صدای کودتا و جنگ و ترور علیه مردم ایران
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«...اینجا لندن است، رادیوی بیبیسی، اکنون دقیقا نیمه شب است...»
این جملهای بود که در شب 25 مرداد 1332 برای اطمینان خاطر محمدرضا از انجام عملیات کودتا، به جای جملهای که هر شب در راس ساعت 12 نیمه شب از رادیو بیبیسی پخش میشد یعنی: «اکنون نیمه شب به وقت لندن است»، اعلام گردید.
در خاطرات دانالد ویلبر و همچنین کتاب «انگلستان و سرنگونی دولت دکتر مصدق» نوشته ویلیام راجر لوییس آمده است که همین این جمله رمز کودتای سیاه 28 مرداد شد و شاه را نسبت به حمایت سازمانهای جاسوسی انگلیس (یعنی MI5 و MI6) از کودتا مطمئن ساخت.
این اوج دشمنی رادیو بیبیسی در شبهای کودتا و ایفای نقش بلندگوی عملیات «آژاکس» و «چکمه» بود که توسط CIA و MI6 به مرحله اجرا درآمد و استقلال و آزادی میلیونها ایرانی را لگدکوب خود کرد.
البته این نخستین بار نبود این رسانه سلطنتی انگلیس، بر نابودی آزادی و استقلال ایران پایکوبی میکرد. رادیو BBC در برنامه فارسی خود، که دوازده سال قبل از آن و در شب سوم شهریور 1320، در آستانه ورود ارتشهای اشغالگر متفقین به ایران شعری از فردوسی را قرائت کرده بود که علاوهبر اعلام رمز اشغال ایران، اعلام جنگ علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ایرانیها بر سرزمین خود بود.
وقتی بیبیسی تأسیس شد
رسانه سلطنتی بریتانیا یا بنگاه سخن پراکنی بریتانیا و یا همان بیبیسی «BBC»در 18 اکتبر 1922 (25 مهرماه 1301) در لندن تاسیس شد و از 14 نوامبر (22 آبان) همان سال برنامههای روزانه خود را شروع کرد. بیبی سی از همان ابتدا برنامه بینالمللی خود به نام World Service را راهاندازی نمود و با بیش از 50 زبان برای سراسر جهان برنامه پخش کرد! یعنی از همان ابتدا آنچه به عنوان اهداف این رسانه تعیین شد، بیش از داخل انگلستان، نقاطی از جهان را شامل میگردید که در طی3 قرن، به اشغال بریتانیا در آمده بود.
بخش فارسی BBC در شهریور 1320 و همزمان با حمله نیروهای اشغالگر انگلیس به ایران برای توجیه آن راهاندازی شد. سر ریدر بولارد، وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران در این باره در خاطراتش نوشته است:
«...این واقعا تاسفبار بود که درست در زمانی که ما احتیاج به همراهی و مساعدت مردم ایران داشتیم، آنها به سرزنش ما بپردازند و از این که حامی شاه مورد تنفرشان بودیم، اظهار گلهمندی بنمایند. ولی این وضع دیری نپایید، زیرا ما توانستیم با آغاز پخش برنامههای فارسی BBC از لندن و دهلی، تا حدود زیادی بر این مشکل فائق آییم...»
نامههای خصوصی و گزارشهای محرمانه سر ریدر بولارد که در سال 1991 در لندن منتشر شد، نشان داد مطالبی که در آن هنگام برای توجیه حضور ارتشهای متفقین از جمله نیروهای انگلیسی در خاک ایران از رادیو BBC پخش میشد، قبلا به وسیله «آن لمبتون»، جاسوس ارشد و وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران تهیه و به لندن ارسال شده بود و در موقع مقتضی به BBC دستور داده میشد که آنها را پخش نماید.
نقش بهائیان در تاسیس بیبیسی
اما بیبیسی فارسی توسط یک بهائی که ریاست محفل بهائیان بریتانیا را هم برعهده داشت، به نام «حسن موقر بالیوزی» تاسیس گردید و برنامههایش در جهت توجیه حمله ارتش بریتانیا و اشغال خاک ایران تهیه و پخش میگردید.
