کد خبر: ۲۶۳۷۸۹
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۱

اخبار ویژه

 
 
وقتی چپ‌ها و لیبرال‌های متهم نقش طلبکار را بازی می‌کنند
حمله یک نظریه‌پرداز لیبرال به چپ‌گرایی اقتصادی در مناظره برنامه جهان‌آرا، و استقبال برخی رسانه‌های وابسته به مدعیان اصلاحات، تصویری کمدی را از دودوزه‌بازی‌های این جریان برجای گذاشت.
چند روز قبل، مناظره اقتصادی میان دکتر موسی غنی‌نژاد، و پروفسور مسعود درخشان در شبکه افق برگزار شد که ضمن آن، غنی‌نژاد به‌عنوان مبلّغ نظریات لیبرالیستی و کاپیتالیسمی، به چپ‌گرایی اقتصادی در اوایل انقلاب (در تدوین قانون اساسی) حمله کرد. وی در اظهاراتی مخدوش و غالبا غلط، شهید بهشتی را در تدوین قانون اساسی در کنار ابوالحسن بنی‌صدر قرار داد و آنها را «چپ‌های مصدقی»(!)  وانمود کرد که موجب دولتی شدن اقتصاد شدند! این گزافه‌گویی در حالی است که همان زمان، گروهک‌های چپگرا و التقاطی مانند سازمان منافقین و برخی چپ‌های همسو، ضمن ترور شخصیت شهید بهشتی، ایشان را طرفدار لیبرالیسم و سرمایه‌داری و مرتجع آمریکایی معرفی می‌کردند. حضرت امام(ره) بعد از شهادت شهید بهشتی، مظلومیت ایشان را بالاتر از شهادت ایشان در جنایت تروریستی منافقین خواندند. اکنون 42 سال بعد، یک چهره غربگرا و مقلّد لیبرالیسم و کاپیتالیسم، شهید بهشتی را که منتقد انحرافات فکری و عملی مصدق و همچنین گروهک‌های چپ و راست التقاطی بود، «چپ مصدقی» وانمود می‌کرد!
غنی‌نژاد در ادامه، چپ‌ها را به‌خاطر تسخیر سفارت آمریکا تخطئه کرد و موجب گرفتاری 40 ساله خواند و تلویحا ماجرا را به شوروی نسبت داد! البته پروفسور درخشان در این مناظره پاسخ‌های مستدلی به دعاوی غنی‌نژاد داد و کم‌سوادی و تناقض‌گویی‌های او را به رخ کشید.
اما پس از این مناظره، برخی رسانه‌های زنجیره‌ای به استقبال حرف‌‌های غنی‌نژاد رفتند. چنان‌که آفتاب یزد، تیتر «مناظره علم و شعار»، و روزنامه سازندگی، تیتر «جدال علم و ایدئولوژی» را برجسته کرده و از غنی‌نژاد جانبداری نمودند.
در این میان رویکرد هم‌میهن وابسته به غلامحسین کرباسچی 
(سوپرچپ دیروز و سوپرراست امروز) از همه متناقض‌تر و کمیک‌تر بود. این روزنامه، تیتر یک خود را به‌عنوان القایی «شکست استاد» اختصاص داد و علیه پروفسور درخشان و به نفع غنی‌نژاد قلم‌فرسایی کرد. سپس در تحلیلی نوشت: «مناظره شبکه افق، اهمیت برخورد انتقادی با چپ‌گرایی را آشکارتر کرد.
 مناظره غنی‌نژاد، در روشن شدن دست جناح ایدئولوژیک و تندرو انقلابی بسیار مؤثر بود و عدم درک صحیح و علمی این جریان از مسائل مختلف اقتصادی‌، سیاسی و... را بیش از پیش عیان کرد. همان‌طور که دکتر غنی‌نژاد در لحظاتی به نقش جریان چپ از جمله چپ‌های طرفدار مصدق (منظور آن دسته از طرفداران مصدق که‌ اندیشـه چپی داشتند نه همه طرفداران او)‌، چپ‌های اسلامی و خصوصا نقش آن بیانیه کذایی حزب توده در سـال ۱۳۵۸ بر قانون اساسی جمهوری اسلامی‌ اشاره کرد‌، باید خیلی جدی‌تر و بیشتر به تاثیر جریان چپ در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد پیش و پس از انقلاب پرداخته شود.
بالاخره باید مهجوریت ‌اندیشه و اقتصاد لیبرال در این مملکت شکسته شود و همان‌طور که ‌هایک گفته باید پیروان این ‌اندیشه تمام قد از آن دفاع و حمایت کنند و با استفاده از هر فرصت رسانه‌ای بانیان سیستم اقتصادی و سیاسی تماما دولت‌گرایانه را به چالش بکشند و در این باره روشنگری کنند.»
