کد خبر: ۳۲۰۵۱۶
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۱

اخبار ویژه

مسئولیت دولت، حل مشکلات است
نه نا‌امیدکردن مردم
اگر رئیس‌جمهور انتقاد می‌کند که «کاری انجام نمی‌دهیم؛ کار نداریم که انجام دهیم ولی گاز و برق و آب هم مصرف می‌کنیم...»، باید ابتدا از کارکرد وزرای نیرو و جهاد کشاورزی خود بپرسد.
روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: دوبار خودتحقیری و ضعیف‌نمایی در فاصله کمتر از یک ماه. اولی در نشست شورای برنامه‌ریزی و توسعه استان اردبیل؛ درست 4 روز پس از تذکر رهبر انقلاب و دومی، پنجشنبه در جمع خیران مدرسه‌ساز در اصفهان با این تعبیر که «اینکه گرسنگی می‌کشیم، مشکل ما هستیم؛ نه سرمایه‌های ما».
رهبر انقلاب در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت در تاریخ شانزدهم شهریور گفته بودند: «دوستانی از مسئولان کشور که با مردم حرف می‌زنند، راوی قدرت و قوت و امکانات کشور باشند. بله! ما ضعف داریم، نقص داریم، کمبود داریم؛ کدام کشور ندارد؟ لکن قوت‌هایی داریم، توانایی‌هایی داریم، کارهایی شده، تلاش‌هایی شده؛ اینها را روایت کنیم و به مردم بگوییم. هم مطبوعات در این زمینه مسئولند، هم صداوسیما مسئول است و بیش از همه خود مسئولان دولتی مسئولند که وقتی جلوی مردم پشت آن بلندگو قرار می‌گیرند، راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی و مانند اینها نباشند».
اصرار بیش از اندازه بر صمیمت و سادگی رئیس‌جمهور، بیش از آنکه پیام و نماد مردم‌سالاری باشد، وجهی از ناتوانی در حل مشکلات را یادآوری می‌کند. سیاستمدار مروج و مفسر نهج‌البلاغه فقط نباید به خواندن احادیث بسنده کند، بلکه باید کمر همت ببندد.
بیش از یک‌چهارم از عمر دولت چهاردهم گذشته و راهبرد اصلی، «تسکین‌درمانی» و «کدخدامنشی» بوده است. آنچه به یک سیاست و سیاستمدار قدرت و اعتبار می‌بخشد، علاوه‌ بر همدلی، صمیمیت و سادگی، کاریزما و توان حل مسئله است. تسکین یک وجه زبانی دارد؛ یک وجه عملی، و دولت پزشکیان و شخص او در وجه زبانی باقی مانده است. آسیب‌شناسی و توجه دادن به محدودیت‌ها چه فایده‌ای دارد؟ اگر او به دنبال حرکت جمعی برای غلبه بر مشکلات است، باید خود و دولتش در صف اول باشند.
اگر ‌چنین انتقاد می‌کند که «کاری انجام نمی‌دهیم؛ کار نداریم که انجام دهیم ولی گاز و برق و آب هم مصرف می‌کنیم...»، باید ابتدا از کارکرد وزرای نیرو و جهاد کشاورزی بپرسد. سادگی و صمیمیت اگر سویه عملی نیابد، بار سیاست‌ورزی را کم می‌کند. نمی‌توان رئیس‌جمهور بود و برطرف کردن معضلات را از همه توقع داشت جز قوه مجریه و هیئت‌دولت! واقع‌بینی و واقع‌گویی، هر اندازه هم تلخ و نیش‌دار باشد، جایی کارساز و مفید و مؤثر است که به اقدام و تصمیم اجرائی بینجامد. آنچه در یک سال و 2 ماه از روی کار آمدن دولت دیده‌ایم، اعتراف به مشکلات است و بس!
این، توده‌ مردم را ناامید می‌کند و اتفاقاً به رفتارهای عصبی‌ای وامی‌دارد که خود رئیس‌جمهور بدان اعتراض دارد، یعنی افراط در استفاده از منابع، بی‌اعتنایی مطلق به سرنوشت دیگران و بی‌اعتنایی به ایده وفاق که بر اشتراکات تأکید دارد. بخشی از تمنای برخی گروه‌های اجتماعی خرید طلا و دلار در این گزاره نهفته است که آنها احساس بی‌پناهی می‌کنند.