مجید تفرشی، کارشناس اسناد تاریخی در همایش ایران و استعمار انگلیس در دانشگاه تهران به تاریخ 23 مهرماه 1387 اظهار داشت:
«... حسن موقر بالیوزی، نخستین فردی هست که نامش به عنوان سخنران و سخنگو و یا سخنور در تاریخ بیبیسی ثبت شده فرزند میرزا علی محمد بالیوزی بود که از اقوام خاندان افنان و از اقوام میرزا علی محمد باب هست و در شرایطی به استخدام بیبی سی در میآید که چند ماه قبلش به عضویت مجمع ملی بهائیان موسوم به رضوان درآمده بود. چند سال هم بعد از تاسیس بیبیسی به عنوان یکی از ایادی امرالله تعیین میشود که ایادی امرالله در آیین بهائیت شبیه به یک کاردینال اعظم دستگاه پاپ است. حضور چنین آدمی به نام بالیوزی در ساختار بیبی سی فارسی که جزو بزرگترین رهبران بهائیت بوده و نزدیک دو دهه در بالاترین تصمیم گیریهای بیبی سی حضور داشته تا حد زیادی نشان میدهد که جهت گیریهای بیبی سی به چه سویی تنظیم و هدایت میشده است...»
در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و در آن روزهایی که ملت ایران برای ملی کردن نفت خود مبارزه میکرد و از همین روی تحت تحریمهای سخت انگلیسیها قرار داشت، رادیوی بیبی سی علیه جنبش ملت ایران بود و در جریان عملیات تبلیغی علیه این جنبش و بدنام کردن رهبران آن طی عملیاتی موسوم به «بدامن»، بیشترین حجم گزارش و اخبار جعلی را درباره مبارزات مردم ایران برای ملی شدن نفت، انتشار داد.
همراه دیکتاتوری وابسته پهلوی در سالهای پس از کودتا
رادیوی بیبیسی همچنین در تمام سالهای پس از کودتا هم از سیاستهای استعماری آمریکا در ایران و رژیم دیکتاتوری شاه، دفاع کرد و خیانتها و جنایتهایش را توجیه کرد. بیبیسی، قرارداد کنسرسیوم نفتی و حاکمیت 25 ساله شرکتهای بزرگ آمریکایی و هلندی بر منابع نفتی ایران را «زمینهسازی شکوفایی اقتصاد» آن خواند، تاسیس ساواک در سال 1337 را «آغازی بر تامین امنیت داخلی این کشور نفتخیز» اعلام نمود، نهضت و حرکت روحانیت مبارز به رهبری امام خمینی علیه سیاستهای ارتجاعی و اشغالگری نوین آمریکا را همصدا با شاه، «ارتجاع سیاه» تلقی نمود و قیام پانزده خرداد 1342 و قتل عام مردم توسط چکمهپوشان شاه را «سرکوب مرتجعین» تحلیل کرد که میتواند ادامه راه ترقی برای ایران را تضمین نماید!
رادیو بیبیسی در طی سالهای بعد از قتل عام 15 خرداد و تبعید امام، در همه آن روزگاری که شاه با ساواک و شکنجهها و سرکوب خود، ندای هرگونه آزادیخواهی و استقلالطلبی را در گلو خفه میکرد و پایگاه بیچون و چرای غرب و به اصطلاح ژاندارم آمریکا در منطقه بود، رژیم شاه را «عامل ثبات در غرب آسیا» میخواند.
احتمالا آنهائی که در آن روزها به رادیو بیبیسی گوش میدادند به خاطر دارند وقتی جیمی کارتر رئیسجمهوری آمریکا در شب ژانویه 1979 (10 دی 1356) در کاخ نیاوران به افتخار شاه و دار و دستهاش، لیوانهای شراب را بالا برد و ایران را جزیره ثبات در منطقه خواند، رسانه سلطنتی بریتانیا، برنامههای عادیاش را قطع کرد و ویژههای سفر کارتر به ایران در آستانه تمدن بزرگ شاه را پخش کرد!!