روزنامه هم‌میهن در عین حال در صفحات دیگر خود با افتخار درباره دست بالای جناح متبوع خود (جناح چپ) در مجلس سوم و شرایط آن روز کشور در اواخر دهه شصت قلمفرسایی کرده است.
نکته مهم درباره بحث اخیر این است که مدعیان امروز اصلاح‌طلبی، میراث‌داران اول و آخر طیف موسوم به چپ، ‌بلکه خود آنها هستند. به عبارت دیگر، ‌این طیف التقاطی و مذبذب، اگر علیه چپ‌روی و چپ‌گرایی مطالبی را (مثلاً اظهارات غنی‌نژاد) را منتشر و برجسته می‌کنند، در واقع بر خسارت‌آفرینی مواضع جناح متبوع خود صحه می‌گذارند اما رندانه آن مواضع را به انقلاب و امام و چهره‌های مظلومی مثل شهید بهشتی نسبت می‌دهند و حال آن که چپ‌روی این طیف در افراط در دولتی کردن اقتصاد، مورد نقد حضرت امام(ره) و چهره‌هایی مانند شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای و دیگران بوده است. ثانیاً همین طیف پس از یک دهه سخت‌گیری اقتصادی دولتی، سوپر راست شدند و خسارت‌های بزرگی را به خاطر ترویج اقتصاد افسارگسیخته و خصوصی‌‌سازی بی‌ضابطه (چه در دولت مرحوم‌هاشمی و چه دولت‌های خاتمی و روحانی به کشور تحمیل کردند. حزب کارگزاران (حزب متبوع کرباسچی) پایه‌گذار تفریط جدید پس از آن افراط‌گرایی دهه اول بود و دیگر چپ‌های موسوم به مجمع روحانیون و حزب مشارکت و دفتر تحکیم هم دنباله‌های آن شدند. جالب و تلخ این که امثال آقای غنی‌نژاد به واسطه حمایت از سیاست‌های اقتصادی دولت‌های مذکور، باید درباره میراث‌های منفی آن دولت‌ها پاسخگو باشند نه این که ژست طلبکاری و انتقادی بگیرند.
در این میان آش قضیه آن قدر شور شده که روزنامه اعتماد نوشت: غنی‌نژاد در این مناظره تاکید داشت که مسائل تاریخی در ایجاد وضعیت فعلی نقش دارند و این تنها چپگراهای مسلمان و مصدقی هستند که چنین وضعیتی را ایجاد کرده‌اند. غنی‌نژاد حتی پا را فراتر نهاده و در بیانی غیرعلنی و نیمه شفاف شوروی را درگیر پروژه تسخیر سفارت می‌داند و معتقد است شوروی و روسیه امروزی از این اتفاق سود برده‌اند که مشخص نیست این ادعا چه گزاره‌هایی را در دل خود دارد؟ 
غنی‌نژاد یک ‌اشتباه تاریخی دیگر را نیز مرتکب می‌شود و اعلام می‌کند تحریم‌های ایران پس از تسخیر سفارت آغاز شد؛ این صحبت در حالی است که نخستین تحریم آمریکا و غرب علیه ایران در اردیبهشت ۱۳۵۸ یعنی شش ماه قبل از تسخیر سفارت رخ می‌دهد. 
در ادامه غنی‌نژاد برای تطهیر صحبت خود مانند طرف مقابل از نـام و اعتبار امام در یک امر استفاده می‌کند و می‌گوید دانشجویان به امام اطلاع نداده بودند.»
اعتماد افزود: «اگر امام پس از تسخیر سفارت با دانشجویان رفتار تقابلی انجام می‌داد یا نظر مثبتی درباره بازگشایی سفارت اتخاذ می‌کرد آنگاه می‌توان گفت که دانشجویان یک امر سیاسی را تحمیل کرده‌اند اما وقتی ایــن اقدام از سوی امام‌، انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول تلقی می‌شود‌، صحبت غنی‌نژاد صرفا یک فرار رو به جلو استفاده از یک امر تاریخی تحلیلی و نام امام است.
‌ای کاش آقای غنی‌نژاد منظور خود از چپ بودن و کارهای چپ‌ها در چهل سال اخیر را مشخص و سپس در مقابل به برخی رفتارهای نئولیبرال‌ها در این تاریخ چهل ساله نیز‌ اشاره می‌کرد که خصوصی‌سازی‌های مطلوب جناح ایشان چه بلایی بر سر کارگران آورد و در دولت‌های مطلوب ایشان نیز با کلماتی مانند توسعه و خصوصی‌‌سازی تمام کارگرانی که به امید بهبود وضعیتی بهتر رای داده بودند را فقیرتر کردند.»