مهم‌ترین رکن مقاومت در برابر کمپین فشار حداکثری ترامپ، تاب‌آوری اجتماعی است. چه چیزی این تاب‌آوری را غیر از دوقطبی‌سازی‌ها، اختلافات و دعواهای بی‌حاصل، کم می‌کند؟ اگر جامعه حس کند تنها و بی‌پناه است و دریابد رئیس‌جمهور توان و اراده‌ای برای حل مسائل روزمره‌اش ندارد، دچار خودخواهی و خودمداری می‌شود.
اگر در هر نشستی از امیرالمؤمنین سخن می‌گوییم، مثل امیرالمؤمنین، مدیران نالایق و ضعیف را که بی‌عملی و کژکارکردی‌شان بر بدنه کارشناسی کشور آشکار شده، کنار بزنیم و در پی آن نباشیم که همه با ما توافق کنند. ما نیز با دیگران توافق و تفاهم کنیم و بیشتر از همه‌چیز، با مسائل و مشکلات واقعی مردم روبه‌رو شویم و بدان‌ها بپردازیم، نه در سخن، بلکه در عمل. آقای رئیس‌جمهور! لطفاً سخن از ضعف‌ها را بس کنید و حداقل چراغی روشن کنید!
محبوبیت و سرمایه اجتماعی پایدار
چگونه تأمین می‌شود؟
مدیران و دستگاه‌ها چگونه می‌توانند سرمایه اجتماعی را در خدمت سیاست‌های عمومی بسیج کنند، از راه تولید هیجان نسبت به مذاکرات خارجی یا دامن‌زدن به مجادلات سیاسی در داخل؟ قطعاً نه.
یک مسیرِ حفظ و افزایش سرمایه اجتماعی، دغدغه‌مندی مدیران نسبت به زندگی و معیشت مردم است. سرمایه اجتماعی پایدار، با تکرار ملال‌آور «مذاکره با غرب» و یا دامن‌زدن به مجادلات سیاسی و دوقطبی‌سازی تامین نمی‌شود. این رویکردهای غلط حتی اگر در کوتاه‌مدت، مطامع سیاسی را تامین کند، در بلندمدت موجب انزجار می‌شود.
سرمایه اجتماعی پایدار، هنگامی برساخته می‌شود، می‌ماند، می‌بالد و پشتوانه پیشرفت ملی یا مهار شیطنت دشمنان می‌شود که مدیران و دستگاه‌ها، هنر حمایت و صیانت از معیشت مردم نشان دهند. بخش مهمی از مسئولیت مغفول و بر زمین مانده، این است که دستگاه‌ها، توده مردم به ویژه طبقات پایین‌دست را با مشکلات اقتصادیِ قابل چاره‌جویی، تنها نگذارند.
توده مردم، تهدیدات و تحریم‌های دشمن را پس می‌زنند و مقاومت می‌کنند؛ چنان‌که در طول سال‌ها نشان داده‌اند. آنچه می‌تواند این سرمایه ارزشمند ملی را مخدوش کند، تصور بی‌اعتنایی مدیران به سختی‌های معیشت مردم است. فواره تحریم‌های حداکثری با همه اذیت و آزارش، سال‌هاست که از اوج به افول افتاده و تاثیرات آن به شکل نسبی مهار شده است.
قطعاً نباید تاثیر منفی تحریم‌ها را انکار کرد، اما در عین حال، واقعیت این است که امروز بیش از تحریم‌های اشباع‌شده، ترکیب تغافل مدیران با دستکاری و اخلالگری ذی‌نفعان بی‌ثباتی بازار است که مردم را رنج می‌دهد.
وقتی میوه یا محصولات کشاورزی، با یک قیمت پایین از تولید‌کننده خریداری می‌شود، اما دو تا سه برابر قیمت یا بیشتر به مردم فروخته می‌شود، هم تولید‌کننده کلافه و ناامید می‌شود، و هم سفره مردم آسیب می‌بیند.
وقتی منابع ارزی، تسهیلات بانکی و یا فرصت‌های اقتصادی (کمیاب)، به شکل غیرهوشمند توزیع شود و به جای حمایت از تولید ملی و معیشت مردم، در جیب دلالان و رانت‌خوران برود، هم تولید از رمق می‌افتد، هم معیشت مردم تامین نمی‌شود و هم احساس تبعیض را مثل خوره، به جان اعتماد عمومی می‌اندازد.
