یخ روابط مصر و سوریه آب شد دیدار رؤسای جمهور دو کشور پس از ماه رمضان
سرویس خارجی-
پس از چراغ سبز عربستان و امارات و... برای عادیشدن روابط با دولت بشار اسد و سفر رؤسای پارلمانهای
عربی به دمشق، نوبت سفر وزیر خارجه مصر به سوریه رسید و حالا همتای سوری او به قاهره سفر کرده است. حالا خبرهایی نیز مبنی بر احتمال دیدار رؤسای جمهور دو کشور پس از ماه مبارک رمضان مطرح میشود.
در واقع وزیدنِ بادِ داغِ واقعیتها بود که یخ روابط مصر با سوریه و در نگاهی کلیتر یخ روابط جهان عرب با سوریه را آب کرد. پس از گذشت حدود 12 سال از تشکیل یک جبهه عربی مقابل دولتِ نزدیک به مقاومتِ «بشار اسد» در سوریه، بیمعنایی این جبهه کاملاً نمایان شده است. سوریه از جمله کشورهایی بود که تحت تأثیر تحولات 2011 غرب آسیا و شمال آفریقا قرار گرفت و با پروژه شیطانی «داعش» گرفتار یک جنگ خونین با دنبالههای عظیم خارجی شد. رویکرد عربستان به عنوان بازیگر منطقهای و همچنین بسیاری از کشورهای عربی نزدیک به آن از جمله مصر، این بود که به دنبال گسترش نقشآفرینی خود در جنگ سوریه و جلوگیری از نفوذ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی ایران در منطقه باشند. از نگاه ریاض و بسیاری از کشورهای عربی، سرنگونی اسد در دمشق باعث تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ منطقهای ایران و مهار آن میشد؛ از این رو سعودی و چند کشور دیگر عربی در تعریفی هویتی، حمایت و پشتیبانی از معارضین و تروریستهای سوری را در جهت اهداف و منافع خود قلمداد میکردند و برای تغییر و دگرگونی در نظام سیاسی سوریه هر چه در توان داشتند وارد میدان کردند.
این کشورها کارهای زیادی کردند، از حمایت مالی و معنوي از تروریستهایی مثل القاعده و داعش گرفته تا مشارکت فعال در محور غربی – عربی برای وادار کردن دیگر کشورهای منطقه براي حمایت از مخالفان حکومت سوریه، و در نهایت تلاش بیوقفه براي حمله به این کشور در ساحتهای مختلف. اما حالا دیگر مشخص شده است که دولت دمشق با این خصومتها برانداختنی نیست و این واقعیتِ سخت دولتهای عربی را قانع کرده است که بر خلاف خط مشی (حداقل ظاهری) آمریکا و کشورهای اروپایی به دنبال عادی کردن روابط خود با دولت اسد باشند. البته همین امر مسئله کلیتری را نیز نمایان میکند که کشورهای عربی چارهای جز به رسمیت شناختن و گفتوگو با محور قدرتمند مقاومت ندارند.
اوایل اسفند ماه 1401 بود که هیئتی از اتحادیه بینالمجالس عرب شامل رؤسای پارلمانهای عراق، اردن، فلسطین، لیبی، مصر و امارات و نمایندگانی از عمان و لبنان در اقدامی که در این 12 سال بیسابقه بوده، به دمشق سفر کردند، با بشار اسد دیدار کردند و در قلب دمشق خواستار بازگشت سوریه به «خانه عربی» شدند. در پی این سفر وزیر امور خارجه مصر هم پس از 12 سال وارد دمشق شد و با رئیسجمهورِ سوریه که در این چند سال دشمن میانگاشتند دیدار کرد.
حالا خبر میرسد که «فیصل مقداد» روز شنبه بنا به دعوت همتای مصری خود وارد قاهره شده است. وزیر خارجه سوریه وارد دمشق شد تا با «سامح شکری»، وزیر خارجه مصر دیدار و گفتوگو کند. به گزارش ایسنا، در این دیدار، مذاکراتی درخصوص تقویت روابط دوجانبه دو کشور برادر و تحولات منطقه و جهان صورت گرفت. این نخستین سفر رئیسدستگاه دیپلماسی سوریه به مصر از سالها قبل است. گفتنی است، همزمان با این سفر رئیسپارلمان عراق نیز روز یکشنبه وارد قاهره شد تا مذاکراتی با وزیر خارجه مصر داشته باشد.
همچنین روزنامه آمریکایی «وال استریت» ژورنال به نقل از منابعی اعلام کرد که مصر و سوریه در حال انجام مذاکراتی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک و برگزاری دیدار احتمالی میان رؤسای جمهور دو کشور در اواخر ماه جاری میلادی هستند. به گزارش این روزنامه ممکن است «عبدالفتاح السیسی»، رئیسجمهور مصر و بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در اواخرآوریل (اردیبهشت ماه) پس از ماه رمضان دیدار کنند اما هنوز زمان و مکان این نشست تعیین نشده است. از طرف دیگر، خبرگزاری «رویترز» روز یکشنبه به نقل از منابع سعودی گزارش داد که مقامات ریاض در نظر دارند بشار اسد را برای شرکت در نشست سران عرب که در روز نوزدهم ماه مِی (29 اردیبهشت) برگزار میشود، دعوت کنند.
گفتنی است، جمهوري اسلامی ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقهاي، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در غرب آسیا (منطقه خاورمیانه) شناخته میشوند، اما طی سالهاي اخیر روابط میان این دو کشور بسیار پیچیدهتر شده و ابعاد جدیدي به خود گرفته است. در این میان، یکی از مسائلی که در سالهاي اخیر روابط میان این دو کشور را پیچیدهتر ساخته است بحران و جنگ داخلی سوریه است؛ حالا این پرسش مطرح میشود که با پیدا شدن طلیعه قطارِ عادی سازی روابط جهان عرب با چراغ سبز سعودی با دولت بشار اسد، میتوان منتظر عادی شدن روابط این دو کشور بود؟ و همچنین این پرسش مطرح میشود که آیا میتوان منتظر بود که کشورهای عربی بالاخره این واقعیت را که ایران یک قدرت تأثیرگذار منطقهای است را خواهند پذیرفت؟ آیا آنها حاضر هستند که لوازم این به رسمیت شناختن را بپردازند؟