غدیر؛ سرآغاز مرحله توسعه انقلاب نبوی
فرآیند تکاملی انقلاب نبوی، فرآیندی سه مرحلهای است که آغازینگاه و مرحله ایجاد انقلاب، واقعه خطیر بعثت و دوران سیزده ساله حضور در مکه میباشد. مرحله دوم، مرحله استقرار انقلاب نبوی است که با هجرت نبی مکرم به مدینه منوره و تشکیل حکومت اسلامی، به وقوع پیوست. دوران حضور نبی مکرم در مکه، دوران فردسازی و دوران حضور حضرتش در مدینه، دوران جامعهسازی به شمار میرود. در این میان واقعه شکوهمند غدیر به عنوان بزرگترین حادثه بعد از بعثت نبی مکرم، نقطه آغاز مرحله سوم انقلاب نبوی، یعنی مرحله استمرار و توسعه انقلاب نبوی به شمار میرود. واقعه غدیر با برخورداری از جنبههای متعدد و بیشمار، از ابعاد مختلفی به استمرار و توسعه انقلاب نبوی مدد رسانده است. در مقاله حاضر با تأکید بر دیدگاههای مقام معظم رهبری برخی از این ابعاد و نقش آنها در استمرار و توسعه انقلاب نبوی مورد تحلیل و بررسی قرارخواهد گرفت.
عباسعلی مشکانی
نصب امامت علی(ع)
حادثه غدیر عبارت است از اینکه رسول خدا(ص) با جمعی از مسلمانان مدینه و سایر نقاط جزیرة العرب، در سال دهم هجرت به حج مشرف شدند. در این سفر پیامبر اکرم(ص) از حج خانه خدا برای بیان مفاهیم اسلامی (سیاسی، نظامی، اخلاقی، اعتقادی، اقتصادی و...) استفاده کامل و شایان توجهی نمودند. دو سخنرانی از پیامبر اکرم(ع) در منا نقل شده است که یکی ظاهراً در روز دهم و دیگری در پایان ایام تشریق ایراد شده است. در این سخنرانیها پیامبر اکرم(ص) مسائل عمده سیاسی و اجتماعی جهان اسلام را بیان کردند. در ذیل به برخی از آنها اشارتی میرود:
1- جهاد: حضرت درباره جهاد حرف میزنند و جهاد با مشرکین و کفار را مطرح میکنند و اعلام میکنند که جهاد تا وقتی که کلمه «لاالهالاالله» همهگیر شود، ادامه خواهد داشت.
2- وحدت اسلامی: درباره وحدت اسلامی نیز مطالبی بیان میکننند و تصریح مینمایند که مسلمانان نباید دچار جنگ داخلی شوند و باید بر وحدت و انسجام مسلمین اصرار ورزند.
3- نفی ارزشهای جاهلیت: همچنین آن حضرت درباره ارزشهای جاهلیت بیان صریحی، تصریح نمودند که این ارزشها از نظر اسلام نایز و صفر محسوب میشود و ارزش نیست، «ألا و کلّ مأثرة فی الجاهلیه تحت قدمیهاتین؛ هر ارزش و شرافتی که در جاهلیت ارزش محسوب میشد را من در این لحظه زیر پای خود قرار دادم» و با این بیان ارزشهای جاهلی را به کلی نفی فرمودند.
4- تقوا: ارزش تقوا را به عنوان برترین ارزش اسلامی تکرار فرمودن و تصریح کردند که هیچ کس بر هیچ کس دیگر جز به برکت تقوا و پرهیزگاری ترجیحی ندارد.
5- لزوم نصیحت ائمه مسلمین: آن حضرت درباره لزوم نصیحت ائمه مسلمین، یعنی دخالت در مسائل سیاسی و اعلام نظر به زمامداران و پیشوایان نیز مطالب مهمی بیان فرمودند و آن را به عنوان یک فریضه اعلام کردند که همه موظفند به زمامداران اسلامی نظرات خیرخواهانه خودشان را بیان کنندو اعلان نمایند.
6- حدیث ثقلین: از همه مهمتر، درباره ثقلین بیانات مهمی داشتند و حدیث معروف ثقلین را در این سخنرانیها مطرح نمودند. حدیث ثقلین این است که فرمودند: من وقتی از میان شما رفتم، دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم «کتاب الله و عترتی؛ قرآن و عترتم را». بعد دو انگشت سبابه خود را پهلوی هم قرار دادند و فرمودند: آن دو مثل این دو هستند، که دو انگشت سبابه هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. سپس انگشت سبابه و وسطای یک دستشان را در کنار هم قرار داده بالا بردند و فرمودند: مثل این دو نیستند، من عترت و کتاب را مثل این دو نمیدانم که یکی بلندتر است، بلکه مثل دو انگشت سبابهاند که هیچکدام بر دیگری ترجیحی ندارد.