 
ارکان رژیم صهیونیستی زیر ضرب حملات سایبری گسترده
شرکت امنیت سایبری «چک پوینت» اعلام کرد: یک گروه سایبری وابسته به جمهوری اسلامی با آغاز موج تازه‌ای از حملات خود علیه اسرائیل، محققان آن را هدف قرار داده است. تبعات امنیتی ناشی از این کارزار هک ممکن است هنوز به‌طور کامل کشف نشده باشد.
وب‌سایت شبکه صهیونیستی اینترنشنال نوشت: چک پوینت این حملات را به گروهی با نام «اجوکیتد مانتیکور» (Educated Manticore) منتسب کرده است.
به گفته این شرکت، این گروه با گروه‌هایی به نام‌های «بچه گربه دلربا»، «APT35»‌،«TA453» و «فسفروس» یا همان «طوفان شنی نعنایی» هم‌پوشانی زیادی دارد.
در گزارش منتشر شده از سوی شرکت چک‌پوینت، تاکید شده اجوکیتد مانتیکور در دور تازه حملات خود از روندهای به‌روز سایبری مانند استفاده از انواع فایل‌های بایگانی مختلف بهره برده است. گروه هکری APT35 که در رسانه‌های فارسی‌زبان بیشتر با نام بچه گربه‌های دلربا شناخته می‌شود، فعالیت خود را از سال ۲۰۱۱ آغاز کرده است.
این گروه در حملات خود از تکنیک‌های مختلفی مانند ساخت حساب‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی، فیشینگ و سوءاستفاده از ایرادات امنیتی عمومی‌شده در نرم‌افزارها استفاده می‌کند تا با کسب دسترسی غیرمجاز به سیستم کاربر، بدافزارهای خود در رایانه قربانی را اجرایی کند. گزارش چک‌پوینت نشان می‌دهد این گروه با به‌روزرسانی ابزارهای بدافزاری خود تلاش کرده است تا امکان تحلیل و شناسایی آنها را توسط کارشناسان امنیت سایبری به حداقل برساند.
در حمله تازه‌ کشف‌شده، هکرهای ایران تلاش کرده‌اند با ایجاد یک فایل بایگانی و فریب کاربر از طریق سندی جعلی با محتوای مرتبط با کشور عراق، بدافزار خود را وارد سیستم قربانی کنند.
سند متنی مورد اشاره به سه زبان انگلیسی، عبری و عربی تهیه شده که محتوایی آکادمیک درباره عراق دارد و به یک سازمان غیرانتفاعی به نام «بنیاد علم و فناوری عرب» مرتبط است. این اسناد پیش از این با آدرس‌های آی‌پی متعلق به اسرائيل مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
بدافزار کشف شده در این حمله که «پاورلس» (PowerLess) نام گرفته که امکان سرقت اطلاعات از مرورگر وب و پیام‌رسان تلگرام، ذخیره اسکرین‌شات، ضبط صدا و ضبط ورودی‌های صفحه‌کلید رایانه را دارد.
ارتباط پاورلس با مرکز کنترل خود به‌صورت رمزگذاری شده انجام می‌شود و این بدافزار همچنین برای فریب محققان سایبری به شکل مداوم رمزگذاری ارتباطات خود را تغییر می‌دهد.
در هفته‌های گذشته هشدارهای متعددی درباره حملات سایبری مرتبط به جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است. در یکی از این نمونه‌ها، شرکت مایکروسافت نسبت به احتمال وقوع حملات سایبری مخرب به زیرساخت‌های حیاتی ایالات متحده از سوی گروه ایرانی «طوفان شنی نعنایی» هشدار داده بود.
یادآور می‌شود طی روزهای اخیر، سایت‌های وابسته به موساد و شاباک (سرویس‌های جاسوسی و امنیت داخلی اسرائیل) هدف حملات گسترده سایبری قرار گرفتند. 
منابع رسانه‌ای اسرائیل همچنین دیروز از هک شدن حساب نتانیاهو در فیس‌بوک خبر دادند.
 
توافق با عربستان موفقیت بدون برجام
«توافق با عربستان، یک پیروزی بدون برجام است.»
این تحلیل را روزنامه غربگرای شرق منتشر کرده، روزنامه وابسته به طیفی که ادعا می‌کردند بدون برجام نمی‌توان هیچ موفقیتی در سیاست خارجی به دست آورد. شرق از قول کارشناس خود نوشت: اول باید موضوع بهبود روابط ایران و کشورهای عربی منطقه‌ای را از مقوله برجام جدا کنیم. دوم اینکه من احیای روابط ایران و عربستان را از احیای برجام مهم‌تر و بزرگ‌تر می‌دانم.
