kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۳۷۳
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۴

چرا غربی‌ها به‌دنبال استثمار جمعیتی هستند؟

 
 
 
مهدی محمدصادقی*
از جمله مهم‌‌ترین گزاره‌هایی که جریان سلطه‌جو و استبداد‌طلب رسانه‌ای درجهان، به‌دنبال القای آن هستند؛ اجرای پروژه ناامن‌‌سازی و پمپاژ حس ناامیدی در جوامع هدف است. در این راستا، سناریوی حقارت اجتماعی در محیط‌های جغرافیایی مورد نظر پیگیری می‌شود. 
تحقیقاً یکی از کشورهای مدنظر این غول‌های رسانه‌ای، ایران‌اسلامی است. این موضوع در غائله اخیر نیز بروزهای بسیاری داشت. اینکه منِ جوان ایرانی تحت تاثیر این شانتاژها، از پیشرفت و بهبود وضعیت کشورم دست بکشم و بوی بهبودیِ اوضاع را از مکان دیگری در این کره خاکی، استنشاق کنم. این همان «سودای مهاجرت» و «تمنای رفتن» است! 
البته لازم است اشاره شود، طرح این مسئله به‌ هیچ وجه به ‌معنای انکار اثر نابسامانی‌های داخلی نیست. زیرا نویسنده این سطور نیز به برخی رویه‌ها و سیاست‌ها، انتقادات جدی دارد که شرح آن در این مقال نمی‌گنجد. 
براساس جهان‌بینی نگارنده که امید است با اندیشه‌های اسلامی نیز مطابقت داشته باشد؛ از نظر یک دانش‌آموز جغرافیای‌سیاسی این غارت سرمایه انسانی را «استثمار جمعیتی» نامیدن، دور از واقعیت نیست. در این‌جا باید تاکید شود که هرچند مفاهیمی همچون چرخش نخبگانی در ادبیات حوزه مهاجرت، ترویج می‌شود؛ اما این موضوع با توجه به نوع و ماهیت مهاجرت جوانان ایرانی، فعلاً موضوعیت ندارد. چرا که، بهره بردن از مزایای مهاجرت زمانی معنی‌دار است که جوششی و با برنامه کشور مبدأ انجام شود؛ نه زمانی ‌که با کشش استثماری و مدیریت جوامع مقصد صورت بپذیرد.
کلیت ایرانیان، اعم از مردم و مسئولان باید بدانند که ما یک گنج اجتماعی و زیربنای توسعه داریم؛ که این دارایی ارزشمند، قله آمال اکثر کشورهای تازه به دوران رسیده غربی است. این مخزن پیشرفت، «جمعیت جوان» 36 میلیونی 15 تا 40 ساله کشور است. برای اینکه طمع غربی‌ها به این موهبت جمعیتی فهم شود؛ لازم است به وضعیت ساختار سنی جمعیت و نرخ باروری ‌کل(TFR) برخی از این کشورها اشاره شود.
آلمان که دسیسه‌ و توطئه‌چینی‌اش در شعله‌ور کردن آتش اغتشاشات 1401، بر همگان مبرهن است؛ با میانه سنی 47.8 سال، دومین کشور پیر دنیا است. یعنی بیش از 50 درصد جمعیت این کشور بالای این بازه سنی قرار دارند. فرانسه با میانه سنی 41.7 سال و کانادا با 41 سال از جمله کشورهایی هستند که همواره جزو آتش بیاران معرکه در ایران هستند و علیه میهن ما بازیگری می‌کنند.
انگلیس نیز با نصف جمعیت بالای 40.7 سال، قرن‌هاست از اعمال خبیث‌‌ترین سیاست‌ها علیه مردم ایران، لحظه‌ای دست نکشیده است. در این بین، ایالات متحده نیز با وجود غارت50 میلیونی ذخایر جمعیتی دنیا، با میانه سنی 38.5 سال، همیشه نسبت به جمعیت جوان ایران چشمِ طمع دارد. زیرا اساساً این کشور دهه‌ها به‌عنوان یک مکان مهاجرپذیر‌، اغواگرانه کمبودهای جمعیتی‌اش را از طریق چپاول سرمایه انسانی کشورها جبران کرده است. البته انگلیس و آمریکا با وجود سیاستگذاری هوشمند در زمینه مهاجرت، اقدام به ربایش ظرفیت‌های انسانی ایرانیان می‌کنند.
