نگاهی به فیلم «سرگرد»
وطنپرستی زیر سایه استعمارگر جدید!
فاطمه قاسمآبادی
در حال حاضر که استعمار آشکار، در دنیا به شدت و توسط بیشتر کشورهای جهان پس خورده است، تعداد زیادی از کشورهایی که قبلا تحت استعمار بودهاند، سعی در ساخت فیلم و سریال، در اعتراض به استعمارگران قبلی کشورشان کردهاند. در این بین، سهم دریافت خشم و نفرتِ کشوری مانند انگلستان و پس از آن فرانسه، بسیار بیشتر از دیگر کشورهای استعمارگر اروپایی بوده است.
اما از طرف دیگر به خاطر سلطه و استعمار مدرنِ کشوری مانند آمریکا، روی بیشتر کشورهای دنیا، تقریبا بیشتر کشورها چشمشان را روی سلطه و ظلم آمریکا بستهاند، بهطوری که کشوری مانند کره جنوبی، مدام در مورد ظلم، در زمان سلطه ژاپن در کشورش فیلم و سریال میسازد ولی حتی اشاره کوچکی به راهپیماییهای بسیار زیاد حالِ مردم کره جنوبی در اعتراض به جنایتهای ارتش آمریکا، در این کشور نمیکند! هند هم در پیروی از این جو ضدیت با استعمارگران تاریخ گذشته، مدام فیلم پیرامون ظلم انگلستان و فضای زجرآور هند در آن دوران میسازد ولی به آمریکا که میرسد، جز عرض ارادت و خاکساری، جبهه دیگری ندارد....فیلم «سرگرد» به کارگردانی «ساشی کیران تیکا» محصول سال 2022 هند و کمپانی سونی است.
داستان یک عملیات
داستان فیلم سرگرد، در واقع درباره زندگی سرگرد «ساندیپ آنیکریشنان» است که سال 2008، در جریان مبارزه با حملات تروریستی در بمبئی، در «تاج پالاس» جان خود را از دست داد. پس از آن در سال 2009، به سرگرد سندیپ، نشان «آشوکا چاکرا» که باارزشترین نشان شجاعتِ زمان صلح هندوستان است، داده شد.
داستان فیلم بر میگردد به زمانی که سرگرد ساندیپ بعد از مدتها از محل خدمتش یا مرز هند با کشمیر، به خانهاش برمیگردد و در این بین رابطه بین او و همسرش و خانواده و پدر و مادرش هم به تصویر کشیده میشود و فیلم با نمایش روز حادثه شروع و با مراسم اهدای نشان شجاعت تمام میشود.
سرگرد آمریکایی یا هندی؟
در فیلم سرگرد، از همان ابتدای ماجرا مخاطبین با یک نیروی نظامی ارتش هند مواجه میشوند که بیشتر از اینکه یک مرد شرقی و آسیایی باشد، رفتارهایش شبیه یک نیروی نظامی آمریکایی آن هم از نوع هالیوودیاش است!
سرگرد سندیپ از نظر پوشش معمولی روزانه و تیپ رفتاری، کاملا شبیه غربیهاست و این مسئله نه تنها در نوع پوشش که در سبک زندگیاش هم نمود بارز دارد. برای مثال وقتی او بعد از یکی از ماموریتهایش به خانه برمیگردد، اول با مادرش احوالپرسی میکند و بعد به سراغ سگش میرود و با نوازش سگ محبوبش حضورش در خانه را اعلام میکند....
هر چند که یک سری الگوهای غربی در زندگی شرقیها، به خاطر تبلیغات و فیلمهای غربی نفوذ کرده است ولی باز هم زندگی مردم عادی و مخصوصا نسل قدیم خیلی شبیه به این سبک نشده است و جالب است که سرگرد مورد نظر سازنده، کاملا برای مخاطب شرقی یادآور نظامیان در فیلمهای آمریکایی است. از نظر فکری سرگرد سندیپ، طبق روایت فیلم از کودکی در رویای فیلمهای آمریکایی بوده و قهرمان بزرگ زندگیاش که باعث میشود به ارتش علاقهمند شود هم «آرنولد» بوده است! این نوع نگاه که در آن یک هندی، حتی یک قهرمان وطنی برای الگو قرار دادن، ندارد و همه چیز زندگیاش تحت تاثیر کشورهایی است که مایلها از آن فاصله دارد، نوعی خود تحقیری است که در قالب یک فیلم مثلا قهرمان سالارانه هندی به تصویر کشیده میشود.