اگر تولید‌کننده پس از همه زحمات و عرق ریختن و خطر کردن‌ها، به سود کافی نرسد و تا مرز ورشکستگی پیش برود، و ضمناً ببیند که سوداگران بی‌غیرت، چگونه بی‌هیچ زحمتی به آلاف و الوف می‌رسند، به تردید می‌افتد و دستش می‌لرزد.
این تردید، مقدمه زمین‌خوردن تولید و صادرات، تعطیلی کارخانه‌ها و باغ‌ها و کشاورزی، افزایش بیکاری، و تشدید وابستگی استراتژیک به بیگانگان می‌شود و این یعنی وابستگی بیشتر به صادرات نفت و واردات، و افتادن در چرخه کاهنده رکود و تورم.
به اعتراف محافل سیاسی و اقتصادی بسیاری در غرب، ایران سال‌هاست فشار تحریم را مهار کرده است. بنابراین، ضمن اهتمام به لغو و خنثی‌سازی تحریم‌ها، باید توجه داشت که کلید حل بسیاری از مشکلات، در داخل است نه در مذاکرات خارجی.
اگر دولت وزارتخانه‌ها اقتصادی، دستگاه قضائی و وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی، و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت و دیگران، می‌خواهند کاری برای کشور بکنند، محبوب مردم شوند و سرمایه اجتماعی را افزایش دهند، باید اولویت خود را «حمایت از تولید‌کننده و مصرف‌کننده» و «مبارزه هوشمندانه با اخلالگران اقتصادی» قرار دهند.
اگر وزارتخانه‌هایی مثل جهاد کشاورزی، صمت، اقتصاد، تعاون کار و رفاه، راه و شهرسازی (و معاونت‌های اقتصادی دولت) اعتنا و اهتمام لازم را نسبت به وظایف حاکمیتی و مسئولیت تنظیم‌گری بازار داشته باشند، آنگاه جولان دلالان و رانت‌جویان یا تروریست‌های اقتصادی نمی‌تواند به مثابه راهزن اعتماد عمومی عمل کند. بلکه بیشترین محبوبیت و مقبولیت به‌خاطر این اهتمام، متوجه مدیران ذی‌ربط خواهد شد.
این حکم درباره شورای عالی امنیت ملی، دستگاه قضائی، وزارت اطلاعات و دیگر نهاد‌های نظارتی و تامینی هم مصداق دارد. راه کسب محبوبیت مردم و افزایش سرمایه اجتماعی، نشان دادن روحیه پاسداری از معیشت مشروع مردم و زحمات اهالی تولید است. اگر چنین همتی به میدان بیاید و با عقلانیت و تدبیر همراه شود، آنگاه امید و اعتماد عمومی حداکثری می‌شود و می‌توان دشمنی دشمن را به معنای واقعی کلمه به استهزا گرفت.
رویکرد مدیریتی تنبل (یا نفوذزده) تصور می‌کند که باید «بازار» را به حال خود رها کند تا عرضه و تقاضا خود به خود به تعادل برسند! بخش مهمی از به‌هم‌ریختگی قیمت‌ها، محصول این نگرش متوهمانه است. اگر مدیریت اقتصادی دولت، به‌روز باشد، هر کدام از اجزای تیم باید سه ماه یک‌بار، گزارش دقیق بدهند که چقدر در رفع موانع تولید، حمایت از طبقات ضعیف و مقابله با اخلالگران فعال بوده‌اند؟
دشمن، سال‌ها قبل، ماشه تحریم‌های حداکثری را چکانده و تیری در خشاب ندارد. ماشه واقعی، در غفلت و کوتاهی برخی مدیران دستگاه‌های مختلف و در داخل زمین اقتصاد و رسانه چکانده می‌شود.
پزشکیان کار خوبی کرد 
که به نمایش تحقیر‌آمیز ترامپ نرفت
با روشن شدن واقعیت‌های ننگین و شرم‌آور نشست شرم‌الشیخ، برخی محافل اصلاح‌طلب به تحسین اقدام آقای پزشکیان در زمینه عدم شرکت در نشست مذکور پرداختند و این در حالی است که طیفی از اصلاح‌طلبان، هماهنگ با منافع دولت ترامپ، خواستار حضور پزشکیان در شرم‌الشیخ شده بودند.
در این زمینه، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود تاکید کرد پزشکیان کار خوبی کرد که به اجلاس شرم‌الشیخ نرفت.
