اخبار ویژه
تقلای محافل غربگرا برای توقف کاهش قیمتها و مصادره به مطلوب آن
در حالی که محافل مدعی اصلاحات تأکید میکنند سیاست آمریکا در مقابل ایران، سیاست مهار است و نه توافق، برخی محافل در این طیف اصرار دارند ریزش چشمگیر قیمتها در بازار مسکن، خودرو، طلا و ارز را به شایعه دروغین توافق نسبت دهند تا بدین ترتیب اتفاق اخیر را به نفع انگارهای ابطال شده خود درباره برجام مصادره به مطلوب کنند! این البته جدای از تقلای برخی رسانههای غربگرا برای القای ادامهدار نبودن کاهش قیمتهاست! این محافل سعی دارند فضای روانی مثبت ایجاد شده در اثر تلاشهای دولت ادامه پیدا نکند و کاهش قیمتها تداوم نداشته باشد!
اخیراً علی مطهری به پیروی از انگارهسازی طیفی از محافل غربگرا در توئیتی نوشت: «ریزش قیمت ارز بیش از هر چیز ناشی از مذاکراتی است که بین ایران و آمریکا برای یک توافق موقت جریان دارد؛ هر چند که گاهی دو طرف تکذیب میکنند. این درسی است برای کسانی که میگویند اقتصاد کشور را به برجام و مذاکرات هستهای گره نمیزنیم!» او توضیح نداده که با وجود تکذیب رسمی طرفین درباره توافق موقت، چگونه کاهش قیمتها در چند هفته اخیر دنبالهدار شده و همچنان هم ادامه دارد؟!
یادآور میشود روزنامه زنجیرهای آرمان ملی، تیتر یک خود را به «بازی دادن افکار عمومی» اختصاص داده و نوشت طرفین به دنبال مدیریت فضا هستند و نه بازگشت به توافق.»
روزنامه سازندگی هم در تیتر نخست خود با عنوان «تله خوشبینی؛ چرا در شرایط فعلی باید با احتیاط عمل کرد؟»، نوشت: این که مذاکرات به نتیجه برسد، احتمال بسیار ضعیفی است. وزیر خارجه آمریکا گفته تمرکز ما روی برجام نیست.
روزنامه هممیهن نیز، تیتر نخست خودرا با تأکید تمام به «پروژه مهار ایران به جای احیای برجام» اختصاص داد و نوشت: «گزینه دولت آمریکا،مهار ایران از طرق دیپلماتیک است. دولت بایدن با نزدیک شدن به رقابتهای انتخاباتی، آماده امضای توافق احیای برجام با ایران نیست. از سوی دیگر، برجام سال 2015 به واسطه پیشرفتهای هستهای ایران دیگر آن کارکرد مد نظر آمریکا و اروپا را ندارد، چه بسا که برخی از بندهای غروبش به زودی منقضی خواهد شد.
به نظر میرسد که راهکار مد نظر آمریکا و اروپا و تأکیدشان بر در اولویت بودن دیپلماسی،رسیدن به توافقی جدید با ایران است؛ اما تا آن زمان،استراتژی آمریکا و اروپا،کنترل، مهار و کاهش تنش با ایران در سطحی است که اوضاع از کنترل خارج نشود.
در هر صورت به نظر میرسد که هنوز شرایط شکل گرفتن یک درک نهایی منتج به توافق، میان طرفین مهیا نیست. بنابراین نمیتوان از گفتوگوهای پنهانی و غیرمستقیم میان ایران و آمریکا و تبادل پیامها میان طرفین، پیشرفت در مذاکرات احیای برجام را مستفاد کرد.»
هممیهن همچنین به نقل از فایننشال تایمز نوشت اولویت آمریکا، انتخابات است نه برجام.
روزنامه شرق نیز از «سرگیجه آمریکا خبر داده و نوشته است: تا پایان سال 2023، وضعیت کجدار و مریز فعلی ادامه خواهد داشت یعنی نه مذاکرات به نتیجه میرسد و توافقی حاصل میشود و نه شکست مذاکرات اعلام میشود.
