آفات نهضت اسلامی
1.نفوذ فرصتطلبان
رخنه و نفوذ افراد فرصتطلب در درون يك نهضت، از آفتهاى بزرگ هر نهضت است. وظيفه بزرگ رهبران اصلى اين است كه راه نفوذ و رخنه اين گونه افراد را سد نمايند.
هر نهضت مادام كه مراحل دشوار اوليه را طى مىكند سنگينىاش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداكار است، اما همينكه به بار نشست و يا لااقل نشانههاى بار دادن آشكار گشت و شكوفههاى درخت هويدا شد، سر و كلّه افراد فرصتطلب پيدا مىشود. روز بهروز كه از دشواريها كاسته مىشود و موعد چيدن ثمر نزديكتر مىگردد، فرصت طلبان، محكمتر و پرشورتر پاى عَلَم نهضت سينه مىزنند تا آنجا كه تدريجاً انقلابيون مؤمن و فداكاران اوليه را از ميدان بدر مىكنند.
اين جريان تا آنجا كليت پيدا كرده كه مىگويند: «انقلاب فرزندخور است.»
گويى خاصيت انقلاب اين است كه همين كه به نتيجه رسيد فرزندان خود را يكيك نابود سازد.ولى انقلاب فرزندخور نيست،غفلت از نفوذ و رخنه فرصتطلبان است كه فاجعه به بار مىآورد.
فرصت طلبى، تأثير شوم خود را در تاريخ صدر اسلام نشان داد.
در دوره عثمان، فرصتطلبان جاى شخصيتهاى مؤمن به اسلام و اهداف اسلامى را گرفتند، طريدها(افراد مطرود زمان پیامبر) وزير شدند و كعبالاحبارها مشاور و اما ابوذرها و عمارها به تبعيدگاه فرستاده شدند و يا در زير لگد مچاله شدند.
به هرحال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصتطلبان علىرغم تظاهرات فريبنده شان يكى از شرايط اصلى ادامه يك نهضت در مسير اصلى است.
2.تحریف انقلاب اسلامی و رسالت روحانیت
ما تا انقلاب خودمان را دقيق نشناسيم، تا تمام ابعاد اين انقلاب-نظیر عدالتخواهی، آزادی، معنویت- را نشناسيم نمىتوانيم آن را در آينده حفظ و نگهدارى، رهبرى و هدايت كنيم. مگر انقلاب صدر اسلام را بنى اميه با يك تردستى تحريف نكردند؟
يك انقلاب صد در صد اسلامى كه چيزى كه در آن وجود نداشت ريشههاى قومى و نژادى و خونى بود، يك وقت ديديم آن را به يك انقلاب قومى و نژادى و خونى تبديل كردند و گفتند اين، انقلاب عرب بود عليه غير عرب، براى سيادت عرب بر غيرعرب بود؛ يعنى يك تحريف روحانيون بايد در وضع خودشان تجديدنظر كنند؛ چون آينده انقلاب هم- اگر بخواهد ان شاء الله پيروزتر بماند و به نتايج نهايى برسد- باز بايد روى دوش روحانيت و روحانيون باشد. اگر اين پرچمدارى از روحانيت گرفته شود و به دست به اصطلاح طبقه روشنفكر بيفتد، به عقيده من يك نسل بگذرد اسلام بهكلى مسخ مىشود، چرا؟براى اينكه حامل فرهنگ اسلامى باز هم همين طبقه هستند. همين روحانيت را بايد اصلاح كرد نه اينكه اين را محو كنيم يك چيز ديگر به جايش بنشانيم و نه اينكه اين را به همين وضعى كه هست ثابت نگه داريم. اگر به اين وضعْ ثابت بماند منقرض شده است.
بنابراين آينده انقلاب اسلامى ایران- و حفظ آن در برابر آفات- پيوند زيادى دارد با آينده روحانيت.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج24، صص: 90 –207 و 272
با تلخیص و ویرایش جزئی