kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۱۸۸۹
تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۷

وحــدت امـت اسـلامی و هندسه سیاسی عالم

 
 
رهبر انقلاب در بیاناتشان، تأکید دارند که هندسه سیاسی عالم در حال تغییر است. نشانه‌های این تغییر هندسه چیست؟
تغییر هندسه سیاسی عالم دارای شواهد و قرائنی است؛ از جمله ظهور قدرت‌های جدید اقتصادی در دنیا، کم‌شدن رعب و وحشت و در نتیجه کم‌شدن تبعیت ملل جهان از هیمنه نظامی قدرت‌های بزرگ و همچنین شکل گرفتن کمپانی‌های فراملیتی که به‌تدریج نقش دولت‌ها را کم‌رنگ نموده است. به‌نوعی، نه‌تنها در وضعیت دولت‌ها بلکه در تصمیم‌گیری مجامع جهانی اداره‌کننده و تأثیرگذار شده است. در یک جمله، تغییر بازیگران اصلی و به میدان آمدن بازیگران جدید با ابزارهای جدید در صحنه قدرت جهانی، نشان از تغییر هندسه قدرت جهانی دارد. دنیای اسلام با توجه به اهداف جهانی که در مضامین و معارف اسلامی وجود دارد، باید با عرضه فرهنگ اسلامی و پیگیری تحقق آن، بتواند الگوی الهام‌بخش و معنویت‌محور و توحیدگرایی را به جهانیان معرفی نماید و از این طریق، مسیر تغییر هندسه قدرت جهانی را به‌نفع جبهه حق تغییر دهد.
جایگاه دنیای اسلام در این وضعیت چیست و وحدت فرق مختلف اسلامی در چنین اوضاعی چه اهمیتی دارد؟
در این میان، وحدت امت اسلام برای افزایش ضریب تأثیر دنیای اسلام در تغییر هندسه قدرت جهانی، امر حیاتی و پیش‌نیاز اصلی محسوب می‌شود. مخاطب این سخن، علاوه‌بر مخاطب ملی، مخاطب فراملی و برادران اهل‌سنت هم هستند. در ادامه مطالب را بیشتر و با استناد به آیات شریف قرآن به عرض می‌رسانم:
۱- نکته اول در این خصوص اینکه وحدت، مبدأ بنیان مرصوص در امت اسلام است و اگر امت اسلام بنیان مرصوصی داشته باشد، طبیعتاً رخنه‌پذیر نخواهد بود و در هندسه قدرت جهانی تأثیرگذارتر است. خدای متعال می‌فرماید: إنّ اللهَ یُحِبُّ الّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِه صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ. خدای متعال کسانی را که در راه خدا جهاد می‌کنند، به صفی تشبیه می‌کند که از بنیانی محکم برخوردار است و خدای متعال می‌فرماید که چنین امتی را که از چنین استحکامی برخوردار است، دوست دارد.
۲- نکته دوم اینکه وحدت، امکان پاسخ به تعدی دشمن را فراهم می‌کند و جسارت تعدی به شکل‌های گوناگون به دنیای اسلام، از دشمن سلب خواهد شد. باز در آیه شریفه خدای متعال می‌فرماید: «کسی که تعدی به شما کرد، به‌اندازه تعدی که به شما کرده است، شما هم به او تعدی کنید.» شاهد آن هستیم که نظام استکباری، هر از چند گاهی فشار و اجحافی را درباره بخشی از دنیای اسلام روا می‌دارد و اگر مسلمانان در سرزمین‌های مختلف اسلامی، با هم متحد بودند، طبیعی بود که می‌توانستند به تهاجم دشمن به فلسطین، به عراق، به افغانستان، به یمن و... پاسخ بدهند و به این ترتیب، هم زمینه جنگ‌های نیابتی از بین می‌رفت و هم اینکه دشمن در صورت تعدی مستقیم، پاسخ مناسب را دریافت می‌کرد.
۳- نکته سوم اینکه وحدت، باعث تجمیع قدرت و باعث تجهیز و آمادگی در سطح بالا و یکپارچه برای امت اسلام خواهد بود و زمینه‌ای برای عمل به این توصیه الهی است که وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَهًْ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ... ترسی که باید در دل دشمن خدا و دشمن مؤمنین بیفتد، از طریق این است که آن مقدار قوتی را که می‌توانند جمع کنند، مهم بشمارند و طبیعتاً وقتی قدرت دنیای اسلام به‌هم پیوند بخورد، این ترس دشمن، افزون‌تر خواهد بود و قدرت مؤمنین، در احقاق حقوق خودشان افزایش پیدا خواهد کرد.