نباید این شبهه را در سوال شما داشت که احیای روابط ایران و عربستان ارتباطی با احیای برجام دارد. از سوی دیگر این شبهه نیز مطرح است که سیاست خارجی ایران در هفته‌های پایانی منتهی به 1402 دچار تغییر و تحولات جدی شد که من این را هم شدیدا رد می‌کنم.
من وقتی می‌گویم احیای روابط ایران و عربستان و بهبود مناسبات منطقه تهران بزرگ‌تر از احیای برجام است، به عنوان گزینه و سناریوی آلترناتیو احیای توافق هسته‌ای به آن نگاه نمی‌کنم، بلکه از حیث مقیاس به موضوع نگاه می‌کنم.  
این شما بودید که من را متهم کردید که از پاسخ دادن طفره می‌روم، اما الان مستقیما توافق سه جانبه پکن بدون چراغ سبز آمریکا به چین و عربستان سعودی ممکن نبوده است. یعنی چیزی به نام «توافق تمام آسیایی» وجود ندارد، اما من با گزاره «پیروزی بدون برجام» موافقم.
اشتباه محاسباتی برخی اینجاست که گمان می‌کنند اگر ایران به سمت احیای برجام پیش رود می‌تواند مواهب اقتصادی و تجاری را متوجه کشور کند که این گونه نیست. بله شاید در کوتاه مدت و میان مدت بهبود مناسبات ایران و کشورهای عربی و مشخصا روابط تهران و ریاض آورده اقتصادی و تجاری برای ما به دنبال نداشته باشد و دارایی‌های بلوکه شده ما در دیگر کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را آزاد نکند، اما می‌تواند بستر را در راستای به کارگیری هرچه جدی‌تر، عینی‌تر و ملموس‌تر طرح دیپلماسی اقتصادی فراهم کند. این به آن معناست که بدون ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای و احیای برجام توانستیم به سمت احیای روابط ایران با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی منطقه گام جدی و عملی برداریم. پس اگرچه پکن و ریاض بدون چراغ سبز واشنگتن وارد این معامله و معادله با تهران نشده‌اند، اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران هم از مسیر احیای برجام به سمت برقراری مجدد روابط با عربستان پیش نرفت. تا پیش از این، تئوری در محافل سیاسی و رسانه‌ای داخلی مطرح بود که مذاکرات وین سرنوشت مناسبات ایران و عربستان را تعیین خواهد کرد و اگر برجام احیا نشود عربستان به سمت برقراری مناسبات خود با تهران پیش نخواهد رفت که ما دیدیم بدون برجام این مناسبات از سر گرفته شد. شما منکر آن هستید؟! من از شما می پرسم آیا تهران بدون احیای برجام توانست روابطش با ریاض را از سر بگیرد یا خیر؟ توانست یا نتوانست؟
قبل از اسفند 1401؛ امکان مناقشه تهران با لیگ عربی، تداوم جنگ‌های نیابتی، فرسایشی شدن برخی مناقشات در یمن، سوریه، لبنان، عراق و... وجود داشت؛ اکنون هیچ کدام از اینها دیگر وجود ندارند. پس می‌بینید هزینه انسانی، لجستیک، نظامی، امنیتی، دفاعی و به تبع آن هزینه اقتصادی و اصطکاک سیاسی و دیپلماتیک برای تهران به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده است.
چالش‌ها و بحران‌های اقتصادی عمیق است تا جایی که با خبردرمانی در حوزه سیاست خارجی درمان نمی‌شود. اگر تاثیرات مثبتی هم از حوزه دیپلماسی بر اقتصاد وجود دارد کاملا موقت، زودگذر و روانی است. اما این را باید بگویم که «راه حل هر چه باشد، چاره کار احیای برجام نیست». از این جهت است که من از همان ابتدا دشمن ابدی و ازلی برجام بوده‌ام؛ چون برجام یک مسیر را در سیاست خارجی به تهران تحمیل کرد تا جایی که اگر امروز مسیری غیر از آن را برگزینیم بحران پشت بحران در سیاست خارجی ایران ایجاد می‌شود. اگر قبل از دولت روحانی به سمتی پیش می رفتیم که برجامی شکل نمی‌گرفت و این مسیر به ما تحمیل نمی‌شد، امروز دولت رئیسی یا هر دولت دیگری هم بر بنا به ضرورت در همان مسیر دولت یازدهم و دوازدهم گرفتار نمی‌شد.