پای درس شکافنده دانشها
محمدمهدی رشادتی
مقابله به مثل، ممنوع!
امام باقر(ع) در سفارش خود به جابر بن یزید جعفی فرمود: ای جابر! در ارتباط با مردم پنج نکته را آویزه گوش کن و آنها را غنیمت شمار. 1) اگر به تو ستم کردند، تو در مقابل، ستم مکن 2) اگر درباره تو خیانت کردند، تو نسبت به آنان خیانت نکن. 3) اگر دروغ گفتند، تو به آنها دروغ نگو. 4) اگر از تو تعریف و تمجید کردند، شاد و خوشحال مباش. 5) اگر تو را سرزنش نموده و بدگویی از تو کردند، تو نسبت به آنان بدگویی نکن و ناراحتی به خود راه مده. زیرا بدیهایی که مردم نسبت به تو میگویند از دو حال خارج نیست: اول: یا آن عیبها و بدیها واقعا در وجود تو هست. در این صورت خوب فکر کن که از چشم خدا افتادن بسیار سختتر از این است که از چشم مردم بیفتی. تلاش کن زشتیها را از خود دورسازی.
دوم: یا آن عیبها واقعا در وجود تو نیست. در این صورت بدون تحمل زحمتی، ثواب بسیاری را برای خود اندوختهای. سپس امام در ادامه میفرماید:
ای جابر! تو دوست و پیرو ما نیستی مگر آنگاه که اگر همه مردم بر ضد تو همداستان شوند و بگویند: تو مرد بدی هستی، این سخن تو را اندوهگین نسازد. و اگر بگویند: تو مرد خوبی هستی، این سخن تو را شادمان نگرداند. بلکه خود را با قرآن مطابقت بده، اگر پوینده راه آن بودی و به آنچه به بیاعتنایی بدان فراخوانده است، بیاعتنا بودی و به آنچه بدان ترغیب کرده است، متمایل و راغب بودی، پس پایداری کن و خوشحال باش. زیرا که آنچه درباره تو گفته شده به تو زیانی نرساند. اما اگر از قرآن جدا و دور بودی، چرا باید فریب حرفهای مردم را بخوری. (تحفالعقول ص 292-291)
به نظر میرسد که از حیث روانشناختی منشأ انتقام گرفتن و مقابله به مثل کردن در امور شخصی (و نه اجتماعی) به کمظرفیتی و کمطاقتی آدمی برمیگردد. به تعبیر علی(ع) شتاب ورزیدن برای انتقام، شیوه افراد فرومایه و پست میباشد. (غررالحکم ج2 ص 519) گویی در روان شخص پردهای از نفرت و کینه پدیدآمده است که با انتقام گرفتن، خویش را از آفات فوق تخلیه میکند. غافل از اینکه در وجود او زشتترین عیبها نهفته است. (همان، ص520)
بهترین اخلاق در دنیا و آخرت
پیامبر(ص) فرمود: آیا بهترین اخلاق دنیا و آخرت را به شما خبر ندهم؟ 1) گذشت از کسی که به تو ستم کرده است. 2) برقراری رابطه با شخصی که از تو بریده است. 3) نیکی کردن با فردی که به تو بدی کرده است. 4) بخشش و انفاق به کسی که تو را محروم کرده است. (اصول کافی ج 3 ص 166)
آیهًْالله بهجت نقل میکنند: معاویه شخصی را فرستاد تا علی(ع) را ترور کند و به او وعده داد که اگر او را کشتی فلان مبلغ به تو خواهم داد. آن شخص به کوفه آمد ولی قبل از هرگونه اقدامی، امام(ع) نیت او را گفت و او اظهار پشیمانی کرد. امام(ع) به قنبر دستور داد که زاد و توشه راه بازگشت او را فراهم کند. از این بالاتر امام(ع) دستور داد که نسبت به قاتلش (ابن ملجم) نیکی کنند و فرمود: خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنند. (زمزم عرفان ص96)
هر که بخراشدت جگر به جفا
همچو کان کریم زر بخشش
کم مباش از درخت سایهفکن
هر که سنگت زند ثمر بخشش
(همان- ابن یمین)
محبوبترین و مبغوضترین مکانها
امام پنجم(ع) فرمود: شر بقاع الارض الاسواق و هو میدان ابلیس... بدترین جاهای زمین بازارهاست. بازار میدان شیطان است. اول صبح پرچم خود را در آنجا نصب میکند و تخت خویش را میگذارد و فرزندانش را به همه اطراف میفرستد، به طرف کسی که پیمانه را کم میدهد و یا آن کس که ترازو را سبک میگیرد و یا کسی که در متر کردن دزدی میکند و یا فردی که برای فروش کالایش به دروغ متوسل میشود. شیطان به فرزندانش میگوید: «بر شما باد به فریب دادن انسانی که پدرش (حضرت آدم(ع)) مرده است، در حالی که پدر شما (ابلیس) هنوز زنده است. ابلیس به همراه اولین نفری که به بازار میآید، وارد میشود و به همراه آخرین نفری که بازار را ترک میکند، برمیگردد. از قول رسول خدا(ص) نقل است که: بازار سرای غفلت و بیخبری است (غفلت از خدا) پس هر شخصی که در بازار بتواند یک تسبیح بگوید، خداوند یک میلیون ثواب برایش رقم میزند.