در این میان روزنامه اعتماد نوشت: مذاکرات وین برای احیای برجام به زودی و در سطح رسمی از سر گرفته نخواهد شد اما طرف غربی با وجود حمایت از اعتراضات سال گذشته، تلاش میکند رشته مذاکرات نیز از هم گسیخته نشود؟ یکی از پرشمارترین پرسشها در پاییز و زمستان 1401 این بود که چرا طرف مقابل ایران با حرکت به سمت مکانیسم ماشه حلقه فشار بر جمهوری اسلامی ایران را تنگتر نمیکند؟ طرف غربی به رغم همه سر و صداها و تشدید فشار سیاسی و امنیتی بر ایران تمایلی به بسته شدن پنجره دیپلماسی با ایران نداشت و یکی از اصلیترین دغدغههای غرب در بحث فنی هستهای با ایران ذخایر مواد غنی شده در ایران است.
در سایه برجام، ایران در قالب پذیرش اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در کنار تعهدات پادمانی به بیشترین نظارتها بر برنامه هستهای خود رضایت داد و مطلوب طرف غربی نیز احیای همان نظارتهای گسترده است نه از دست دادن حداقلهای نظارتی با فعالسازی مکانیسم ماشه که قطعاً با واکنش تند ایران روبهرو خواهد شد».
برآیند تحلیل نشریات زنجیرهای این است که با وجود اقدام متقابل ایران در توقف تعهدات برجامی، طرف غربی قادر به تشدید و تصاعد چالش نیست و بنابراین ناچار است با واقعیت ایران جدید کنار بیاید. این پیام، همان چیزی است که افکار عمومی و فعالان اقتصادی در کشور نیز دریافتهاند، مبنی بر اینکه غرب قادر به تولید فشار جدید نیست و اساساً تشدید بحران با ایران را به خاطر پیشبینی اقدامات قویتر و مقابلهای ایران، و همچنین گرفتاری در جنگ خودساخته غرب در بحران اوکراین، صلاح نمیداند.
در عین حال فعالیتهای مثبت و ایجابی دولت سیزدهم در دور زدن تحریمها و رونق دیپلماسی اقتصادی در جهان فراغرب، و آورده واقعی رونق صادرات و تجارت خارجی، این اطمینان را در میان محافل اقتصادی داخلی ایجاد کرده که کشور از مرحله بحران اقتصادی به ارث رسیده از دولت قبل، عبور کرده است. این تلقی طبیعتاً به عقبنشینی تورم انتظاری در برخی بازارها کمک قابل توجهی کرده است؛ هر چند که محافل غربگرا سعی دارند با انواع شگردها از تعمیق و تداوم این تلقی مثبت عمومی جلوگیری کنند.
فارنافرز: موقعیت ایران بدون توافق با آمریکا بهبود یافته است
نشریه تخصصی سیاست خارجی آمریکا در تحلیلی نوشت: در ماههای اخیر، با وجود بنبست مذاکرات، ایران تقریباً هیچ بهایی برای این پیشرفتهای هستهای پرداخت نکرده و برعکس، موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور بهبود یافته است
فارن افرز مینویسد: پس از بیش از دو سال تلاش ناکام برای بازگرداندن توافق هستهای 2015 ایران (برجام)، به نظر میرسد دولت بایدن به این نتیجه رسیده که این توافق فراتر از احیا است (احیا شدنی نیست). در حالی که مذاکرات با شکست مواجه شد، برنامه هستهای ایران به روشهای بیسابقه و در برخی موارد غیرقابل برگشت پیشرفت کرد. از زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد، و بهویژه طی دو سال گذشته، ایران به نقاط عطف مهم هستهای دست یافته است. این کشور صدها پوند اورانیوم بسیار غنی شده را ذخیره کرده و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را نصب کرده است. در ماههای اخیر، ایران تقریباً هیچ بهایی برای این پیشرفتهای هستهای پرداخت نکرده و برعکس، موقعیت ژئوپلیتیکی آن بهبود یافته است. این کشور روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده و در عین حال، روابط با برخی از همسایگان خود از جمله رقیب منطقهای خود عربستان را عادی کرده است.
