آثار معنوی و باطنی تقوا
نرگس دوستمحمدی
تقوای الهی به معنای ایمان و عمل به آموزههای قرآن، دارای آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی است.تقوای الهی خروجی همان دینداری است و شکی نیست که دینداری دارای آثاری است که در همه ابعاد و عرصههای زندگی انسان تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم به جا میگذارد؛ بنابراین، هر چیزی که به عنوان نیکی و خیر و مانند آنها شناخته میشود، به عنوان آثار تقوای الهی مطرح است. در مطلب پیش رو به برخی از مهمترین آثار معنوی و باطنی تقوای الهی اشاره شده است.
***
مراتب متعدد تقوا
تقوای الهی حقیقتی دارای مراتب، درجات و سطوح متعدد و متنوعی است؛ زیرا عوامل ایجادی تقوای الهی در یک سطح و درجه نیست.
تقوا چیزی جز اعتقاد و ایمان راسخ و عمل به آموزههای اسلام نیست. همان طور که ایمان دارای درجات متعدد و متنوعی است و همگان دریک سطح از ایمان نیستند، تقوای افراد نیز نمیتواند در یک سطح باشد. به عنوان نمونه خدا درباره سطوح متفاوت اسلام و ایمان افراد میفرماید: برخى از باديهنشينان گفتند: ايمان آورديم. بگو: ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است. اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از ارزش كردههايتان چيزى كم نمىكند. خدا آمرزنده مهربان است. در حقيقت مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و ديگر شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند؛ اينانند كه راست كردار هستند.(حجرات، آیات ۱۴و۱۵)
از این آیات به دست میآید که اسلام مرتبه نازله ایمان است و زمانی ایمان شکل میگیرد که اطاعت کامل تحقق یابد. از نظر قرآن، کسانی که در سطح نازله اسلام و ایمان قرار دارند، بر خدا و پیامبر(ص) منت میگذارند که اسلام آوردهاند؛ در حالی که این خداست که باید بر ایشان منت بگذارد که شرایط سعادت آنان را با نور اسلام فراهم آورده است.(حجرات، آیه 17)
همچنین خدا میفرماید کسب مراتب عالیتر ایمان نیازمند، گذر موفقیتآمیز از ابتلائات الهی است که به توفیق الهی برای اشخاص فراهم میآید. این موفقیتها موجب میشود ایمان از ضعیف به شدید تغییر ماهیت دهد و افزایش یابد؛ به عنوان نمونه حضور در میادین جهاد شرایطی سخت است که مومنان در آنجا به توفیق الهی شرایط ازدیاد ایمان برایشان فراهم میآید؛ چنانکه خدا بصراحت میفرماید:اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند؛ و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست و خدا همواره داناى سنجيده كار است. (فتح، آیه ۴)
همان طوری که ایمان به عنوان عامل تقواساز در افراد در یک سطح نیست، تقوای افراد نیز نمیتواند در یک سطح باشد؛ بلکه براساس فرقی که میان ایمان افراد است، سطح تقوای افراد هم با هم متفاوت خواهد بود.
دومین عامل اساسی تقوا ساز، عمل صالح مبتنی بر هدایتهای تکوینی فطری و تشریعی وحیانی است.(روم، آیه 30؛ بقره، آیات 2 و 3 و 21؛ طه، آیه 50)
از نظر قرآن، عمل به آموزههای هدایتی خدا که در قالب هدایت فطری و تشریعی وحیانی بیان شده، در یک سطح نیست؛ بلکه دارای سطوحی است.
توضیح اینکه احکام الهی که عمل به آن تقوا ساز است، دارای اقسام پنج گانهای است که در قالب واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح دستهبندی شده است؛ زیرا مصالح و مفاسد در آنها یا قوی یا ضعیف یا مساوی است. پس اگر مصلحت قوی باشد، واجب میشود و اگر مصلحت ضعیف باشد، مستحب میشود؛ چنانکه مفسدت قوی و ضعیف باشد به عنوان حرام و مکروه دستهبندی شده و زمانی که تعادل میان مصلحت و مفسدت باشد، به شکل مباح مطرح شده است.
