بخش بینالملل جشـنواره فجـر چگونه پویا میشود؟
آرش فهیم
تفاوت اصلی چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر با ادوار اخیر این جشنواره، بازگشت بخش بینالملل به آغوش جشنواره است. به این ترتیب که برخلاف هشت سال گذشته که بخش ملی جشنواره در بهمن و بخش بینالملل آن در اردیبهشت سال بعد اجرا میشد، باز هم طبق روال اسبق، هر دو بخش همزمان به مرحله اجرا درآمدند. برگزاری یکپارچه جشنواره و تجدیدنظر در دو پارگی برگزاری آن، علاوه بر اینکه به کاهش هزینهها میانجامد، بار دیگر جشنواره را در قامت یک گردهمایی بینالمللی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شخصیت میبخشد.
اما واقعیت این است که به رغم این سیاستگذاری درست، بخش بینالملل جشنواره از سوی مردم و رسانهها چندان به چشم نیامد. گویی این دوره جشنواره فیلم فجر هم مثل هشت سال گذشته، بدون فیلمهای خارجی به اجرا درآمد! نه خبر مهمی از حضور فیلم خاصی منتشر شد و نه اظهار نظر و مصاحبهای از سینماگران خارجی، توجهات را جلب کرد. فیلمهای خارجی هم که تقریبا همزمان با فیلمهای بخش مسابقه روی پرده رفتند و با این وضعیت، طبیعی بود که تعداد اندکی به تماشای آنها رفتند.
علت به محاق رفتن بخش بینالملل در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر چیست؟
اساسا نمایش چند فیلم خارجی به معنی بینالمللی شدن یک جشنواره نیست. یک جشنواره وقتی «بینالمللی» میگردد که بتواند در سینمای بینالملل، جریانسازی کند، موج بسازد و نوع خاصی از سینما یا نگاه سینمایی را حمایت نماید و ضریب دهد. اما بخش بينالملل جشنواره فيلم فجر، در همه دورهها، با اين كه نمايش دهنده آثار قابل توجهي هم بوده، اما به عنوان يك بخش موثر بر سينماي جهان عمل نكرده است. براي پي بردن به اين مسئله، كافي است عملكرد بينالمللي جشنواره فجر را با ساير جشنوارههاي موثر در عرصه جهاني مقايسه كرد. جشنوارههايي چون برلین، كن، ونيز و... توانستهاند، تبديل به اهرمهايي به ظاهر فرهنگي براي پيشبرد مقاصد دولتهاي خود در صحنه بينالمللي شوند. اين جشنوارهها از يك طرف، به همايشهايي براي معرفي و تبليغ سينماي مهاجم و امپرياليستي تبديل شدهاند و از طرف ديگر، شرايطي را فراهم كردهاند كه فيلمسازاني در دنيا، صرفاً براي حضور در اين جشنوارهها كار سينمايي كنند. همچنانكه در مورد ايران نيز چنين حيله اي را فراهم كردهاند. بهگونهاي كه هم از سينمايي حمايت مي كنند كه مغاير با استقلال سياسي و فرهنگي كشورمان هستند و هم اين كه با جوايز خود، جريان فيلمسازان جشنواره اي را در ايران تشكيل دادهاند. البته، اهداف جشنواره فيلم فجر، نمي تواند و نبايد مثل آنها باشد. اما اين همايش، قابليت آن را دارد كه در مسير مخالف آنها حركت كند. يكي از موانع ارتقاي جايگاه بينالمللي جشنواره فجر، تصورات اشتباهي است كه برخي فيلمسازان، كارشناسان، رسانهها و مسئولان فرهنگي دارند. آنها پندارشان اين است كه اگر فيلمهاي هاليوودي و آثار معروف غربي در اين جشنواره شركت كنند، بخش بين الملل آن گل مي كند. بدون شك تقليد و تكرار، همان طور كه در هيچ برنامه فرهنگي نتيجه اي را حاصل نمي كند، در اين مورد هم راه به جايي نميبرد. سياستگذاران و مسئولان جشنواره فجر هم بايد تعارف و تقليد را كنار بگذارند و با توجه به رسالت جهاني انقلاب اسلامي، هويت بينالمللي جشنواره اي را كه به نام فجر مزين است، تدوين كنند. ايران، كشوري آزاده و صلحطلب در عرصه جهاني است و از مظلومان و مستقلها حمايت ميكند. پس سينماي ايران نيز نميتواند در زمينه جهاني، هدفي جز اين داشته باشد. امروز در دنيا جاي جشنوارههايي براي سينماي مستقل و ضدسلطه خالي است. سينماي ايران، مي تواند با امكانات و توان خود، مأمني براي فيلمسازان اخلاقگرا، آزادي خواه، ضدجنگ و مخالف استعمار و سرمايه داري شود. به طوري كه هنرمندان آزاده جهان، با انگيزه شركت در اين جشنواره فيلم بسازند و جشنواره فجر ايران، باعث تبليغ و ترويج اين نوع هنرمندان و فيلمها شود.
کار درست این است که دستاندرکاران بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر، بهجای سینماگران هالیوودی یا فیلمسازهای نه چندان شناخته شده، برترین فیلمسازان ضدسلطه و مخالف خوان جهان را شناسایی و دعوت کنند. پیشنهاد این است که چهرههای مطرحی چون «کن لوچ» که هم از مطرحترین کارگردانهای تاریخ سینمای جهان محسوب میشوند و هم مخالف نظام سرمایهداری و سلطه و استعمار غرب هستند، به عنوان مهمان ویژه این بخش دعوت شوند. فیلمهای آنها با آیین و مراسم خاص و همراه با تبلیغات نمایش داده شود و کارزارهای مختلفی برای برجسته سازی این آثار و سازندگانشان طراحی و اجرا شود. همچنین برنامه نمایش این فیلمها برای اهالی رسانه و منتقدان باید جایگاه ویژهای داشته باشد نه مثل الان که با فیلمهای داخلی تداخل زمانی دارد. میتوان یک سانس درمیان، فیلمهای بخش بینالملل را روی پرده برد و همچون فیلمهای بخش مسابقه، نشست پرسش و پاسخ برای آنها برگزار کرد.