اگر دولت بایدن از طرح A (احیای برجام) صرف نظر کرده، از چرخش به طرح B که توسط بسیاری از تحلیلگران و همچنین مقامات اسرائیلی پیشنهاد شده، خودداری کرده است: یعنی فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران. در عوض، طرح C را انتخاب کرده، تلاشی برای جلوگیری از بدترین نتایج مناقشه هستهای با ایران و در عین حال حفظ امکان حل و فصل آن در آینده. واشنگتن به دنبال جلوگیری از رسیدن ایران به بمب اتمی و اجتناب از تشدید تنشهای خطرناکی است که میتواند با افزایش فشار همراه باشد و به راهحل دیپلماتیک ضربه بزند به این امید که شرایط برای یک توافق جدید برای جایگزینی برجام در طول زمان مساعدتر شود.
حتی اگر تحقق طرح دولت بایدن موفقیتآمیز باشد، پلن C هزینههایی به همراه خواهد داشت. این طرح به ایران اجازه خواهد داد تا برنامه هستهایاش را به شکلی پیوسته توسعه داده و در عین حال به انزوای سیاسی و اقتصادی خود پایان دهد. این استراتژی به جای آنکه ماحصل برنامه هستهای ایران را معکوس کند، تثبیت وضعیت ایران را به عنوان کشوری که در آستانهگریز هستهای قرار دارد را به همراه دارد.
حتی پیش از وقوع جنگ در اروپا، دولت بایدن قصد داشت تمرکز این کشور را از خاورمیانه دور کرده و به جای آن بر رقابت با چین و روسیه متمرکز شود. مقامهای آمریکایی استدلال کردند که یک رویارویی بزرگ با ایران موجب انحراف و از میان رفتن منابع در دسترس میشود. دولت بایدن در خاورمیانه اهداف دیگری دارد که ممکن استشانس بیشتری برای موفقیتشان وجود داشته باشد؛ اهدافی چون میانجیگری جهت توافق برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان. در نتیجه کاهش تنش، کلیدواژه سیاست ایالات متحده در ارتباط با ایران بوده است. انفعال آمریکا برای ایران فرصت ساز شد. در عمل این گزاره به اجرای سهلانگیز تحریمهای نفتی علیه ایران و پاسخهای محدود به حملات علیه نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق توسط متحدان ایران تبدیل شده است.
اگر بتوان ایران را با توسل به اهرمهای دیگر مهار کرد، در آن صورت ممکن است توافق خیلی زودتر از حد تصور محقق شود. دولت بایدن ممکن است بر این باور باشد که تنها با ادامه این مسیر قادر است از وقوع بدترین سناریوها جلوگیری کند.
اما هزینههای سیاسی توافق جدید نیز افزایش یافته است. برجام هیچگاه در کنگره آمریکا محبوبیت نداشت اما دولت بایدن در ابتدا مایل بود برای احیای این توافق گامی جدی بردارد. با این حال، شرایط تغییر کرده است. برای دولت او دشوار است که از کنگره بخواهد از توافق هستهای حمایت کند. دولت بایدن احتمالا از به راه افتادن جنگ در کنگره بیزار است، بالاخص برای توافقی که قطعا محدودیتهای کمتری بر فعالیت هستهای ایران در قیاس با توافق نخست تعریف خواهد کرد.اما در پلن سی این امید وجود دارد که چشمانداز دیپلماسی ممکن است در طول زمان به بلوغ برسد.
اما موفقیت چنین طرحی طبیعتا چالشهای خاص خود را دارد. زمان لزوما به نفع ایالات متحده نخواهد بود. در حالی که واشنگتن منتظر نشسته، ایران برنامه هستهای خود را پیش میبرد، روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده، از فشار تحریمهای تضعیف شده استفاده میکند و با بخش دیگر جهان مراوده خواهد داشت.
دروغهای برجامی را تیتر کردند؛ خبرهای امیدوارکننده را سانسور!
روزنامه آفتاب یزد در توجیه علت سانسور خبرهای موفقیتآمیز توسط نشریات زنجیرهای مدعی شد این روزنامهها چون آگهی تبلیغاتی از دولت نگرفتهاند، اقدام به بازنشر آن خبرهای امیدوارکننده هم نکردهاند!
آفتاب یزد که سردبیر آن چند سال قبل پس از خیانت کروبی، از کشور گریخت و در خدمت صدای آمریکا درآمد، نوشت: «برخی روزنامهها پرآبورنگ، سفر رئیسی را پوشش دادند، برخی دیگر ترجیح دادند تا از کنار سفر عالیترین مقام اجرایی کشور عبور کرده، واکنشی سرد نشان دهند.