این روزنامه می‌نویسد: ترامپ ضمن مطرح ساختن خود به عنوان «مرد صلح جهاني» که مدعي است تاکنون آتش 8 جنگ را خاموش کرده، تمام سران حاضر در اجلاس شرم‌الشيخ را تحقير کرد تا خودشيفتگي خود را ارضا نمايد. اين اجلاس غير از همين نمايش شخصي و آن تحقير عمومي هيچ خاصيتي نداشت.
پيش‌بيني صاحبنظران مستقل در سطح منطقه و جهان اين بود که رژيم صهيونيستي بعد از رسيدن به خواسته‌هاي خود در اين نمايش آتش‌بس، به جنگ عليه مردم غزه ادامه خواهد داد. از هم‌اکنون نشانه‌هاي تحقق اين پيش‌بيني نمايان شده‌اند.
جنبش حماس هرچند اعلام کرده زير بار خلع سلاح نخواهد رفت ولي رژيم صهيونيستي و آمريکا مصمم هستند به عمر حماس پايان بدهند. بخشي از اين هدف را با گنجاندن اين تعهد که حماس در مديريت آينده غزه دخالت نکند عملي کرده‌اند و در مورد بخش خلع ‌سلاح و پايان دادن به عمر مبارزاتي حماس، جدال ادامه خواهد يافت. بنابراين، صلحي در کار نيست و دو طرف به درگيري مسلحانه ادامه خواهند داد.
رژيم صهيونيستي و آمريکا ذاتاً خواستار بلعيدن منطقه هستند و در چارچوب سلطه‌جوئي بر کشورهاي عربي و اسلامي آسياي غربي قطعاً به توطئه‌هاي خود ادامه خواهند داد. آنچه در اين مرحله تحت عنوان آتش‌بس غزه صورت گرفته، زمينه‌سازي براي هموار کردن مسير ادامه توطئه است. بنابراين، هرگونه همراهي با اين مرحله از «توطئه مشترک اسرائيلي – آمريکائي» کمک رساندن به بانيان اين توطئه چند مرحله‌اي است.
نویسنده در پایان تاکید می‌کند: «اکنون وقت آن است که طرفداران نظريه لزوم شرکت ايران در اجلاس شرم‌الشيخ، با شجاعت اعلام کنند موضع دولت در اين ماجرا دقيق بود. نماينده ايران در صورت حضور، علاوه‌بر اينکه هيچ مجالي براي ابراز نظر و تأثيرگذاري نداشت، مثل بقيه سران تحقير هم مي‌شد، در حالي که به اشغالگران رسميت مي‌داد».
یادآور می‌شود روزنامه اعتماد هم چند روز قبل اذعان کرده بود: «تصميم شوراي امنيت ملي درست بود... بعد از برگزاري نشست شرم‌الشيخ و مشاهده وقايع آن معلوم شد كه عدم شركت ايران درست بود و در صورت شركت نه تنها منفعتي به‌دست نمي‌آورد كه برخي برگ‌هاي برنده خود را از دست مي‌داد. احتمالاً موافقان حضور، از پروتكل‌هاي اين اجلاس خبر نداشته‌اند و بدون اطلاع از كم وكيف آن به اظهارنظر پرداخته‌اند.
همان‌طور كه همه مشاهده كردند در كنفرانس مذكور هيچ بحث و تبادل نظري صورت نگرفت و حتي بيانيه‌اي صادر نشد. در غياب بحث و گفت‌وگوهاي جدي حضور ايران چه اثري مي‌توانست داشته باشد جز اينكه بدون هيچ امتياز گرفتني بر روند يكجانبه طرح‌ريزي شده از سوي آمریکا صحه بگذارد؟ 
نشست شرم‌الشيخ يك دورهمي صرف براي خودنمايي ترامپ و دريافت تعريف و تمجيد از سوي دولت‌هايي است كه براي همين منظور به صف شده بودند و اغلب آنها نه سخني گفتند و نه نقشي داشتند. ترامپ بر همين اساس، اجلاس را به محلي براي رفتار خارج از عرف خود تبديل كرد؛ با يكي دست نداد، با ديگري مچ انداخت، از زيبايي همسر سومي تعريف كرد، در وصف چهره خانم نخست وزير ايتاليا زبان گشود و در نهايت سران كشورها در نوبت قرار گرفتند تا يكي‌يكي خدمتش برسند و عكس بگيرند! خب در چنين شوئي اگر آقاي پزشكيان حضور مي‌يافت چه مي‌توانست بكند و چه نفعي را به دست 
مي‌آورد؟».