۴- نکته چهارم اینکه وحدت، مبدأ عزت است و عزت مبدأ قدرت. خدای متعال فرمود: و لِلهِ العِزَّةُ وَ لِلرَّسولِ وَ لِلمُؤمِنینَ. امام صادق‌(ع) در روایت شریفی که در کافی شریف، جلد پنج، صفحه شصت و سه است، می‌فرمایند: «إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ فَوَّضَ إِلی المُؤمِنِ اُمورَه کُلَّها وَ لَم یُفَوِّض إِلَیهِ أَن یَکونَ ذَلیلاً.» «خدای متعال، همه امور مؤمن را به خودش واگذار کرده است؛ اما اجازه نداده که ذلیل باشد.» بعد هم امام‌(ع) به همین آیه شریفه استناد فرمودند؛ بنابراین، این عزت، در گرو وحدت است و اگر این وحدت نباشد، دشمنان از طریق ایجاد تفرق، قدرت ذلیل‌کردن مؤمنین را پیدا خواهند کرد.
۵- نکته آخر و پنجم اینکه وحدت، عامل شجاعت و تفرق، عامل ترس مؤمنین است و این شجاعت، قدرت مقابله و مواجهه مؤمنین را با نظام سلطه افزایش می‌دهد. پیامبر گرامی اسلام(ص)، بنا به نقلی که سیوطی در جلد یک جامع صغیر، بیان داشته است، می‌فرمایند: «لایَنبَغی لِلمُؤمِنِ أَن یَکونَ بَخیلاً وَ لا جابِناً.» «شایسته نیست که مؤمن، در مال بخیل و همچنین ترسو باشد» و طبیعی است که وقتی دنیای اسلام از هم جدا باشد و مسلمانان، در درون دنیای اسلام، در درون هر کشور و قومیت‌های مختلف و مذاهب مختلف، در مقابل هم جبهه‌بندی داشته باشند، آن‌قدر به مسائل و مشکلات داخلی خود درگیر می‌شوند که جرأت مقابله با قدرت‌های بزرگ از آنها سلب خواهد شد.
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین علل و عوامل رنج امت‌های اسلامی را در دنیای کنونی، تفرقه می‌دانند. ریشه این تفرق از منظر تاریخی در چیست؟
ریشه تاریخی از صدر اسلام دارد و از فتنه‌گری‌هایی که بنی‌امیه انجام داد و بعد هم این ریشه، در مواجهه‌ای وجود داشته است که با فتوحات دنیای اسلام در مرحله بعد اتفاق افتاد و این فتوحات هم باعث شد که دنیای اسلام تا قلب اروپا گسترش پیدا کند. از جمله عواملی که این دشمن در طول تاریخ، برای استمرار این تفرقه‌افکنی استفاده کرده است، این موارد است:
۱- یکی از طریق فرقه‌‌سازی‌هایی که در دنیای معاصر هم شاهد آن هستیم، هم در دنیای اهل‌تسنن و هم تشیع. شاهد این هستیم که انگلیس فتنه‌گر، در دنیای اهل‌تسنن، وهابیت را ایجاد کرد و در دنیای تشیع، بهائیت را و سعی کرد که از این طریق، صلابت و سلامت فرهنگی دنیای اسلام را خدشه‌دار کند.
۲- عامل دوم و تلاش دومی که دشمن همواره انجام داده است، ایجاد اعتماد به ائمه کفر در دنیای اسلام و ایجاد ائتلاف و وحدت و هم‌پیمان‌شدن سران مسلمین با ائمه کفر است؛ حال آن که خدای متعال به‌صراحت در قرآن بیان می‌دارد که ائمه کفر قابل اعتماد نیستند و اینها طعنه به دین شما می‌زنند و اگر این‌گونه باشد، باید با اینها مجاهده و مقاتله بکنید. در آیه شریفه خدای متعال می‌فرماید: وَ إن نَکَثوا أَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهم وَ طَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا أَئِمّةَ الکُفرِ إِنَّهُم لا أَیمانَ لَعَلَّهُم یَنتَهونَ. اگر اینها عهد خودشان را بعد از اینکه با شما پیمان بسته بودند، شکستند و اگر نسبت به دین شما، به شما با طعنه برخورد کردند و دین شما را تحقیر کردند، باید با ائمه کفر مقاتله کنید و اینها قابل‌اعتماد نیستند و با این مقابله و مجاهده، می‌توانید امیدوار باشید که آنها را از حرکت و نفوذ در جامعه اسلامی بازبدارید.