در اینجا پیامبر اکرم(ص) مسئله عترت را مطرح کردند و مفصل درباره همسانی آنها با کتابالله بیاناتی فرمودند. کار در واقع مقدمهای برای اقدام شکوهمند حضرت در غدیر خم بود. پس از آنکه اعمال حج انجام گرفت، بلافاصله پیامبر اکرم(ص) به سوی مدینه به راه افتادند. در بین راه در سر یک سهراهی که باید قوافل مدینه از دیگر بلادها جدا میشدند، در محلی به نام غدیر خم، حضرت توقف نمودند و در آن هوای بسیار گرم و سوزان دستور فرمودند رفتگان بازگردند و منتظر ماندند تا عقبماندگان نیز سر رسند. سپس حضرت در یک بلندی ایستاده، پس از ایراد سخنانی درباره ولایت و ولی جامعه اسلامی و مسلمین، دست حضرت علی(ع) را بلند نموده و مسئله ولایت را «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را اعلان میکنند (ن.ک. مقام معظم رهبری، 23/5/1366).
غدیر پشتوانه فلسفه سیاسی اسلام
مسئله غدیر، از ابعاد و جنبههای گوناگونی قابل بحث و بررسی است. مهمترین جنبه غدیر، مسئله حکومت و ولایت پس از نبی مکرم است: «در باب غدیر ... اصل و موضوع ولایت، به عنوان استمرار نبوت .. موضوع مهمی است» (همو، 28/2/74).
توضیح اینکه: از نگاه مقام معظم رهبری «اساسیترین مسئله دین اسلام، مسئله ولایت است. چون ولایت نشانه و سایه توحید است. از سوی دیگر ولایت یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر اکرم و از او به ولی مومنین میرسد» (6/2/76). بر این اساس، در نگاه ایشان ولایت دارای سه سطح است که سطح اول آن مربوط به پیامبر اکرم(ص)، سطح دوم آن به ائمه معصوم(ع) و سطح سوم آن به ولی فقیه واگذار شده است (همان). آنچه به بحث فعلی مربوط است، دومین سطح از سطوح سهگانه پیشگفته است، یعنی ولایت ائمه معصوم(ع) است که در جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا آغاز غیبت کبری مطرح بوده و سر اغازآن واقع شکوهمند غدیر میباشد. واقعه غدیر و آغاز پروسه امامت در واقع استمرار پروژه نبوت و ادامه انقلاب نبوی است؛ چه اینکه: «امام از نظر مذهب تشیع و در فرهنگ تشیع ادامه دهنده راه پیغمبر است ... امامت در فرهنگ اسلام و در فرهنگ تشیع تداوم نبوت است و مسئله امامت در زبان ائمه(ع) یعنی مسئله حکومت، یعنی پیشوایی جامعه و رهبری است» (قبسات النور، ص28). به بیان دیگر، واقعه غدیر، پیش از تأکید بر اصل ولایت ائمه معصوم(ع)، تأکیدی اکید بر اصل ضرورت حکومت و اهمیت آن در نگاه اسلام است: «[با واقعه غدیر] معلوم شد که اسلام در ردیف والاترینِ احکام و مقررات خود، مسئله حکومت، ولایت و سرپرستی امت را دارد» (18/2/75). در این میان بدیهی است اگر هر کدام از دو اصل پیشگفته مورد غفلت و یا انکار قرار گیرد، بالتبع مرحله سوم فرایند تکاملی انقلاب نبوی با مشکل مواجه میشود؛ چنانکه در 25 ساله نخست بعد از رحلت نبی اکرم، اصل دوم (وصایت ائمه معصوم) مورد انکار و غفلت قرار گرفت: «واقعیت تاریخی حکایت از آن دارد که این حق الهی در مجرای خود قرار نگرفت و جز در برهه خاصی در این دوران طولانی جامعه اسلامی از وجود ولایت اسلامی بیبهره بود و بزرگترین شخصیت مورد اتفاق همه فرق اسلامی که به اعتقاد شیعه ولایت او منصوص از ناحیه خداوند و منصوب از طرف رسول اکرم(ص) بود از صحنه حکومت و رهبری جامعه برکنار ماند» (قبسات النور، ص91) و این برکناری، اثرات سویی بر فرآیند تکاملی انقلاب نبوی گذارد. با این حال نمیتوان از توقف فرایند تکاملی انقلاب نبوی در اثر این برکناری سخن به میان آورد. به بیان دیگر، شاید برخی بپندارند با برکناری امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه معصومین از حکومت ظاهری، فرایند تکاملی انقلاب نبوی متوقف گشته و به کلی از مسیر خود خارج شده است؛ این پندار اما، مقرون به صحت نیست؛ چه اینکه برآیند واقعه غدیر منحصر به تعیین ولی به عنوان حاکم