برای پذیرش نظر نگارنده درخصوص اهداف جمعیتی غربی‌ها از تنش‌زایی در منطقه، نبرد اوکراین گواه جغرافیایی متقنی است. براساس آمارکمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، از زمان شروع جنگ در این کشور، نزدیک 8 میلیون نفر از جمعیت 43 میلیونی اوکراینی‌ها در سرتاسر اروپا درخواست پناهندگی ثبت کرده‌اند. آلمان با جذب بیش از یک میلیون اوکراینی، در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بیش از همه از این غنیمت جمعیتی بهره‌مند شده است. این کشور کاشته‌های خود در قبال این تنش‌آفرینی را به خوبی درو کرد. همان‌طور که در سال 2015، در قضیه جنگ سوریه نیز، مرکل از آب گل‌آلود سوریه، بیش از یک میلیون و دویست هزار سوریه‌ای، صید کرد!
برای تبیین اینکه چرا غربی‌ها به این استراتژی کثیف روی آورده‌اند؛ باید به وضعیت نرخ باروری کل این کشورها با دقت نگریسته شود. زیرا این شاخص یکی از مهم‌‌ترین معیارها برای پیش‌بینی وضعیت ساختار سنی جمعیت است. براساس داده‌های بانک جهانی، این نرخ طی سال 2020 در آمریکا و انگلیس، 1.6 فرزند به ازای هر زن در سن باروری بوده است. در همین زمینه، نرخ باروری کل در آلمان 1.5 و در فرانسه 1.8، بوده است. وضعیت اکثر کشورهای غربی نیز همین‌گونه هست و این شاخص در کانادا، هلند، اسپانیا و سوئد به ترتیب 1.4، 1.6، 1.2 و 1.7 فرزند به ازای هر زن در سن باروری است. شایان توجه است که طبق آمارهای جهانی، کشورهای نامبرده، جزو مقاصد اصلی مهاجرت ایرانیان به‌شمار می‌روند. 
غربی‌ها برای استمرار هژمونیک، محتاج جمعیت جوان هستند!
با وجود این، به نظر می‌رسد استعمارگران غربی که سده‌ها با دزدی و غارت معادن و منابع کشورهای بی‌دفاع و محروم، توسعه یافتند و به بقیه کشورها انگ جهان سومی زدند؛ در قرن بیست‌و‌یکم، برای تداوم هژمونی خود به نیروی انسانی جوان و فعال نیاز مبرم یافته‌اند. بنابراین با هدف جبران کمبودِ مبنایی جمعیتی، در حال اجرای سناریوهای ناامیدکننده و تنش‌زا هستند. با وجود این، انتظار می‌رود جوانان و مردم فهیم ایران ‌اسلامی با درک وضعیت جمعیتی این کشورها، فریب عملیات‌های هدفمند و ناامیدانه غربی‌ها را نخورند و بدانند آنها برای فرار از این بحران‌ سیستماتیک‌، درصدد شکار ما هستند.
در این مسیر بعید نیست، پس ازجنگ اوکراین و جمع‌آوری غنیمت‌های جمعیتی‌ این آتش‌افروزی، در یکی از مناطق هدف جمعیتی، دوباره بر طبل تنش بکوبند. برای آینده‌پژوهی این منطقه،کافی است ببینیم روند امید اجتماعی درکدام کشورها به دلیل تبلیغات منفی و جنگ رسانه‌ای غربی‌ها کاهشی شده است و مردم حسرت زندگی نکبت‌بار غربی‌ها را می‌خورند!  
*دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران