حیاتنامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۴۴
همکاری با نشریه «بعثت» در مبارزات فکری علیه طاغوت
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
ادامه یادداشت آقای سیدهادی خسروشاهی:
... مؤلفان محترم کتاب «تاریخ هیئت موتلفه» بهطور رسمی «بعثت» را نشریه خود معرفی میکنند! و حتی «چاپ» آن را به خود نسبت میدهند! در صورتی که واقعیت اینطور نیست، نه ما و نه حتی آقای رفسنجانی، عضو یا وابسته به هیئت موتلفه نبودیم، بلکه همکاری ما با آنها در زمینههای مبارزاتی، همانند همکاری با اعضای «نهضت آزادی» بود که هیچ کدام جنبه سازمانی و پیوند تشکیلاتی نداشت...
... نشریه بعثت به عنوان ارگان داخلی حوزه علمیه قم، در سالهای 1344 - 1342 در «قم» منتشر میشد و توسط عناصر مبارز أعم از طلبه، دانشجو، بازاری و کارگر، در سطح وسیعی، در قم، تهران و شهرهای بزرگ، توزیع میگردید.
«بعثت» در میان همه محافل اسلامی - ملی و همه عناصر فعال سیاسی آن زمان «برد» داشت و چون برای نخستینبار یک نشریه سیاسی، آنهم بهطور «مخفی و زیرزمینی» از حوزه علمیه قم منتشر میشد، مورد توجه همگان قرار گرفته بود و حتی طبق اطلاع، در بعضی از شهرستانها - از جمله «مشهد»- توسط مبارزین آن مناطق، تکثیر و توزیع میگردید.
...ما هرچندی یکبار، برای شرکت در جلسات دادگاه نظامی آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان و دوستانشان، به تهران میآمدیم و چون تفتیش بدنی جدی در کار نبود، گاهی اعلامیهها و نشریات جدید را در موقع «تنفس» به آقایان تحویل میدادیم که نوعی «اطلاع رسانی!» بود. ...
در یکی از این دیدارها، نخستین شماره «بعثت» را به مرحوم آیت الله طالقانی دادم که مرحوم مهندس بازرگان شرح آن را در یادداشتهای روزانه زندان، چنین نوشته است: «چهارشنبه 27/09/1342 در قم یک نشریه پلیکپی شده ضمیمهای به نام «بعثت نشریه داخلی حوزه علمیه قم» به تاریخ 23/09/1342در آمده است که خیلی آزادیخواهانه و مبارزانه است. مندرجات آن: بعثت همگانی (سرمقاله)، نهضت حوزه (تاریخچه تحول و جنبش اخیر روحانیت که در نتیجه فشار و فساد دستگاه پدیدار شده است)، بررسی امکان سازش (رد کردن هرگونه سازشی با خفقان حاضر و با وجود این همه زندانی)، عَلَم گفت: (امیدواری خاموش شدن مسئله مذهب در آینده)، نکتهها - ما هیئت حاکمه را استیضاح میکنیم، سیاست از دین جدا نیست، یک روایت، اخبار.»1
این نمونهای از مسرّت مبارزین در زندانها بود، و البته در بیرون هم استقبال کمنظیر از نشریه توسط همه محافل، دلیلی آشکار بر تأثير و اهمیت این نشریه تواند بود! ...
پس از قیام ۱۵ خرداد و با اوج گرفتن فشار و اختناق رژیم ستمشاهی و ادامه یافتن حبس غیرقانونی آیت الله العظمی امام خمینی(ره)، در سال 1342، مبارزات ما نیز در حوزه علمیه قم و در دانشگاههای ایران، اوج گرفت و در ابعاد گوناگون، گسترش یافت. علاوه بر کار علنی و آشکار که از راه سخنرانی، تألیف و نشر کتب و نوشتن مقالات و روشنگری تودهها که تقریباً همه ماها با آن مشغول بودیم، در حوزه علمیه قم و برای آگاهی دادن به طلاب جوان و در واقع برای استمرار راه امام(ره) در مبارزه و افشای رژیم تبهکار پهلوی، نشریهای به نام «بعثت» را پایه گذاری کردیم که هم به دلایل امنیتی و هم به دلایل مالی، «هر چند یکبار» منتشر میشد و جمعاً در دو سال 14 شماره (سال اول ۹ شماره و سال دوم 5 شماره) از آن چاپ و منتشر گردید که علی رغم کوشش همهجانبه ساواک قم و دیگر عمال رژیم، انتشار آن تا دستگیری دوستان ادامه یافت ...»2
مرحوم سیدهادی خسروشاهی در یادداشت خود، نقل قولهایی را از برخی اعضای نشریه بعثت درج کرده که در ضمن آن به نقش آیت الله مصباح نیز اشاره شده است. در بخشی از یادداشت او به نقل قولی از آقای على حجتی کرمانی اشاره شده که مبارزات سیاسی را به دو شکل کلی تقسیم کرده است:
«اول مبارزات علنی شامل نوشتن و سخنرانی که منجر به زندان و شکنجه و تبعید میگردید و دوم مبارزات مخفی و زیرزمینی که در خصوص شکل دوم، که بیشتر بر نشر موضوعات ایدئولوژیکی متکی بود، اولین اقدام انتشار نشریهای بود با نام «بعثت» و با همکاری آقای «هاشمی رفسنجانی» و آقای «سید هادی خسروشاهی» و آقای «سید محمود دعایی».
با حدود پانزده شمارهای که از این نشریه منتشر شد، عملاً ما به این نتیجه رسیدیم که انتشار نشریه «بعثت» در سطح جامعه توانست به کار بنیادی و روشنگر تبدیل شود ... و این نشریه نه تنها در زمان خود، که در زمان حاضر هم میتوانست در زمینه آگاهی دهندگی و سازندگی، نقش مؤثری داشته باشد.»3
به گفته آقای خسروشاهی، غیر از نامبردگان، «مرحوم آیت الله ربانی شیرازی، شهید دکتر محمدجواد باهنر و استاد مصباح یزدی هم به این فعالیت پیوسته بودند و با آن همکاریهایی داشتند»، به گفته او حجتالاسلام و المسلمین شریفی گرگانی، در آن بحران و اختناق، یکی از سه اتاق منزل کوچک خود را در اختیار منتشرکنندگان بعثت قرار داد.
در حالی که بدون آن، امکان تایپ، پلیکپی، بستهبندی و توزیع «بعثت» عملی نبود و طبیعی است که اگر همه نکات امنیتی مراعات نمیشد، لو رفتن «خانه امن» همه زحمات را به هدر میداد.
جناب آقای هاشمی رفسنجانی بعثت را ارگان مطبوعاتی گروه مخفی یازده نفره معرفی میکند و چنین میگوید: «از اساسیترین کارهای ما در آن چند ماه، ایجاد تشکیلاتی بود که مرکزیت آن از یازده نفر تشکیل میشد: آقایان خامنهای، منتظری، ربانی شیرازی، قدوسی، مصباح یزدی، امینی، محمد خامنهای، آذری، مشکینی، حائری تهرانی و من. نشریه مخفی بعثت و انتقام در حقیقت ارگان همین جمعیت بود که در کارهای اجرایی آن آقایان سید محمود دعایی، مصباح، على حجتی کرمانی و سیدهادی خسروشاهی و من، همکاری داشتیم. نشریه «بعثت» بیشتر جنبه سیاسی و پرخاش و افشاگری داشت و نشریه «انتقام» جنبه ایدئولوژیکی آن قوی بود، که شاید بر اساس احساس چنین نیازی پس از «بعثت» منتشر شد.»4