ظاهری جامعه دینی نبود، بلکه علاوه بر آن، وظیفه تشریح و تبیین مکتب و اصول احکام اسلامی نیز به امام معصوم(ع) واگذار گردید و این دو مسئله، توأمان به عنوان اقدامات اساسی نبی مکرم در رابطه با تمهید مرحله استمرار و توسعه انقلاب حضرتش بود. مقام معظم رهبری نیز با تبیین کارویژههای امامت معتقدند: «امام دارای دو مسئولیت اساسی است؛ یکی این که مسئولیت تشریح و تبیین مکتب و اصول احکام اسلام را بر عهده دارد و دیگری وظیفه خطیر زمامداری و رهبری جامعه اسلامی است» (پیام به کنگره جهانی امام رضا، ص8). بر این اساس گرچه برکناری امیرالمومنین(ع) و در ادامه دیگر ائمه معصومین از حکومت و مناصب کلان حکومتی و اجتماعی، ضربههایی سهمگین به فرآیند تکاملی انقلاب نبوی وارد ساخت، اما حضور و ایفای نقش ایشان در کارویژه تشریح و تبیین مکتب و مبارزه با انحرافات در قالبهای مختلف همکاری با حکومت و یا مبارزه مستقل ادامه یافت. در عین حال به اعتقاد مقام معظم رهبری، به رغم فشارهای همه جانبه در این دوران، ائمه(ع) هیچگاه وظیفه نخست (تشکیل حکومت) را ترک نکردهاند، در مسئولیت سیاسی نیز آنها هیچ گاه از حق ولایت خویش صرف نظر نکردهاند و در طول دوران حیات خود به مبارزه سیاسی خود جهت دستیابی به هدف والای خود، یعنی تشکیل نظام اسلامی و تاسیس حکومتی بر پایه امامت، ادامه دادهاند و همراه برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکردند (ن.ک. قبسات النور، ص117). بر این اساس اولاً اهمیت واقعه غدیر و تعیین جانشین در فرآیند تکاملی انقلاب نبوی به تصویر کشیده میشود، و ثانیاً، این مسئله روشن میگردد که برکناری ظاهری جانشینان به حق از حکومت ظاهری، لطمهایی به این نظریه نمیزند، چه اینکه پرورژه امامت در جهت توسعه انقلاب نبوی دارای دو کارکرد اساسی بوده است، که کارویژه دوم در جملگی دوران حیات جانشینان به حق به طور مستمر در جریان بوده و از توقف کامل و یا انحراف کلی فرایند تکاملی انقلاب نبوی جلوگیری به عمل آورده است.
تبیین الگوی حکومتی در اعصار مختلف
نقش دیگری که واقعه غدیر در فرایند تکاملی انقلاب نبوی ایفا میکند، ارائه مدل حکومتی برای اعصار مختلف در جهت استقرار و اجرای احکام الهی در زمانها و مکانهای مختلف است. پیامبر اکرم(ص) در واقعه غدیر علاوه بر تعیین جانشینان پس از خود، در حرکتی کلانتر، به تبیین معیارها و ارزشهای حاکمیت و ویژگیهای حاکم اسلامی پرداخته است: «با مطرح کردن امیرالمومنین(ع) و با نصب آن بزرگوار برای حکومت، معیارها و ارزشهای حاکمیت معلوم شد... یعنی با مطرح شدن امیرالمومنین به عنوان حاکم و امام و ولی اسلامی، همه مسلمانان در طول تاریخ باید بدانند که حاکم اسلامی، باید فردی در این جهت، با این قواره و نزدیک به این الگو و نمونه باشد. پس در جوامع اسلامی انسانهایی که از آن ارزشها نصیبی ندارند؛ از فهم اسلامی، از عمل اسلامی، از جهاد اسلامی، از انفاق و گذشت... بهرهای نداشته باشند، شایسته حکومت کردن نیستند. پیغمبر این معیار را در اختیار مسلمانان گذاشتند» (30/3/71) و با این مهم گامی اساسی در مسیر استمرار، توسعه و گسترش انقلاب خویش برداشتند، چه اینکه در سایه حاکم و حکومت عدل است که مکتب اسلام گسترش و احکام اسلامی به نحو مطلوبی اجرای گشته و منجر به توسعه انقلاب جهانی اسلام میگردد. در واقع این جنبه از غدیر، جنبهای بینالمللی اسلامی و بین الفرق الاسلامیه است که مخصوص شیعه نبوده، برای تمامی مسلمین درسی آموزنده به شمار میرود: «مسئله غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه بر روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه یک قضیه ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همه مسلمانان آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد» (همو،20/4/69).
