kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۴۰۱
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۵

« مدیریت جهادی» گمشده بزرگ فوتبال (نکته ورزشی)


سرویس ورزشی -
 لیگ چهاردهم (جام خلیج‌فارس) بعد از پایان هفته یازدهم، موقتا تعطیل شد تا تیم ملی فعالیت خود را برای حضور هر چه بهتر و آماده‌تر در جام ملت‌های آسیا که چیزی حدود 80 ، 90 روز دیگر قرار است به میزبانی استرالیا برگزار شود، مهیا نماید.
 تیم ملی فوتبال ایران در حالی بعد از حضور در رقابت‌های جام جهانی (برزیل) کار خود را آغاز کرده است که متاسفانه فوتبال ما حال خوش و روزگار مساعدی ندارد. وضعیت واقعی فوتبال به دور از هیاهو و حاشیه‌ها و شلوغ‌بازی‌ها و... بیش از هر جا در بازی‌های آسیایی عیان شد و به تلخی خود را به رخ غریبه و خودی کشاند. فوتبالی که در جام جهانی بارقه‌هایی از امید و نشانه‌هایی از توانایی و ظرفیت بالقوه بروز داده بود، در بازی‌های آسیایی بار دیگر روشن ساخت که آنچه درجام جهانی رخ داد، حاصل یک «همت آنی» و «غیرت ملی» بود که «آبروداری» را در آوردگاه جهانی و در مصاف با بزرگان جهان دنبال می‌کرد و واقعیت فوتبال ما آن است که در «اینچئون» رخ داد. فوتبالی که روزگاری قهرمان بلامنازع قاره کهن بود و حریفان بزرگ در برابرش چاره‌ای جز سر تسلیم فرود آوردن نمی‌شناختند، حالا کار و بارش به اینجایی رسیده که دیدیم و داریم می‌بینیم، فوتبالی که روزگاری فدراسیونش، موفق‌ترین یا یکی از موفق‌ترین فدراسیون‌های فعال در این کشور بود، حالا و با پایان بازی‌های آسیایی و درخشش ورزشکاران برومند ایرانی در رشته‌های مختلف، معلوم می‌شود از ضعیف‌ترین و ناکارآمدترین فدراسیون‌هاست فدراسیونی که مسئولانش به هیچ‌وجه نتوانسته‌اند انتظارات و توقعات را برآورده سازند. البته آنها تلاش خود را انجام داده، زحمت خود را کشیده و در این شکی نیست، اما از آنجا که گفته‌اند: «هرکه را از بهرکاری ساختند»، اینک بهتر از همیشه معلوم شده که این آقایان را برای اداره رشته‌ای پرحرف و حدیث و پردردسر و پرحاشیه و پرطرفدار و... نساخته‌اند و...!
سخن را کوتاه کنیم، فوتبال ما بیمار است، حال خوشی ندارد و  وضعیت خوبی از لحاظ کیفی، فنی، فرهنگی و... بر آن حاکم نیست.  البته این وضعیت حاصل و برآیند مدیریتی است که به ویژه طی این ده، دوازده ساله اخیر بر آن اعمال شده است. با این حال و همه این اوصاف این فوتبال سال‌ها پیش، خیلی جلوتر از رشته‌هایی چون والیبال که حالا آقای آسیاست، چون بسکتبال که مدعی بزرگ سکوی اول قاره بزرگ است و چون تکواندو و... قابلیت‌های خود را برای افتخارآفرینی و اقتدار ثابت کرده است. این فوتبال سال‌ها پیش، نشان داده که قادر است بالاتر از همه حریفان حداقل در سطح آسیا، بایستد و...  خلاصه باور کنیم این فوتبال باز هم می‌تواند، اگر «مدیریتی جهادی»- روی این نوع مدیریت برای فوتبال تاکید می‌کنیم- بر آن اعمال شود،نه فوتبالی که از نظر مدیرانش، آن قدر قحط‌الرجال است که  آدم‌های مجهول‌الهویه روی نیمکت تیم «امید» آن می‌نشینند و قرار است دلال‌ها و صراف‌های مقیم امارات روی نیمکت تیم ملی‌اش لم دهند! این فوتبال می‌تواند،  اگر دلسوزها و استخوان خردکرده‌ها را به میدان فراخوانیم و آنها به جای قهر و اختلاف و خودخواهی و... گذشت پیشه کنند و دست به دست هم دهند و...این فوتبال می‌تواند نجات پیدا کند بویژه اگر اصلاح در نوع عملکرد رسانه‌ها- در همه نوع و شکلش- درباره فوتبال صورت بگیرد.  هر چند سخن تلخی است، هر چند برخورنده است، هر چند شاید دوستان و همکاران را از ما برنجاند اما باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که «رسانه‌ها»- در همه نوع و شکل آن- با فوتبال خوب «تا» نکرده و نمی‌کنند. منافع، تیراژ، شهرت، و... ده‌ها انگیزه شخصی و باندی دیگر، تاکنون اجازه نداده‌اند رسانه‌ها آن‌گونه که باید، فوتبال رابه عنوان یک رشته جذاب و مردمی مورد حمایت خود قرار دهند و نه تنها این کار را نکرده‌اند - نمی‌خواهیم حرف مایلی‌کهن را درباره بعضی برنامه‌های تلویزیونی و کاری که با فوتبال کرده، اینجا تکرار کنیم - بلکه می‌گوئیم رسانه‌ها تاکنون به فوتبال جفا کرده‌اند در حالی که نقش آنها در سالم‌سازی فضای فوتبال، نزدیک کردن دل‌ها، برطرف شدن اختلافات و کینه‌ها و بدبینی‌ها و... بسیار مهم و غیرقابل انکار است و حتما از همین روست که مدیری کهنه‌کار که اتفاقا «چهره‌ای رسانه‌ای» هم هست و با مطبوعات و رسانه‌ها همواره رابطه خوبی داشته یعنی آقای افشارزاده در یکی از آخرین مصاحبه‌های خود می‌گوید: «دلم می‌خواهد، فضای فوتبال را خبرنگاران درست کنند...».