موضوع قابل تامل اما حضور روزنامههای عمدتا مستقل و اصلاحطلب در جمع روزنامههایی است که نه تنها به این سفر نپرداختهاند که به موضوعاتی حتی فرعی اهمیت میدهند و حضور روزنامههای دولتی و حامی دولت در جمع روزنامههایی که با آب و تابی بسیار به ابعاد مختلف این سفر پرداخته و برخی تمام روی جلد خود را به این سفر اختصاص میدهند.
در یک تقسیمبندی دیگر با موضوع سفر رئیسی به آذربایجان شرقی، با دو دسته روزنامه مواجه میشویم،
- آگهیبگیرها
- مورد غضب واقعشدهها
ما نیز قبول داریم جامعه زخمخورده از تورم و گرانی نیاز به آرامش و امیدبخشی و انگیزهدادن دارد، به سهم خود نیز کوشیدهایم اما آفت امیدبخشی، نگاهی تبعیضآمیز است که این روزها شاهد آن هستیم.
بارها نوشتهایم که حمایت و همراهی با دولت هرگز به معنای چشم فرو بستن بر کاستیها و سوءمدیریتها و انحرافها نیست. اصلا در این تلاش برای یکدستشدگی، روزنامههای مستقل را ترغیب میکند تا جایی که ممکن است از دولتیها فاصله بگیرند تا صدای مردم هم بیشتر شنیده شود. قضاوت کنیم و نتیجهاش را به عینه ببینیم که؛ جای خالی دولت سیزدهم بر جلد روزنامههای منتقد حتما آسیبهایی را بر جای خواهد گذاشت. بارها متذکر شدهایم، دفاع رسانه از خطا و لغزش مدیران و مسئولان، اصلیترین عامل سرخوردگی، ناامیدی، احساس تلخ تبعیض و رویگردانی از ایمان و امید است!»
مفهوم دیگر این تحلیل عجیب روزنامه آفتاب یزد آن است که حب و بغضها و تعریف و تمجیدهایش اساسا بر مبنای مواجببگیری است و بسیاری از عوامفریبیهایی که در دولت قبل با تیترها و تحلیلهای خلاف واقع منتشر کرده، بر مبنای آگهیبگیری بوده است. تیترهایی سفارشی مانند: «تحرم رفت»، «موگرینی: هرچه تهران بگوید»، «خداحافظ فدریکا» و...
از سوی دیگر، جای پرسش از گردانندگان این روزنامه است که مگر از مردم دم نمیزنید؟ پس چرا تصاویر انبوه مردم استقبالکننده از رئیسجمهور در تبریز و چهاراویماق را سانسور کردید. فرض میکنیم از رئیسی خوشتان نمیآید یا با دولت مشکل دارید؛ چرا خبرهای امیدوارکننده این سفر، مانند افتتاح خط آهن بستانآباد- خاوران که مسیر تهران- تبریز را سه ساعت کوتاهتر میکند و میتواند در ترانزیت 7 میلیون تن کالا از طریق ایران به کشورهای مختلف نقش راهبردی ایفا کند، یا تامین آب شرب 180 نفر از ساکنان شهر میانه و 17 روستای اطراف را پنهان میکنید و بازتاب نمیدهید؟ به اینها علاوه کنید احیای 220 واحد تولیدی و صنعتی، و دهها پروژه بزرگ آب و برق و سلامت. بنابراین، آگهی بهانه است، بلکه مسئله رسانههای زنجیرهای این است که در صورت انتشار اخبار واقعی و امیدبخش، باید اعتراف کنند که در گره زدن سرنوشت کشور تکالیف دولت سابق به برجام و FATF، 8 سال به مردم دروغ گفتهاند و درواقع در حق معیشت مردم خیانت و جنایت کردهاید.
نهایتا این طیف باید پاسخ بدهند هنگامی که به دروغ تیتر میزدند «تحریم رفت، امضای کری تضمین است، 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در کنار 150 میلیارد دلار پول بلوکهشده به کشور میآید، اروپا: هرچه تهران بگوید»، از چه کسانی پول میگرفتند که آبروی خود را به حراج گذاشتند؟