ارائه الگوی تربیتی برای مسلمین
چنانکه گذشت غدیر از جنبههای مختلفی قابل بررسی است. از نگاه مقام معظم رهبری، یک بعد غدیر مربوط به شیعیان است، اما بُعد دیگر آن، بُعد بینالمللی اسلامی و بین الفرق الاسلامیه آن است (همو، 23/5/66). بررسی واقعه غدیر از این بعد از اهمیتی وافری برخوردار است. به این بیان که: اگر فرض کنیم پیامبر اکرم(ع) نمیخواست حکومت بلافصل امیرالمومنین را بیان کند، حداقل این بود که میخواست موالات و پیوند و رابطه عمیق مسلمین با امیرالمومنین و با عترت خود را در این بیان استقرار بخشیده، تثبیت نماید. هدف آن حضرت از این تثبیت، این است که مردم در طول زمان، اولاً نمونههایی کامل از انسان طراز، مقبول و مورد پذیرش اسلام به مردم و جملگی نسلهای آینده ارائه دهد و از این طریق نمونه انسان کامل را به صورت مجسم و عینی، با حالات واضح و غیر قابل تردید در اختیار همه انسانها بگذارد (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 23/5/66). بدیهی است نقش ارائه الگوی تربیتی یکی از مهمترین مسائل در جذب و تربیت آحاد جامعه و در نتیجه استمرار و توسعه دائره مکتب و معارف اسلامی به شمار میرود.
جلوگیری از تحریف دین اسلام
نقش دیگری که غدیر در حوزه استمرار و توسعه انقلاب نبوی ایفا میکند، جلوگیری از تحریف و نابودی مکتب و معارف اسلامی به دست منحرفان و صاحبان زر و زور است، آنانی که به دنبال تحرف و نابودی دین الهی هستند. پیامبر اکرم(ص) با تعیین امیرالمومنین(ع) و فرزندان آن حضرت به عنوان جانشینان خود، و برقراری ارتباط و پیوند میان ایشان و قرآن از سویی و با مسلمین از سوی دیگر، مقدمات جلوگیری از تحریف قرآن و مفاهیم اسلامی و جلوگیری از نابودی آنها و در نتیجه زمینه استمرار و توسعه انقلاب خود را فراهم آورده است. مقام معظم رهبری در اینباره میفرماید: «با تعیین عترت در کنار قرآن و با اعلام لزوم پیوند میان مسلمین و میان عترت، در حقیقت رسول اکرم تکلیف تحریفهای در قرآن و انحراف از مفاهیم اصلی قرآن را هم روشن کرده است. آنجایی که دستگاه زر و زور برای مصالح خودشان مفاهیم اسلامی را منحرف میکنند ... آن مرجعی که باید مردم را آگاه کند که حقیقت چیست، مفهوم و معرفت حقیقی درست کدام است و ... او عترت است» ( همو،23/5/66).
غدیر و وحدت اسلامی
بدیهی است تشتت و تفرقه بین مسلمین مذاهب مختلف اسلامی، مقدمه اضمحلال و نابودی مذاهب مختلف و در نتیجه از میان رفتن اسلام است. از سوی دیگر وحدت و همدلی میان مسلمین و مذاهب مختلف، مقدمه حیات، استمرار و توسعه مکتب و معارف اسلامی در سرتاسر جهان به شمار میرود. با توجه به اهمیت مسئله وحدت مسلمین، گفتنی است که یکی از جنبههای دیگر واقعه غدیر، ظرفیتی است که این واقعه در راستای ایجاد وحدت مسلمین و در نتیجه استمرار و توسعه انقلاب نبوی از رهگذر این وحدت، دارا میباشد. مقام معظم رهبری در این زمینه میفرماید: «مسئله غدیر میتواند مایه وحدت باشد... در خودِ مسئله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است – یعنی حکومت منصوب امیرالمومنین از سوی پیامبر اکرم که در حدیث غدیر آشکار است- اصل مسئله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سردهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی بازخواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد شد» (همو، 6/10/79)و معظمله در ادامه از جملگی مسلمین –شیعه و سنی- دعوت میکند که به مسئله غدیر با این چشم نگاه کنند و این جنبه از غدیر را مورد توجه و التفات قرا دهند: «من از همه برادران شیعه و سنی... دعوت میکنم که به مسئله غدیر با این چشم نگاه کنند و این بخش از حدیث غدیر و مسئله غدیر را مورد توجه قرار دهند. برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند؛ عید ولایت. برای اینکه اصل تولد مسئله ولایت، اهمیتش بسیار زیاد است –مثل اهمیت ولایت امیرالمومنین(ع)- که این دیگر بین ما و برادران سنی مشترک است» (همان). تأکید مقام معظم رهبری بر ظرفیت غدیر برای ایجاد وحدت اسلامی، در مقابل نظریه کسانی است که معتقدند برای وصول به وحدت باید از مسئله غدیر و مسائل پیرامونی آن، چشم پوشید! معظمله با التفات به این نظریه میفرماید: «ما به همه فرق اسلامی میگوییم: مبانیتا نرا فراموش نکنید. در اینجا به شیعه تاکید میکنیم که بر اندیشه غدیر و فکر غدیر تکیه کند، این یک فکر مترقی است اگر ما میگوییم اتحاد اسلامی و پایش میایستیم، ... نباید تصور شود که این مفهوم مهم، مترقی و اصلی و نجات بخش اسلامی، یعنی مفهوم ولایت و غدیر را فراموش خواهیم کرد» (28/4/74). اما این تأکید، به هیچ وجه از ظرفیتی که این واقعه برای ایجاد وحدت میان مسلمین و در نتیجه استمرار و توسعه مکتب اسلام و انقلاب نبوی داراست، نمیکاهد.