بر این اساس، کسی که تنها به واجبات عمل و از محرمات اجتناب میکند، در یک سطح از تقوای الهی بهرهمند میشود؛ در حالی که عامل به واجبات و مستحبات و تارک محرمات و مکروهات، در سطح بالاتری از تقوای الهی قرار میگیرد؛ همچنین کسی که مباحات را همانند روزهدار ترک میکند، در سطح عالیتری از تقوای الهی خواهد بود. از این رو از ایمان و عمل صالح در سه سطح عام و خاص و اخص سخن به میان میآید که بازتاب آن در تقوای سه گانه
عام و خاص و اخص خودنمایی میکند.
خدا در قرآن از سه سطح اصلی ایمان و تقوای الهی سخن به میان میآورد و میفرماید: بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند گناهى در آنچه قبلا خوردهاند نيست، در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند؛ سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند آنگاه تقوا پيشه كنند و احسان نمايند و خدا نيكوكاران را دوست مى دارد. (مائده، آیه ۹۳)
خدا در قرآن، یکی از آثار اصلی تقوای الهی را تعلیم الهی میداند که علم خاصی را به متقی میدهد: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ؛ و تقوای الهی را پیشه کنید که افزون برچیزهای دیگر، خدا به شما تعلیم میدهد.(بقره، آیه 282)
سطح اول تقوای الهی موجب میشود تا شخص به علم الیقین برسد، چنانکه سطح دوم موجب عین الیقین و سطح سوم نیز موجب حق الیقین میشود.(تکاثر، آیات 5 تا 7؛ واقعه، آیه 95)
بنابراین، وقتی درباره آثار معنوی و باطنی تقوای الهی سخن میگوییم، باید به این نکته اساسی توجه داشت که این آثار میتواند دارای سطوح متعددی متاثر از عوامل ایجادی تقوای الهی باشد. بنابراین، سطح بصیرتی، تذکری، تفقهی، تدبری، رویتی، نوری و... افراد متقی به سبب تفاوت سطح تقوا، میتواند متنوع و متعدد باشد و دو نفر متقی همانند هم از آثار بصیرت و نورانیت و مانند آنها برخوردار نباشند، بلکه یکی ممکن است در سطح ضعیف دارای رؤیت و بصیرت باشد، و آن دیگری در سطح تمامیت، آن کمالات را دارا باشد.
به سخن دیگر، اگر خدا میفرماید که شخص متقی به دنبال تقوا از بصیرت برخوردار میشود: پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان دارای بصیرت میگردند. (اعراف، آیه 201)، مقصود این نیست که همه اهل تقوا با مراتب تشکیکی در یک سطح از بصیرت برخوردار باشند، بلکه بصیرت آنان متمایز و دارای سطوح و مراتب چندی است. هرچند که در کلیت بصیرت مشترک هستند، اما بصیرت نسبت به امور، خود دارای مراتب تشکیکی است که افراد متقی به سبب درجات عام و خاص و اخص در این بصیرت یکسان نیستند.
همچنین وقتی خدا میفرماید که تقوا موجب میشود شخص متقی قدرت تشخیص حق و باطل داشته باشد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا(انفال، آیه 29)، این افراد همگی در یک سطح نخواهند بود، بلکه قدرت تشخیص متقی دارای تقوای اخص بسیاری قویتر از متقی دارای تقوای عام است.