۳- عامل دیگر تفرقه در دنیای اسلام، حاکمیت مترفینِ در دنیای اسلام یا غیر دنیای اسلام، بر سرنوشت امت اسلام است. مترفین گروهی هستند که خدای متعال آنها را نکوهیده و در یک کلمه مترفین، به‌تعبیر امام(ره) یعنی همان مرفهین بی‌درد. خاصیت مترفین این است که خودشان فاسقند و فسق را هم در جامعه گسترش می‌دهند و از این طریق، مبدأ هلاکت جامعه می‌شوند. خدای متعال می‌فرماید: إِذا أَرَدنا أَن نَهلِکَ قَریَةً أَمَرنا مُترَفیها... اگر خدای متعال اراده بکند که امتی را هلاک بکند، مترفین آن جامعه را به‌سمت فسق می‌برد و در این صورت، خدای متعال عذابش را بر آن مردم نازل می‌کند؛ بنابراین ما الان شاهد هستیم که متأسفانه در بخشی از دنیای اسلام، مترفین از دنیای اسلام بر سرنوشت بخش قابل‌توجهی از دنیای اسلام سیطره پیدا کردند و طبیعتاً کسانی که در اوج دنیاطلبی و قدرت‌طلبی سیر می‌کنند و شماره اموال خود را در جاهای مختلف ندارند، نمی‌توانند اهل مجاهده و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و اقامه دین باشند؛ به همین خاطر برای بقای خودشان، حاضرند امت اسلام را پاره‌پاره کنند و با دشمن ائتلاف بکنند.
راه‌حل و راهکار کم‌رنگ‌کردن این تفرق در دنیای امروز جهان اسلام را در چه می‌دانید؟
راه‌حلی را که در تضعیف تفرقه در دنیای اسلام وجود دارد، باز باید از قرآن فراگرفت. آرمان و اقدام مشترک، راه‌حل مناسبی برای خنثی‌‌سازی دسیسه‌های دشمن در ایجاد اختلاف است.
راه‌حل اول این است که بتوانیم توحید نظری را که همه مسلمین بر آن اتفاق‌نظر دارند، به توحید افعالی و عملی منتهی کنیم، یعنی آن را به عمل توحیدمحور منتهی بکنیم، به کم‌رنگ‌شدن تفرقه منجر خواهد شد؛ به‌دلیل اینکه دشمن مشترک پیدا خواهیم کرد و باور می‌کنیم که برای غلبه بر دشمن مشترک، راهی جز ائتلاف با یکدیگر و هم‌صداشدن و هم‌توان‌شدن نیست. آیه شریفه می‌فرماید: إِنّا أَنزَلنا إِلَیکَ الکِتابَ بِالحَقِّ لِتَحکُمَ بَینَ النّاسِ بِما أَراکَ اللهُ. «خدای متعال کتاب را بر تو نازل کرد تا در بین مردم با آن حقی حکمرانی کنی که خدا به تو تعلیم فرموده است.» شاهد آیه شریفه این است که خدای متعال خطاب را به مردم کرده است: لِتَحکُمَ بَینَ النّاسِ. نه فقط بین مؤمنین و مسلمین؛ یعنی امر الهی و هدایت الهی، باید وسیله هدایت و زعامت و سرپرستی بین مردم قرار بگیرد و تلاش مسلمین، برای اینکه کتاب الهی، معیار حکمیت و حاکمیت بین مردم دنیا قرار بگیرد، وظیفه و مسئولیتی مشترک است که مسلمین را با همدیگر بسیج می‌کند.
راهبرد دوم همچنین محور و آرمان عدالت‌خواهی، ظرفیتی بزرگ را در دنیایی دارد که به اسم عدالت، بیشترین ظلم‌ها را روا می‌دارد. إِنَّ اللهَ یَأمُرُکُم أَن تُعَدّوا الأَماناتِ إِلی أَهلِها وَ إِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ أَن تَحکُموا بِالعَدلِ. خدای متعال امر کرده که امانت را به اهلش بدهید و چه امانتی مهم‌تر از کتاب الهی و میثاقی که امت اسلام با پیامبر(ص) دارد؟ بازهم آیه شریفه، تعبیر ناس را به کار می‌برد که باید بتوان پرچم عدالت‌گستری را با مفهوم و مستوای اسلامی معیار و میزان قضاوت در جهان برافراشت که این مفهوم از عدالت، نجات‌بخش بشریت است و اختصاص به دنیای اسلام ندارد.