نصب امامت علی(ع)
حادثه غدیر عبارت است از اینکه رسول خدا(ص) با جمعی از مسلمانان مدینه و سایر نقاط جزیرة العرب، در سال دهم هجرت به حج مشرف شدند. در این سفر پیامبر اکرم(ص) از حج خانه خدا برای بیان مفاهیم اسلامی (سیاسی، نظامی، اخلاقی، اعتقادی، اقتصادی و...) استفاده کامل و شایان توجهی نمودند. دو سخنرانی از پیامبر اکرم(ع) در منا نقل شده است که یکی ظاهراً در روز دهم و دیگری در پایان ایام تشریق ایراد شده است. در این سخنرانیها پیامبر اکرم(ص) مسائل عمده سیاسی و اجتماعی جهان اسلام را بیان کردند. در ذیل به برخی از آنها اشارتی میرود:
1- جهاد: حضرت درباره جهاد حرف میزنند و جهاد با مشرکین و کفار را مطرح میکنند و اعلام میکنند که جهاد تا وقتی که کلمه «لاالهالاالله» همهگیر شود، ادامه خواهد داشت.
2- وحدت اسلامی: درباره وحدت اسلامی نیز مطالبی بیان میکننند و تصریح مینمایند که مسلمانان نباید دچار جنگ داخلی شوند و باید بر وحدت و انسجام مسلمین اصرار ورزند.
3- نفی ارزشهای جاهلیت: همچنین آن حضرت درباره ارزشهای جاهلیت بیان صریحی، تصریح نمودند که این ارزشها از نظر اسلام نایز و صفر محسوب میشود و ارزش نیست، «ألا و کلّ مأثرة فی الجاهلیه تحت قدمیهاتین؛ هر ارزش و شرافتی که در جاهلیت ارزش محسوب میشد را من در این لحظه زیر پای خود قرار دادم» و با این بیان ارزشهای جاهلی را به کلی نفی فرمودند.
4- تقوا: ارزش تقوا را به عنوان برترین ارزش اسلامی تکرار فرمودن و تصریح کردند که هیچ کس بر هیچ کس دیگر جز به برکت تقوا و پرهیزگاری ترجیحی ندارد.
5- لزوم نصیحت ائمه مسلمین: آن حضرت درباره لزوم نصیحت ائمه مسلمین، یعنی دخالت در مسائل سیاسی و اعلام نظر به زمامداران و پیشوایان نیز مطالب مهمی بیان فرمودند و آن را به عنوان یک فریضه اعلام کردند که همه موظفند به زمامداران اسلامی نظرات خیرخواهانه خودشان را بیان کنندو اعلان نمایند.
6- حدیث ثقلین: از همه مهمتر، درباره ثقلین بیانات مهمی داشتند و حدیث معروف ثقلین را در این سخنرانیها مطرح نمودند. حدیث ثقلین این است که فرمودند: من وقتی از میان شما رفتم، دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم «کتاب الله و عترتی؛ قرآن و عترتم را». بعد دو انگشت سبابه خود را پهلوی هم قرار دادند و فرمودند: آن دو مثل این دو هستند، که دو انگشت سبابه هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. سپس انگشت سبابه و وسطای یک دستشان را در کنار هم قرار داده بالا بردند و فرمودند: مثل این دو نیستند، من عترت و کتاب را مثل این دو نمیدانم که یکی بلندتر است، بلکه مثل دو انگشت سبابهاند که هیچکدام بر دیگری ترجیحی ندارد.
در اینجا پیامبر اکرم(ص) مسئله عترت را مطرح کردند و مفصل درباره همسانی آنها با کتابالله بیاناتی فرمودند. کار در واقع مقدمهای برای اقدام شکوهمند حضرت در غدیر خم بود. پس از آنکه اعمال حج انجام گرفت، بلافاصله پیامبر اکرم(ص) به سوی مدینه به راه افتادند. در بین راه در سر یک سهراهی که باید قوافل مدینه از دیگر بلادها جدا میشدند، در محلی به نام غدیر خم، حضرت توقف نمودند و در آن هوای بسیار گرم و سوزان دستور فرمودند رفتگان بازگردند و منتظر ماندند تا عقبماندگان نیز سر رسند. سپس حضرت در یک بلندی ایستاده، پس از ایراد سخنانی درباره ولایت و ولی جامعه اسلامی و مسلمین، دست حضرت علی(ع) را بلند نموده و مسئله ولایت را «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را اعلان میکنند (ن.ک. مقام معظم رهبری، 23/5/1366).
