فوتبال؛ «گرفتارترین» رشته ورزشی
سرویس ورزشی-
در ورزش ما از قدیم رسم بوده و هست که وقتی رشتهای به توفیق و پیروزی دست پیدا میکند، با قلم و بیان، طعنه و پس گردنی به فوتبال میزنند و آن را « بچه لوس و ننر ورزش» قلمداد میکنند که در مقابل ناز و کرشمهای که دارد، خروجی مثبت ندارد و به خواسته و مطالبات علاقه مندان پاسخ مساعد نمیدهد. پول به پای فوتبالیستها ریخته میشود و برای حداقل کاری که انجام میدهند(مثل صعود به جام جهانی) پاداشهای آنچنانی به آنها تعلق میگیرد و... الخ.
قصد ورود به جزئیات این بحث را نداریم و نمیخواهیم صحت و سقم این مطلب را تحلیل و بررسی کنیم، اما فعلا به طور کلی و اجمالی میخواهیم عرض کنیم که برخلاف بعضی از ظواهر و حرفها و... اتفاقا فوتبال یکی از بیچارهترین و گرفتارترین رشتههای ورزشی ما است. بلاهایی که بر سر فوتبال آورده میشود و معاملههایی که با آن و درباره آن صورت میگیرد، از دشمنی و تخریب مداوم، چیزی کم ندارد.
ماجرای فوتبال، قصه پرغصهای است که به قول حکیم صاحب شاهنامه « یکی داستان است پر از آب چشم». یکی از گرفتاریها و مصیبتهای فوتبال همین است که خیلیها تصور میکنند به آن خیلی- و بیش از حد- توجه میشود، در حالی که واقعیت این است که فقط به فوتبال توجه نمیشود، بلکه« بد» توجه میشود و این بد توجهی خود عامل بسیاری از گرفتاریها و مشکلات است!
در روزهای پایانی المپیک پکن(2008) یعنی یکی دو ساعت بعد از آنکه هادی ساعی دومین مدال طلای المپیکی خود را به گردن آویخت، نگارنده به یک برنامه تلویزیونی دعوت شد تا درباره نتایج و کارنامه ورزش ایران در پکن گفت وگو کند. علاقه مندان به ورزش به یاد دارند که در آن المپیک یکی از ضعیفترین نتایج برای کاروان ورزشی ایران رقم خورد و سهم ما از این رقابتها یک مدال برنز مراد محمدی در کشتی آزاد و طلایهادی ساعی در تکواندو بود که او را به پرافتخارترین ورزشکار المپیکی کشورمان تبدیل کرد.
نتایج کاروان ایران به قدری ضعیف و ناخوشایند بود که پس از پایان آن بازیها، به دستور رئیسجمهوری وقت(آقای احمدینژاد) کمیتهای 7،8 نفره تشکیل شد تا علل ناکامی ورزش ایران در پکن را بررسی کنند که این کمیته به نتایج خیلی خوبی رسید و بر اساس آن، پیشنهادات و نظرات خود را مطرح کرد که خود، داستان مفصل و جداگانهای دارد. شاید نتایج درخشان ورزش ایران در المپیک بعدی(لندن 2012) بیتاثیر از عملکرد آن کمیته نبود.
باری، در بخشی از آن برنامه، مجری سؤال کرد که چرا در بزنگاههای حساسی مثل المپیک، رشتهای مانند تکواندو باید « جورکش» ورزش ایران شود و آبروداری کند؟ پس، فوتبال این وسط چه کاره است؟ در پاسخ عرض کردم برای اینکه به رشتههایی مثل تکواندو« توجه» نمیشود و این رشته و نظایر آن از پیگیری و کارشناسی و هیاهوی رسانهای محروم هستند و دهها روزنامه و برنامه تلویزیونی مسائل و اخبار آن را منعکس نمیکنند (برای مثال اسم برنامه تلویزیونی معروف و پربینندهای را بر زبان آوردم که همان آقای مجری، آن را هم اجرا میکرد. گفتم چون تکواندو، برنامه 90 ندارد!) و همین محرومیت موجب شده تا تکواندو دور از هیاهو و دخالتهای مخرب و باج خواهیهای رسانهای و... در آرامش به کار خود مشغول شود و در میدان بزرگ و حساسی چون المپیک نشان دهد که « به عمل، کار برآید» ! و ...
بنابراین و بدون اینکه قصد اغراق کردن داشته باشیم و یا به قول بعضی که خودشان، آخر سیاهکاری هستند، بخواهیم سیاهنمایی کنیم، با همه وجود معتقدیم که فوتبال یکی از گرفتارترین و بیچارهترین رشتههای فعال ورزش ماست کهگریبان آن به دستان پلید جریانات فرصتطلب، دلالی افسار گسیخته و رمالی شارلاتانصفت و ناشسته رویان بعضا فاسد گرفتار آمده است. همین که فوتبال خیلی جاها دست صاحبش نیست و افراد و باندهایی که نه مشروعیت فنی دارند و نه حتی توان و عرضه مدیریتی و...، به عنوان مدیر و مسئول و کارشناس و مشاور و... از سروکول آن بالا میروند، کافی است تا نشان دهد ادعای ما پر بیراه نیست.
لذا معتقدیم و همواره تاکید کردهایم که برای نجات فوتبال باید حتما کاری کارستان شود و اقدامات ریشهای و انقلابی صورت پذیرد. اگر این اتفاق نیفتد و فوتبال کماکان به دست نااهلان اسیر و گرفتار باشد، آن وقت هر روز باید اخباری از نوع « مدرسه فوتبال مشهد» را بشنویم و بر دست و سر خود بکوبیم و از خدای بزرگ بخواهیم خودش به همه ما رحم کند که داریم چه میکنیم و به چه کاری مشغول هستیم و...!