kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۶۰۲
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۲

ذکر و مراتب آن(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
ذکر خدا از منظر آموزه‌های وحیانی در مورد انسان چگونه تجلی پیدا می‌کند و مراتب و مصادیق آن کدام است؟
پاسخ:
یاد خدا مصداق پرستش
عبادت خداوند در چهره‌های گوناگون تجلی پیدا می‌کند و در صورت «ذکر» نیز به عنوان خاص ظهور دارد، به طوری که ذکر خدای سبحان از بارزترین مصادیق پرستش او است.
انوع ذکر خدا
ذکر خداوند همانند بخش دیگر از عبادت به انحای مختلف و متعدد تقسیم می‌شود. مانند ذکر عام و ذکر خاص، ذکر عام آن است که اختصاصی به موجود معین ندارد، بلکه در هر چیزی یافت می‌شود، یعنی تمام اشیاء به یاد خداوند به سر می‌برند. ذکر خاص آن است که مخصوص نوع معین از مخلوق‌ها است و فقط در آنها یافت می‌شود، مانند ذکر خصوص فرشته یا خصوص انسان. تقسیم دیگر به لحاظ قلب و قالب است، و این قسم همان است که گاهی از آن به ذکر قلبی یا زبانی یاد می‌شود. البته چنین تقسیمی مختص به قلمرو انسان نیست، زیرا موجودات ذی‌شعور دیگر، گاهی به فکر خدا هستند که همان ذکر قلبی آنها است، و گاهی به زبان ویژه خویش به نام خداوند به سر می‌برند که همان ذکر لسانی آنها است. ذکر گاهی در برابر غفلت، سهو و نسیان و مانند آن به کار می‌رود که در این گونه موارد به عنوان تذکره، تذکر و نظایر آن استعمال می‌شود، و زمانی در مقابل خمول و خمود به کار می‌رود که در این گونه موارد به عنوان نامور، نامدار، نام‌آور و مانند آن استعمال می‌شود. ذکر گاهی به معنای مصدری و وصفی است،‌مانند یاد خدا بودن، نام خدا را بردن و در زبان جاری کردن و زمانی به معنای شیئی یا شخصی است که خود مصداق ممثل یا مجسم یاد خدا است و نیز سبب یادآوری خداوند است. چنانکه خود صاحب نام بوده و مایه نامور شدن دیگران می‌شود. مانند اطلاق عنوان ذکر بر قرآن کریم یا بر شخص رسول اکرم(ص) که این موجودهای نورانی گذشته از آنکه خود ذکر ممثل و مجسم‌اند، سبب احیای نام خدا بر زبان و یاد او در دل هستند، چنان‌که مایه نامور شدن جامعه متذکر به یاد خدا خواهند بود.
ذکر زبانی
ذکر زبانی همان طور که در برابر ذکر قلبی قرار می‌گیرد، در قبال ذکر فعلی و عملی نیز واقع می‌شود، یعنی گاهی یک فعل از آن جهت که یادآور خدا است ذکر نامیده می‌شود، گرچه آن فعل توسط دست یا پا یا سایر اعضا انجام شده است،‌زیرا ذکر به معنای یاد خدا اختصاصی به قلب ندارد، بلکه هر کاری که نمودار یاد پروردگار باشد ذکر او است. گاهی سکوت و خاموشی ذکر خدا است. زیرا سبب پدید آمدن حالت تفکر، تدبر، ابقاظ و مانند آن است که وسیله کمال به حساب می‌آید و پایه تعالی محسوب می‌شود.
جوهر ذکر و گوهر دعا و سؤال
جوهر ذکر غیر از گوهر دعا (خواندن) و سؤال (خواستن) است. زیرا صرف توجه به خدا ذکر او است، گرچه خطاب، انشا یا درخواستی او را همراهی نکند، بنابراین، جریان خواندن خدا یا خواستن چیزی از او، گرچه با ذکر او همراه است، لکن همین دعوت یا مسئلت به جای خود ذکر است،‌و ممکن است ذکر محقق شود و هیچ گونه خواندن یا خواستن که هر کدام انشای مخصوص است،‌او را همراهی نکند، لذا پاداش برای ذکر مقرر است، لکن اجابت و استجابت در آن مطرح نیست.
ذکر قلبی
منظور از ذکر قلبی مؤثر، همان ذکر تصدیقی و ایمانی است که مستلزم نسیان یا تناسی باطل می‌گردد. تصدیق علمی اگر با تصدیق قلبی و ایمانی همراه نباشد، تأثیری در رفع خطا و دفع گناه ندارد، زیرا آنچه منتج به عمل می‌شود، ایمان است نه علم. به تعبیر دیگر، علم عقل نظری مادامی که به باور عقل عملی راه نیابد، منشأ اثر نخواهد شد. انفکاک علم از عمل و ایمان محقق است براساس آیات سوره نمل آیه 14: «و جحوا بها و استیقنتها انفسهم ظلماً و علواً» با وجود اینکه به (معجزات حضرت موسی) علم و یقین داشتند، اما آنها را به جهت ظلم و برتری طلبی انکار کردند. و آیه 102 سوره اسراء: «قال لقد علمت ما انزل هولاء الا رب‌السموات والارض» (موسی به فرعون گفت:) خودت خوب می‌دانی که این معجزه‌های آگاهی‌بخش را کسی جز صاحب آسمانها و زمین نفرستاده است. و از این دو آیه استنباط می‌شود که امکان جدایی ایمان از علم وجود دارد. یعنی عقل نظری هیچ مانعی برای فهمیدن حق بودن چیزی ندارد، لکن عقل عملی در اثر ابتلای به شهوت یا غضب و مانند آن در باور کردن و ایمان آوردن به آن مشکل دارد.