غدیر پشتوانه فلسفه سیاسی اسلام
مسئله غدیر، از ابعاد و جنبههای گوناگونی قابل بحث و بررسی است. مهمترین جنبه غدیر، مسئله حکومت و ولایت پس از نبی مکرم است: «در باب غدیر ... اصل و موضوع ولایت، به عنوان استمرار نبوت .. موضوع مهمی است» (همو، 28/2/74).
توضیح اینکه: از نگاه مقام معظم رهبری «اساسیترین مسئله دین اسلام، مسئله ولایت است. چون ولایت نشانه و سایه توحید است. از سوی دیگر ولایت یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر اکرم و از او به ولی مومنین میرسد» (6/2/76). بر این اساس، در نگاه ایشان ولایت دارای سه سطح است که سطح اول آن مربوط به پیامبر اکرم(ص)، سطح دوم آن به ائمه معصوم(ع) و سطح سوم آن به ولی فقیه واگذار شده است (همان). آنچه به بحث فعلی مربوط است، دومین سطح از سطوح سهگانه پیشگفته است، یعنی ولایت ائمه معصوم(ع) است که در جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا آغاز غیبت کبری مطرح بوده و سر اغازآن واقع شکوهمند غدیر میباشد. واقعه غدیر و آغاز پروسه امامت در واقع استمرار پروژه نبوت و ادامه انقلاب نبوی است؛ چه اینکه: «امام از نظر مذهب تشیع و در فرهنگ تشیع ادامه دهنده راه پیغمبر است ... امامت در فرهنگ اسلام و در فرهنگ تشیع تداوم نبوت است و مسئله امامت در زبان ائمه(ع) یعنی مسئله حکومت، یعنی پیشوایی جامعه و رهبری است» (قبسات النور، ص28). به بیان دیگر، واقعه غدیر، پیش از تأکید بر اصل ولایت ائمه معصوم(ع)، تأکیدی اکید بر اصل ضرورت حکومت و اهمیت آن در نگاه اسلام است: «[با واقعه غدیر] معلوم شد که اسلام در ردیف والاترینِ احکام و مقررات خود، مسئله حکومت، ولایت و سرپرستی امت را دارد» (18/2/75). در این میان بدیهی است اگر هر کدام از دو اصل پیشگفته مورد غفلت و یا انکار قرار گیرد، بالتبع مرحله سوم فرایند تکاملی انقلاب نبوی با مشکل مواجه میشود؛ چنانکه در 25 ساله نخست بعد از رحلت نبی اکرم، اصل دوم (وصایت ائمه معصوم) مورد انکار و غفلت قرار گرفت: «واقعیت تاریخی حکایت از آن دارد که این حق الهی در مجرای خود قرار نگرفت و جز در برهه خاصی در این دوران طولانی جامعه اسلامی از وجود ولایت اسلامی بیبهره بود و بزرگترین شخصیت مورد اتفاق همه فرق اسلامی که به اعتقاد شیعه ولایت او منصوص از ناحیه خداوند و منصوب از طرف رسول اکرم(ص) بود از صحنه حکومت و رهبری جامعه برکنار ماند» (قبسات النور، ص91) و این برکناری، اثرات سویی بر فرآیند تکاملی انقلاب نبوی گذارد. با این حال نمیتوان از توقف فرایند تکاملی انقلاب نبوی در اثر این برکناری سخن به میان آورد. به بیان دیگر، شاید برخی بپندارند با برکناری امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه معصومین از حکومت ظاهری، فرایند تکاملی انقلاب نبوی متوقف گشته و به کلی از مسیر خود خارج شده است؛ این پندار اما، مقرون به صحت نیست؛ چه اینکه برآیند واقعه غدیر منحصر به تعیین ولی به عنوان حاکم ظاهری جامعه دینی نبود، بلکه علاوه بر آن، وظیفه تشریح و تبیین مکتب و اصول احکام اسلامی نیز به امام معصوم(ع) واگذار گردید و این دو مسئله، توأمان به عنوان اقدامات اساسی نبی مکرم در رابطه با تمهید مرحله استمرار و توسعه انقلاب حضرتش بود. مقام معظم رهبری نیز با تبیین کارویژههای امامت معتقدند: «امام دارای دو مسئولیت اساسی است؛ یکی این که مسئولیت تشریح و تبیین مکتب و اصول احکام اسلام را بر عهده دارد و دیگری وظیفه خطیر زمامداری و رهبری جامعه اسلامی است» (پیام به کنگره جهانی امام رضا، ص8). بر این اساس گرچه برکناری امیرالمومنین(ع) و در ادامه دیگر ائمه معصومین از حکومت و مناصب کلان حکومتی و اجتماعی، ضربههایی سهمگین به فرآیند تکاملی انقلاب نبوی وارد ساخت، اما حضور و ایفای نقش ایشان در کارویژه تشریح و تبیین مکتب و مبارزه با انحرافات در قالبهای مختلف همکاری با حکومت و یا مبارزه مستقل ادامه یافت. در عین حال به اعتقاد مقام معظم رهبری، به رغم فشارهای همه جانبه در این دوران، ائمه(ع) هیچگاه وظیفه نخست (تشکیل حکومت) را ترک نکردهاند، در مسئولیت سیاسی نیز آنها هیچ گاه از حق ولایت خویش صرف نظر نکردهاند و در طول دوران حیات خود به مبارزه سیاسی خود جهت دستیابی به هدف والای خود، یعنی تشکیل نظام اسلامی و تاسیس حکومتی بر پایه امامت، ادامه دادهاند و همراه برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکردند (ن.