. اگر این خودروها چپ فرمان باشند لزوما باید از سمت راست و اگر راست فرمان باشند از سمت چپ رانندگی کنند. این یک مثال ساده است برای اینکه چگونه نحوه مهندسی و طراحی فناوری علاوه‌بر زیرساخت‌ها بر قوانین و نحوه رفتار یک جامعه تأثیر می‌گذارد و شاید همین مثال توضیح بدهد که چرا تقریبا تمام کشورهای مستعمره یا آنها که روزگاری مستعمره انگلستان بوده‌اند مانند ایرلند، نیوزیلند و استرالیا و حتی هند و پاکستان و... هم اکنون همانند انگلستان در جاده‌ها از سمت چپ رانندگی می‌کنند. 
امروزه تکنولوژی شبکه‌های اجتماعی که مستقیما با قوای شناختی و ادراکی ما مرتبطند با طراحی و سیستم خاص خود که در بستر فرهنگی بیگانه زاییده شده، سبک زندگی خاصی بر ما تحمیل نموده و بر قشرهای مختلف مردم، خصوصا جوانان و دختران و پسران ما، جاده‌ها و سمت و سوهایی موافق فرهنگ خود تحمیل ساخته‌اند و بدین‌صورت ما را مستعمره فرهنگی خود ساخته‌اند. این ماشین فرهنگساز با سیستم خاص خود، نظام معرفتی کمیت‌گرا (تعداد لایک و فالوور) و نه حقیقت‌گرا را بر ما تحمیل نموده و مرجعیت فکری و تأثیرگذاری را به اینفالوئنسرها و سلبریتی‌ها (که به قول دیوید مارشال کارکرد آن در نظام سرمایه‌داری معنی پیدا می‌کند) در مقابل مرجعیت و تأثیرگذاری نخبگان و فرزانگان منتقل نموده، و بالأخره غلبه رذیله‌گویی، تفاخر، خودنمایی و تن‌نمایی و شایعه‌پراکنی و سطحی‌نگری به جای فضیلت‌گرایی، اخلاق‌مداری، هنرنمایی و معرفت‌رسانی و نقد سازنده و تعمّق را سبب شده است.
بی‌گمان انتقال سیستم ناوبری و حکمرانی این ماشین به درون کشور گام بلندی در مسیر اصلاح این رویه به حساب می‌آید اما باید دانست تنها با تقلید در طراحی و مدیریت این فنّاوری از غرب و فقط با مهندسی معکوس آن، این راه به سرانجام نخواهد رسید و باید بر اساس نیاز، فرهنگ و ‌اندیشه خود آن را معماری و مدیریت‌ نماییم تا بتوانیم فضای مجازی را از- به تعبیر فیلسوف تکنولوژی آلبرت بورگمان- «انباری آکنده از اطلاعات سطحی و بدرد نخور» که حقیقت در آن گم می‌شود به مدینه فاضله مجازی معرفت و بصیرت تبدیل‌ نماییم. این مهم جز با شستن ذهن از لوث پیش‌فرض‌های بیگانه و بی‌مایه و خیساندن آن در زلال‌اندیشه و فرهنگ ناب و والای اسلامی ایرانی حاصل نمی‌آید و تا این مهم حاصل نگردد فرمان این فناوری در دست ما نخواهد بود.
*سید روح‌الله موسوی