اما نهضت امام خمینی آنچنان گسترش یافت که فقط 9 ماه بعد، ناگزیر شدند اخبارش را در صدرگزارشهای خود قرار دهند که برخی سادهدلان دچار توهم شده و بیبیسی را حامی انقلاب ایران دانستند!
دیگ پلوی بیبیسی برای انقلاب
اما بیبیسی در زمانی به پوشش خبری انقلاب اسلامی روی آورد که اخبار و گزارشهای نهضت، به طور 24 ساعته توسط جوانان انقلابی حوزه و دانشگاه بر روی بولتنها و اعلامیههای مختلف در کوچه و خیابانها، در دانشگاه و حوزه و در بهشتزهرا پخش گردیده و نوارهای سخنرانی امام به فاصله اندک زمانی در سراسر کشور توزیع میشد. یعنی زمانی بود که نهضت امام برای اطلاعرسانی اساسا نیازی به امثال «بیبیسی» نداشت.
اما بیبیسی با همان هدفی وارد میدان اطلاعرسانی انقلاب اسلامی شد که سفارت انگلیس در صدر مشروطه به میدان آمد تا نهضت عدالتخانه علماء و مردم را منحرف کرده و به جای آن، مشروطه انگلیسی را از دیگ پلوی متحصنین در سفارت بیرون بیاورد و به عنوان نتیجه کار، رضا میرپنج را به ملت ایران تحمیل کند.
در واقع رادیو بیبیسی برای نهضت امام و انقلاب اسلامی، حکم همان دیگ پلوی سفارت انگلیس در مشروطه را داشت. بیبیسی تحت لوای انتشار اخبار و گزارشهای انقلاب و نهضت، شروع به تحریف وقایع نمود و به تدریج ماموریت اصلی خود یعنی رهبر تراشی برای نهضت را آغاز نمود تا رهبری امام را تحت تاثیر قرار داده، شقه کرده و تضعیف نماید. چون این اطمینان را داشت که همه هیمنه نهضت و انقلاب به رهبری امام است.
در این مسیر پای انواع و اقسام نیروهای چپ و راست را به میان کشید؛ از کاظم شریعتمداری تا جبهه ملی و برخی شخصیتهای وامانده همچون علی امینی و اللهیار صالح و علی شایگان و... و تا گروههای چپ از فداییان خلق تا حزب توده و مجاهدین خلق و.... و خلاصه به همه رنگی متمسک شد تا بلکه خدشهای به رهبری امام وارد نماید.
طبل تروریسم و جنگ در بیبیسی
اما حنای «بیبیسی» در دوران انقلاب، رنگی نداشت و نتوانست مشروطه انگلیسی را تکرار نماید. بنابراین از فردای پیروزی انقلاب بر طبل مخالفت همان گروهکهای مختلف چپ و راست کوبید، از تجزیهطلبان در کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا و... حمایت کرد، گروهکهای تروریستی را در بوق کرد، کودتای نقاب با حمایت صدام و بقایای شاه و سیا را «خیزش افسران آزادیخواه» اعلام نمود و بالاخره تجاوز وحشیانه صدام به خاک ایران و اشغال هزاران کیلومتر از آن را پاسخی منطقی به صدور انقلاب ایران دانست! و البته هیچ گاه از تجاوزگری صدام و جنایات جنگی او اعم از جنگ شهرها و حملات شیمیایی و کشتار مردم بیگناه
سخنی نگفت!!
رسانه سلطنتی بیبیسی که در سالهای پس از جنگ نیز حتی برای یک روز دست از دشمنی و عداوت با ملت ایران نکشید، در فتنههای مختلف از جمله در سالهای 78 و 88 و 98 و 1401 هم آتشبیار معرکهها بود. بیبیسی فقط چند ماه پیش از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران، پخش برنامههای تلویزیونی خود را آغاز کرد و پس از آن و در طول فتنههای برنامهریزی شده سرویسها و سازمانهای اطلاعاتی غرب صلیبی/صهیونی، حضور چشمگیری داشت و با پخش شایعات کانالیزه شده و هدایت آشوبها و اغتشاشات، نقش مهمی را در طرحهای البته ناکام و رسواشده براندازی نظام جمهوری اسلامی
ایفا نمود.