سرگرد سندیپ به عنوان یک جوان شرقی از الگوی کودکیاش گرفته تا سبک زندگیاش، همه وامدار خط فکر غربی است و حتی چگونگی آشناییاش با همسرش هم مانند سریالهای آبکی شبکه cw آمریکایی است!
دامن زدن به اختلافها
در فیلم سرگرد، از سکانسهای آغازین مخاطبین سرگرد سندیپ را در قامت یک نیروی معترض هندی میبینند که به مرز کشمیر که متعلق به پاکستان است براحتی پا میگذارد و وقتی این حرکت احمقانه و خطرناکش باعث تیراندازی میشود، عنوان میکند که کارم اشتباه نبوده است، چون آنطرف هم مال ماست!
این تیپ قلدرمابانه که آن هم تقلیدی مضحک از قهرمانان فیلمهای آمریکایی است، کاملا در شخصیتپردازی سندیپ قابل مشاهده است و جالب است که برای معرفی این به اصطلاح قهرمان مبارزه با تروریست، سازنده از همان ابتدای فیلم روی وجه تعصبات قلدرمابانه او هم دست میگذارد تا به مخاطب خود پیام بدهد که هیچ منافاتی در بیاحترامی به مرز دیگر کشورها و مبارزه با تروریست وجود ندارد!
اینکه با وجود تنشهای بسیار زیاد بین هند و پاکستان، بر سر مسئله کشمیر، چنین فیلمی ساخته میشود که در آن آشکارا تشویق به درگیری هند با پاکستان، تبلیغ میشود و حتی کاری بامزه به نظر میرسد، دیگر جای سؤالی باقی نمیگذارد و نشان از عزم راسخی دارد که ترجیح میدهد کشورهای شرقی همچنان در تنش و درگیری با یکدیگر باقی بمانند. به قول ضربالمثل استعمارگر قبلی هند یا همان انگلستان، باز هم تفرقه میاندازند و حکومت میکنند....
استعمارگران مدرن و سرمایهگذاریهای کلان
در حال حاضر سالها از پایان استعمار هند، توسط انگلستان میگذرد و بیش از یک دههای میشود که سینمای هند به سمت ساخت فیلمهایی با مضامین امیدوارانه رفته است که در آنها بخش وطنپرستی و امید به آینده بسیار پر رنگ شده است.
در بیشتر این فیلمها اگر در ژانر تاریخی باشند، انگلستان و استعمار طولانی مدتش تحقیر میشود و قهرمانان مبارزه با انگلیسیها، تکریم میشوند... جالب است که تعداد فیلمهایی از این دست که بر ضد انگلستان در هند، ساخته شده است، بسیار زیاد است ولی حتی یک فیلم در این بین وجود ندارد که به استعمارگر جدید هند یا همان آمریکا، اشارهای بکند!
در حال حاضر که هر چند وقت یکبار درگیریهای متعصبین و بوداییها در هند، با مسلمانان شعلهور میشود و نقش آمریکا و بهویژه اسرائیل در این درگیریها کاملا مشخص است، جای سؤال دارد که چرا سیستم رسانهای در هند زیر بار چنین سلطهای رفته است؟
در ساختههای جدید هندی و حتی ساختههای مشترک نتفلیکس و هند، مخاطبین یا تصویری بسیار سیاه و متعفن از هند را میبینند که هیچ امیدی در آن برای مردم هند دیده نمیشود و یا مانند همین فیلم سرگرد، یک تصویر روتوش شده، به تقلید از فیلمهای سر تا پا دروغ بالیوودی قدیمی، در آن دیده میشود.
این افراط و تفریط و دامن زدن به خوشیهای فانتزی یا فلاکت بدون انتها، کاملا نشان از این مسئله دارد که انگار قرار نیست واقعیت هرگز در سینمای هند به تصویر کشیده بشود و در این کشور هم مانند دیگر کشورهای شرقی، توهمات و دید محدود و صد البته غربزده سازندگان و هنرمندان، قرار است به جای زندگی واقعیت به خورد مخاطبین داده بشود.
این مسئله با توجه به سرمایهگذاریهای بسیار زیاد صهیونیستها در بالیوود و علاقه و رابطه سران آمریکایی و اسرائیلی به ارتباط با هند، قابل توجه است و حالا که ساختههای محصول مشترک هند با آمریکا و دیگر متحدین آمریکا، روز بهروز، بیشتر از قبل میشود، مشخص است که در آینده هم نظیر چنین فیلمهایی را که در قالبهای مثلا وطنپرستانه ولی در واقع تفرقهافکن است را خواهیم دید.