راهبرد سوم، ایجاد شبکه جهانی و تشکیلات جهانی و مردمی کنشگر، برای تحقق عدالت و جریان توحید در عالم است. با شعار تَعاوَنوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقوی وَ لاتَعاوَنوا عَلَی الإِثمِ وَ العُدوانِ. اگر اثم و عدوان در دنیای اسلام و بین کنشگران دنیای اسلام اتفاق بیفتد، ازهم‌گسیختگی اسلامی رخ می‌دهد. گناه و تعدی به دیگران باعث اختلاف است و تلاش بر مبنای تقوا و نیکی، عامل وحدت و انسجام دنیای اسلام خواهد بود.
وحدتی که رهبر انقلاب قائل به حفظ و ایجاد آن در بین جوامع مسلمان هستند، وحدت در حفظ منافع امت اسلامی و اشتراک عملشان در مقابله با نقشه‌های دشمن است. چنین اشتراک عملی چگونه حاصل می‌شود؟
برای اینکه بتوانیم در مقابل دسیسه‌های دشمن، به‌هنگام عمل کنیم و از ظرفیت‌های دنیای اسلام، حداکثر استفاده را ببریم، باید نقشه دشمن را بشناسیم و سپس بر اساس آرمان مشترک، به یک برنامه اقدام مشترک دست یابیم. دشمن، در نفوذ در دنیای اسلام و استفاده از ظرفیت‌ها و سرمایه‌های دنیای اسلام، سلسله اقداماتی را به‌صورت هماهنگ پیش می‌برد و اگر بعضی از اینها زمینه عمل نداشت، به بعضی دیگر تمسک می‌کند.
۱- در قدم اول، اگر زمینه را برای حضور نظامی و فیزیکی خودش مهیا ببیند، این کار را خواهد کرد؛ چه اینکه در استعمار کهنه این کار را کرد و چه اینکه در زمان استعمار فرانو بازهم وقتی منافعش اقتضا کرد، به افغانستان و عراق و با جنگ نیابتی به سوریه و یمن حمله کرد.
۲- در قدم بعد، تلاش می‌کند تا دست‌نشاندگان خودش را در دنیای اسلام به زعامت برساند. شاید چیزی شبیه به آنچه در افغانستان شاهد بودیم و تلاشی که در دوران اخیر در عراق انجام دادند و بحمدالله فعلاً ناکام مانده‌اند.
۳- در محور سوم تلاش می‌کند تا بین معارضین نظام استکبار ایجاد اختلاف بکند. تجربه این را، هم در ایران اسلامی داریم و هم در سایر کشورها.
۴- در محور چهارم سعی می‌کند که باتوجه‌به زمینه‌ای که پس از نفوذ خود فراهم کرده‌است، به چپاول منابع آن کشورها بپردازند، هم به‌صورت غیرقانونی مثل آنچه در افغانستان، بلک واتر را وادار کردند که منابع غنی معدنی کم‌نظیر افغانستان را به چپاول ببرد، با غفلت دولت مستقر یا با معامله با آن و هم به‌صورت قانونی در قالب معاهدات به‌ظاهر دوسویه، اما با منافع یک‌سویه.
۵- در محور پنجم باید به تربیت نیروی انسانی، به‌صورت مستقیم با آموزش‌های دخالت در نظام آموزشی آن کشورها و یا به‌صورت غیرمستقیم، از طریق پرورش نیروهای روشنفکر و فارغ‌التحصیل و ماهر بپردازیم. بعد از آن به این طریق، نسلی را که از نظر فرهنگی وابسته است و استحاله شده است، تربیت کند و اینها را به تصدی مسئولیت‌های مختلف در دنیای اسلام وادارد.
به نظر شما هدف نهایی دشمن از اعمال نفوذ در جوامع اسلامی و برهم زدن وحدت در میان آنها چیست و درمقابل آنچه باید کرد؟
نقشه بعدی و سیاست بعدی دشمن در تسلط بر دنیای اسلام، القای الگوهای غلط اداره کشور و به‌ویژه در محور اقتصاد دنیای اسلام است که اقتصاد آنها را همواره، وابسته به کشورهای مبدأ قرار بدهد و بیش از آنچه منافع آنها شامل حال آنها بشود، بتوانند از منابع کشورهای اسلامی استفاده بکنند. در مقابل، آنچه پادزهر این حرکت شوم دشمن است، شناخت هدف، شناخت دشمن، شناخت توان و ظرفیت دنیای اسلام و طراحی یک طرح اقدام مشترک بر اساس این محورها خواهد بود.