ک. قبسات النور، ص117). بر این اساس اولاً اهمیت واقعه غدیر و تعیین جانشین در فرآیند تکاملی انقلاب نبوی به تصویر کشیده میشود، و ثانیاً، این مسئله روشن میگردد که برکناری ظاهری جانشینان به حق از حکومت ظاهری، لطمهایی به این نظریه نمیزند، چه اینکه پرورژه امامت در جهت توسعه انقلاب نبوی دارای دو کارکرد اساسی بوده است، که کارویژه دوم در جملگی دوران حیات جانشینان به حق به طور مستمر در جریان بوده و از توقف کامل و یا انحراف کلی فرایند تکاملی انقلاب نبوی جلوگیری به عمل آورده است.
تبیین الگوی حکومتی در اعصار مختلف
نقش دیگری که واقعه غدیر در فرایند تکاملی انقلاب نبوی ایفا میکند، ارائه مدل حکومتی برای اعصار مختلف در جهت استقرار و اجرای احکام الهی در زمانها و مکانهای مختلف است. پیامبر اکرم(ص) در واقعه غدیر علاوه بر تعیین جانشینان پس از خود، در حرکتی کلانتر، به تبیین معیارها و ارزشهای حاکمیت و ویژگیهای حاکم اسلامی پرداخته است: «با مطرح کردن امیرالمومنین(ع) و با نصب آن بزرگوار برای حکومت، معیارها و ارزشهای حاکمیت معلوم شد... یعنی با مطرح شدن امیرالمومنین به عنوان حاکم و امام و ولی اسلامی، همه مسلمانان در طول تاریخ باید بدانند که حاکم اسلامی، باید فردی در این جهت، با این قواره و نزدیک به این الگو و نمونه باشد. پس در جوامع اسلامی انسانهایی که از آن ارزشها نصیبی ندارند؛ از فهم اسلامی، از عمل اسلامی، از جهاد اسلامی، از انفاق و گذشت... بهرهای نداشته باشند، شایسته حکومت کردن نیستند. پیغمبر این معیار را در اختیار مسلمانان گذاشتند» (30/3/71) و با این مهم گامی اساسی در مسیر استمرار، توسعه و گسترش انقلاب خویش برداشتند، چه اینکه در سایه حاکم و حکومت عدل است که مکتب اسلام گسترش و احکام اسلامی به نحو مطلوبی اجرای گشته و منجر به توسعه انقلاب جهانی اسلام میگردد. در واقع این جنبه از غدیر، جنبهای بینالمللی اسلامی و بین الفرق الاسلامیه است که مخصوص شیعه نبوده، برای تمامی مسلمین درسی آموزنده به شمار میرود: «مسئله غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه بر روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه یک قضیه ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همه مسلمانان آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد» (همو،20/4/69).
ارائه الگوی تربیتی برای مسلمین
چنانکه گذشت غدیر از جنبههای مختلفی قابل بررسی است. از نگاه مقام معظم رهبری، یک بعد غدیر مربوط به شیعیان است، اما بُعد دیگر آن، بُعد بینالمللی اسلامی و بین الفرق الاسلامیه آن است (همو، 23/5/66). بررسی واقعه غدیر از این بعد از اهمیتی وافری برخوردار است. به این بیان که: اگر فرض کنیم پیامبر اکرم(ع) نمیخواست حکومت بلافصل امیرالمومنین را بیان کند، حداقل این بود که میخواست موالات و پیوند و رابطه عمیق مسلمین با امیرالمومنین و با عترت خود را در این بیان استقرار بخشیده، تثبیت نماید. هدف آن حضرت از این تثبیت، این است که مردم در طول زمان، اولاً نمونههایی کامل از انسان طراز، مقبول و مورد پذیرش اسلام به مردم و جملگی نسلهای آینده ارائه دهد و از این طریق نمونه انسان کامل را به صورت مجسم و عینی، با حالات واضح و غیر قابل تردید در اختیار همه انسانها بگذارد (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 23/5/66). بدیهی است نقش ارائه الگوی تربیتی یکی از مهمترین مسائل در جذب و تربیت آحاد جامعه و در نتیجه استمرار و توسعه دائره مکتب و معارف اسلامی به شمار میرود.