برخی آثار معنوی و باطنی تقوا
تقوای الهی در هر سطحی باشد، دارای آثار باطنی و معنوی است که شخص را از دیگر افراد انسانی متمایز میکند. چنانکه گفته شد، افراد متقی به سبب تقوای الهی، برخوردار از قدرت جداسازی و تشخیص حق و باطل هستند و در شرایط فتنه که حق و باطل در هم تنیده شده یا در فضای آکنده از شبهات و متشابهات، آنان میتوانند محکمات را از متشابهات جداسازند و حق را از باطل تمیز دهند و اینگونه در دام فتنه و شبهات و متشابهات گرفتار نمیشوند.(انفال، آیه 29)
همچنین وقتی شیطنتی از سوی شیاطین میشود و شخص در شرایطی قرار میگیرد که شیطانها با او تماس میگیرند تا او را گمراه کنند و فریب دهند و باطلی را حق جلوه دهند، آنان با ذکر الله به سادگی دارای بصیرتی میشوند که دیگر در دام شیاطین نیفتند و تماس شیطانی هیچ تاثیری روی قلب آنان به جا نگذارد. از این رو آنان هرگز دردام وسوسه شیطانی نمیافتند و شیطان نمیتواند باطلی را برایشان به عنوان حق جلوه دهد و ایشان را بفریبد.(اعراف، آیه 201)
چنانکه گفته شد، تقوای الهی در هر مرتبه شرایطی را برای متقی فراهم میآورد که از تعلیمات خاص الهی به طور مستقیم بهرهمند میشود و خدا با الهام و وحی و طرق دیگر، علوم خاصی را به او تعلیم میدهد که بتواند حقیقت را بشناسد و بدان گرایش یابد و از آن علوم بهره مند شود؛ چنانکه حضرت خضر با تعلیم الهی از علم لدنی برخوردار شد.(بقره، آیه 282؛ الميزان، ج2، ص435؛ کهف، آیات 65 تا 85) هر چه تقوای الهی قویتر و شدیدتر باشد، به همان میزان از مراتب عالی تعلیمات الهی برخوردار میشود تا جایی که بهسادگی میتواند همه حقایق هستی را ببیند و ملکوت را رؤیت کند بهطوری که چیزی بیرون از دایره یقین او نباشد. در شرایط عالی این رؤیت میتواند رؤیت یقینی بهشت و دوزخ و مانند آنها باشد(تکاثر، آیات 5 تا 7؛ واقعه، آیه 95) بنابراین، متقی دارای تقوای اخص پیش از مرگ طبیعی بمیرد، با موت اختیاری به همان یقینی میرسد که دیگران پس از مرگ و کشف الغطاء به آن میرسند.(ق، آیه 22؛ الفضائل، ج 1،
ص 137) پس درهمین دنیا به راههای آخرت و آسمان آگاه تراز راههای زمین است(نهجالبلاغه، خطبه 189) و دوزخیان و بهشتیان را میبیند و میشناسد و نورانیت و ظلمات آنان را میبیند و مییابد.(کافی، ج، ص 54)
از دیگر آثار معنوی تقوای الهی، کسب نور خاص است که فراتر از نوری است که همه به سبب دارای صفات الهی از آن برخوردار هستند. این نور در دنیا و آخرت با انسانهای متقی است،به طوری که در برابر ایشان حرکت کرده و آنها با آن نور الهی قدم بر میدارند. این نور همانند نور ایمان و نور قرآن از ویژگیهای بسیاری برخوردار است که همه حقیقت وجودی آنان را در بر میگیرد و آثار آن نور حتی بر دیگران تاثیر میگذارد تا جایی که اهل بصیرت میتوانند این نور را که همانندهالهای بلکه فراتر از آن چون خورشیدی میتابد، ببینند و در یابند که از چه عملی این نور ایجاد شده و در چه سطحی از نورانیت معنوی قراردارند.(حدید، آیات 28 و 12 و13)
انسان متقی از مراتب گوناگون حکمت الهی برخوردار میشود(مریم، آیات 12 و13) که خیر کثیر برای انسان است. (بقره، آیه 269) البته حکمتهای الهی که به متقی داده میشود شامل حکومت، حکمتهای نظری و عملی است که در آیات قرآن بیان شده است.(لقمان، آیات 13 تا 27؛ اسراء، آیات 15 تا 32)
کسانی که تقوای الهی را در پیش میگیرند، به میزان کسب تقوا یعنی ملکه و مقوم شدن آن، از آثار تزکیه نیز بهره مند میشوند؛ زیرا تقوای الهی موجب میشود تا بستر تزکیه فراهم آید و رشد باطنی نفس آغاز و به کمال خودش برسد. بنابراین، تقوای الهی عامل کسب کمالات در ذات و هویت انسانی بهشمار میرود.
خدا به متقین افزون بر چیزهایی که به دیگران میدهد، از فضل خویش نیز چیزهایی را میافزاید. این افزایش تا جایی است که از آن به «فضل عظیم» یاد میکند
(انفال، آیه 29)؛ زیرا نه تنها مشکلات پیشین را برطرف میسازد و دفع و رفع بلا و مصیبت میکند و تحت غفران خویش میبرد، بلکه شرایطی را فراهم میآورد که بدیها و زشتیها پوشیده شود و حتی در مقام توبه کار، بدیهایش به نیکیها و خوبیها تبدیل شده و جایگزین شود.(فرقان، آیات 70 و74)