kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۸۰۲
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۹

هژمونیِ در خطر (نگاه)

 
 
امین‌الاسلام تهرانی
رویارویی چین و آمریکا همچنان ادامه دارد و قرائن حاکی از آن است که در آینده- تا اطلاع ثانوی!- نیز ادامه خواهد داشت. این واقعیت به انحای مختلف با شواهد و قرائن فراوانی تأیید شده و روشن است که تمرکز بر روی چین سیاست کلی آمریکا و مطابق با استراتژی امنیت ملی این کشور است و با رفت‌و‌آمد و رؤسای‌جمهور تغییری نمی‌کند؛ چرا که سرعت پیشرفت چین در حوزه‌های مختلف اقتصادی، تکنولوژیک، نظامی و... در سال‌های اخیر غرب (با محوریت آمریکا) را شدیداً نگران کرده است، از آن‌رو که پیشرفت چین را مساوی با افول خود تفسیر می‌کنند. در این میان برآمدن چین به‌عنوان یک قدرت جهانی، برای آمریکایی‌ها یعنی افول هژمونی آمریکایی. کارشناسان بارها یادآوری کرده‌اند، چین و آمریکا قطعاً در یک رویارویی تندِ «اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی» هستند. یکی از محورهای این رویارویی پکن-واشنگتن که حدود 3 سال است ابعاد تازه‌ای پیدا کرده است و شدت فراوانی یافته، مسئله جزیره تایوان و آب‌های مورد مناقشه اطراف آن است که اخبار مربوط به آن را هر روز می‌توانید در رسانه‌ها دنبال کنید.
بارها چینی‌ها تأکید کرده‌اند که قصد رویارویی با آمریکا را ندارند و آمریکایی‌ها نیز بارها گفته‌اند که به‌دنبال بهبود روابط با چین هستند؛ اما این رویارویی چرا هر روز تندتر می‌شود؟ موضوع چین و آمریکا و روابط و رقابت این دو یکی از اساسی‌ترین مباحث نظام بین‌الملل کنونی است. علت اهمیت این رابطه نحوه اثرگذاری آن بر ماهیت مناسبات بین‌المللی در دهه‌های آینده است. در دهه‌های اخیر چین پیوسته به‌عنوان یکی از چالش‌های اصلی و در سال‌های اخیر به‌عنوان اصلی‌ترین چالش آمریکا شناسایی شده است. در حال حاضر، تقریباً اکثر نخبگان آمریکایی بر «مسئله» بودن چین برای آمریکا اجماع نظر دارند و آن را به‌عنوان موضوعی فراجناحی، فراحزبی و فراگیر در نظر می‌گیرند.
می‌توان به این بحث از زاویه دیگری نیز پرتو افکند که به آن توجه چندانی نمی‌شود. از نظر روانشناسی سیاسی، آمریکا برآمدن چین را قابل‌قبول نمی‌داند و تحمل روانیِ چین و برآمدن آن نه فقط برای نخبگان آمریکایی بلکه فرهنگ و مردم عادی آمریکا حداقل از زاویه برتری‌طلبیِ هنجاری آمریکایی بسیار غیرقابل هضم است. یعنی از نظر هنجاری و ارزشی‌، آمریکا خود را بالاتر می‌داند و از نظر هنجاری تولید ثروت را منحصر به تولید کشورهایی با ارزش‌های لیبرال دموکراسی غربی می‌داند، اینکه کشوری به این ارزش‌ها باور نداشته نباشد و آن را بازتولید نکند و بتواند به این سطح از پیشرفت تکنولوژیک و... دست یابد، برای آمریکایی‌ها قابل پذیرش نیست. «مسئله» بودن چین، با توجه به درهم‌تنیدگی اقتصاد کنونی آمریکا و چین موضوعی چندلایه است. در این خصوص، یکی از اقتصاددان مطرح آمریکایی با طرح اصطلاح «چمریکا» به روابط درهم‌تنیده و به هم پیوسته اقتصادی چین و آمریکا حتی در شرایط دشوار سیاسی و اقتصادی اشاره کرده و این خود «مسئله» بودن چین و مدیریت آن برای دولت آمریکا را بیش از پیش برجسته می‌سازد. به‌دلیل همین درهم‌‌تنیدگی‌، برخلاف شوروی سابق‌، بسیاری از نخبگان سیاسی و اقتصادی آمریکا از رشد اقتصادی و تکنولوژیک چین منتفع می‌شوند و این منافع درهم‌تنیده‌، مقابله با چین را برای آمریکا بسیار پیچیده و دشوار می‌سازد.
البته باید توجه داشت که برخی از تحلیلگران نیز این دو کشور را در آستانه رویارویی می‌دانند؛ اما همین گروه نیز می‌گویند که آمریکا برای حرکت از مرحله رقابت با چین به سمت رویارویی با این کشور عجله دارد تا مبادا ابتکار عمل را از دست بدهد و مبارزه بر سر تصاحب یک‌جانبه قله‌ نظام بین‌المللی را از دست بدهد. به هر حال به باور این تحلیگران، چین تنها رقیب آمریکا است که قصد دارد نظم جهانی را تغییر دهد و از منابع اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژیک لازم برای دستیابی به این هدف برخوردار است. برای واشنگتن هدف چین کاهش قدرت و عظمت این کشور به‌عنوان یک کشور دارای هژمونی است و این مسئله مستلزم تسریع رویارویی از طریق سرمایه‌گذاری در امور نظامی، توسعه شبکه‌ای از ائتلاف‌های نظامی برای محاصره چین و تشدید تحریم‌های اقتصادی و فنی برای جلوگیری از تلاش‌های این کشور در جهت برخورداری از عناصر قدرت و نفوذ فزاینده ژئوپلیتیک است.
*منابع در دفتر روزنامه موجود است.