جلوگیری از تحریف دین اسلام
نقش دیگری که غدیر در حوزه استمرار و توسعه انقلاب نبوی ایفا میکند، جلوگیری از تحریف و نابودی مکتب و معارف اسلامی به دست منحرفان و صاحبان زر و زور است، آنانی که به دنبال تحرف و نابودی دین الهی هستند. پیامبر اکرم(ص) با تعیین امیرالمومنین(ع) و فرزندان آن حضرت به عنوان جانشینان خود، و برقراری ارتباط و پیوند میان ایشان و قرآن از سویی و با مسلمین از سوی دیگر، مقدمات جلوگیری از تحریف قرآن و مفاهیم اسلامی و جلوگیری از نابودی آنها و در نتیجه زمینه استمرار و توسعه انقلاب خود را فراهم آورده است. مقام معظم رهبری در اینباره میفرماید: «با تعیین عترت در کنار قرآن و با اعلام لزوم پیوند میان مسلمین و میان عترت، در حقیقت رسول اکرم تکلیف تحریفهای در قرآن و انحراف از مفاهیم اصلی قرآن را هم روشن کرده است. آنجایی که دستگاه زر و زور برای مصالح خودشان مفاهیم اسلامی را منحرف میکنند ... آن مرجعی که باید مردم را آگاه کند که حقیقت چیست، مفهوم و معرفت حقیقی درست کدام است و ... او عترت است» ( همو،23/5/66).
غدیر و وحدت اسلامی
بدیهی است تشتت و تفرقه بین مسلمین مذاهب مختلف اسلامی، مقدمه اضمحلال و نابودی مذاهب مختلف و در نتیجه از میان رفتن اسلام است. از سوی دیگر وحدت و همدلی میان مسلمین و مذاهب مختلف، مقدمه حیات، استمرار و توسعه مکتب و معارف اسلامی در سرتاسر جهان به شمار میرود. با توجه به اهمیت مسئله وحدت مسلمین، گفتنی است که یکی از جنبههای دیگر واقعه غدیر، ظرفیتی است که این واقعه در راستای ایجاد وحدت مسلمین و در نتیجه استمرار و توسعه انقلاب نبوی از رهگذر این وحدت، دارا میباشد. مقام معظم رهبری در این زمینه میفرماید: «مسئله غدیر میتواند مایه وحدت باشد... در خودِ مسئله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است – یعنی حکومت منصوب امیرالمومنین از سوی پیامبر اکرم که در حدیث غدیر آشکار است- اصل مسئله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سردهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی بازخواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد شد» (همو، 6/10/79)و معظمله در ادامه از جملگی مسلمین –شیعه و سنی- دعوت میکند که به مسئله غدیر با این چشم نگاه کنند و این جنبه از غدیر را مورد توجه و التفات قرا دهند: «من از همه برادران شیعه و سنی... دعوت میکنم که به مسئله غدیر با این چشم نگاه کنند و این بخش از حدیث غدیر و مسئله غدیر را مورد توجه قرار دهند. برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند؛ عید ولایت. برای اینکه اصل تولد مسئله ولایت، اهمیتش بسیار زیاد است –مثل اهمیت ولایت امیرالمومنین(ع)- که این دیگر بین ما و برادران سنی مشترک است» (همان). تأکید مقام معظم رهبری بر ظرفیت غدیر برای ایجاد وحدت اسلامی، در مقابل نظریه کسانی است که معتقدند برای وصول به وحدت باید از مسئله غدیر و مسائل پیرامونی آن، چشم پوشید! معظمله با التفات به این نظریه میفرماید: «ما به همه فرق اسلامی میگوییم: مبانیتا نرا فراموش نکنید. در اینجا به شیعه تاکید میکنیم که بر اندیشه غدیر و فکر غدیر تکیه کند، این یک فکر مترقی است اگر ما میگوییم اتحاد اسلامی و پایش میایستیم، ... نباید تصور شود که این مفهوم مهم، مترقی و اصلی و نجات بخش اسلامی، یعنی مفهوم ولایت و غدیر را فراموش خواهیم کرد» (28/4/74). اما این تأکید، به هیچ وجه از ظرفیتی که این واقعه برای ایجاد وحدت میان مسلمین و در نتیجه استمرار و توسعه مکتب اسلام و انقلاب نبوی داراست، نمیکاهد.