براساس شواهد موجود، گرچه آقای هاشمی رفسنجانی از انتشار انتقام توسط آیت الله مصباح اطلاع داشت اما مشارکت خاصی در آن نداشته و اساساً انتساب رسمی آن به گروه یازده نفره، خالی از تسامح نیست و منشأ واقعی ندارد. برخلاف نشریه بعثت که به دلیل مشارکت جمعی از اعضای گروه یازده نفره (مانند آقایان ربانی، مصباح و هاشمی) در انتشار آن، اگر چنانچه به عنوان ارگان گروه سرّی محسوب شود، چندان بیوجه نیست اما طبق آنچه بعداً ذکر خواهد شد، تقریباً تمام اقدامات لازم برا انتشار «انتقام» را آیت الله مصباح بنا به دلایلی، به تنهایی انجام میداد. آقای سیدمحمود دعایی هم در مصاحبه با فصلنامه تاریخی «یاد»، پیرامون شکلگیری و امتداد انتشار «بعثت» چنین میگوید: «در کنار آن فعالیتها و ارتباطات، ضرورت انتشار یک نشریه رسمی که بیانگر اهداف و آرمانهای روشن و مترقّی حوزه باشد مطرح شد و قرار شد یک نشریه این چنینی سازماندهی شود. طبیعتاً هسته اصلی آن در منزل آقای هاشمی در قم بود و هسته تهرانش در منزل آقای شهید باهنر بود. من خاطرم هست که سازماندهی کردند و افرادی انتخاب شدند؛ آقایان هاشمی رفسنجانی، مرحوم شهید باهنر، مصباح یزدی، مرحوم آقای ربانی شیرازی، آقای حجتی کرمانی و آقای سیدهادی خسروشاهی بودند که در منزل آقای رضا شریفی گرگانی قرار شد وسیلهای تدارک شود: وسیله تکثیر (پلی کپی). چون من از دوران دبیرستان بخش هنری دبیرستان، تایپ و این جور چیزها را آموخته بودم، تایپ میکردم. استنسیل تهیه شد، مرکب و کاغذ تهیه شد. هیئت تحریریه اصلی آن نشریه که اسمش را هم «بعثت» گذاشتند و تصادفاً روز مبعث هم اولین شمارهاش تکثیر و پخش شد. سرمقاله اصلیاش را مرحوم شهید باهنر نوشته بودند. مطالبی را آقای هاشمی مینوشتند. اخبار و گزارشهای تحلیلی را آقای خسروشاهی تدارک میدیدند. مبحثی در سازماندهی را آقای حجتی مینوشتند. آقای مصباح یک مبحث اعتقادی و کلامی قوی را تدارک میدیدند و هر کسی کاری میکرد. من هم سعی میکردم در تکثیر و پخش آن فعال باشم. به خاطر حساسیت کار که هیچ کس نباید مطلع باشد، سعی کرده بودیم حتیالامکان مرتبطين رسمی و علنی، کمتر باشند.
به خاطرم هست یک روز دستگاه پلی کپی ما مشکلی برایش پیش آمده بود، میگشتیم که چه کسی کارشناس امور پلی کپی هست که بتواند کمک بدهد، از آقای سید جعفر شبیری زنجانی دعوت کردیم که آنجا آمد، در این زمینه بلد بود آمد و خیلی مؤثر بود. آقای شیخ مهدی طارمی خطاط ما بود، کلیشه بعثت را ایشان نوشته بود، کلیشهها و سرتیترها را ایشان مینوشت. این نشریه نزدیک به دو سال تداوم داشت و خیلی خوب عرضه شد. مطالب خیلی سطح بالایی داشت. در محافل دانشگاهی و روشنفکری از آن خیلی استقبال شد. همه ماهه مطالب متناسب با شرایط روز را تدارک میدیدیم.
در اواخر سال 1343 به خاطر خط مشیای که آقای شریعتمداری داشتند، دارالتبليغ را تأسیس کرده بودند، اختلاف بینش به وجود آمد بین برخی از دوستانی که آنجا را اداره میکردند با دوستان اصلی - با برخی از دوستانی که در هسته مرکزی بودند و ارتباطاتی با تشکیلات دارالتبليغ داشتند - آقای خسروشاهی، آقای حجتی و... بودند و آنها تأکید داشتند که برای وحدت روحانیت از آقای شریعتمداری هم یاد بشود. از دارالتبليغ هم اسم برده شود. ... البته یادم هست برای آنکه شناخته نشویم، افراد در گروه گرداننده بعثت، هر کدام برای خودمان اسمی گذاشته بودیم. من علی آقا اراکی بودم، آقای هاشمی، علی ایرانی بودند، هر کدام اسم مستعاری داشتیم.»5
پانوشتها:
1- یادداشتهای روزانه مهندس مهدی بازرگان (خاطراتی از دوران زندان)، تهران: نشر قلم، 1376، ص241.
2- اسناد نهضت اسلامی ایران (بعثت و انتقام)، ج1، صص23- 38.
3- نقل و قولها مربوط به مقدمه جناب آقای خسروشاهی است.
4- دوران مبارزه، ج ۱، ص 195.
5- فصلنامه یاد (نشریه بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی)، سال ۱۲ شمارههای 46-45، بهار و تابستان ۱۳۷6، صص 124-127.