علی(ع) همواره وارد بازار میشد و میفرمود: ای بازاریان از خدا بترسید و از سوگند خوردن دوری کنید. زیرا سوگند یاد کردن، کالا را رونق میدهد، اما برکت را از بین میبرد. همانا کاسب و تاجر، گناهکار و فاجر است مگر آنکه در داد و ستد حق را رعایت کند. (میزان الحکمهًْ ج 1 ص519)
بطور کلی در هر جا که به نحوی با مسائل پولی و مالی سر و کار دارد، احتمال لغزش افراد بیشتر است.
زیرا اشتغال در این گونه محلها و شغلها، کمترین نتیجهاش از حیث روانی ایجاد غفلت از خدا و قیامت، و از حیث اجتماعی تقویت زمینههای گرایش به زندگی فردی و دور شدن از تعاملات معنوی بویژه روح مواسات و همدردی با مردم است. البته بسیاری از بازاریان ما حدود و احکام شرعی را رعایت میکنند و در انقلاب اسلامی نیز پیشقدم بودهاند.
از پیامبر اکرم (ص) نقل کردهاند: محبوبترین جاها در نزد خداوند مساجد هر شهری است و مبغوضترین جاها بازارهاست: احب البلاد الی الله مساجدها و ابغض البلاد الی الله اسواقها- (مجموعه ورام ج 1 ص 175-142) شمشیرزدن، آسانتر از کسب حلال
امام صادق(ع) به علت عائله و هزینه زیاد به فکر تجارت افتادند. لذا هزار دینار سرمایه فراهم کرده و آن را به خدمتکار خود بنام مصادف دادند تا با سفر به مصر تجارت کند. او نیز کالایی خرید و با کاروان تجارتی به سوی مصر رفت. نزدیک مصر با کاروانی که از شهر خارج میشدند برخورد کردند و دانستند که کالای کاروان آنها شدیدا مورد نیاز مردم آنجاست. لذا با یکدیگر متعهد شدند به سودی کمتر از صددرصد، جنس خود را نفروشند.
به این ترتیب بازار سیاه درست کردند و جنسها را دو برابر قیمت تمام شده فروختند. مصادف با هزار دینار سود خالص به مدینه، خدمت امام رسید و گفت: این هزار دینار سود و این هم هزار دینار اصل سرمایه تقدیم میشود. امام فرمود: این سود زیادی است. چگونه این مقدار سود کردید؟ مصادف قضیه را به اطلاع حضرت رسانید. امام فرمود: سبحانالله، شما چنین کاری کردید؟ نه من هرگز چنین سودی را قبول نمیکنم. سپس یکی از کیسهها را به عنوان اصل سرمایه خود برداشت و به آن کیسه سود، دست نزدند و فرمودند: من به آن کاری ندارم. در پایان خطاب به خدمتکار خود فرمود: ای مصادف! شمشیر زدن، از کسب حلال آسانتر است. (داستان راستان ص 106)
مرحوم جلالالدین همایی نقل میکنند: آقای سیدمهدی درچهای، برادر آیتاله سیدمحمدباقر درچهای که یکی از مردان بسیار باتقوا بودند، در اوائل ایام قحطی که با جنگ جهانی اول مصادف بود، ده، بیست من آرد در خانه داشت. با اینکه عائله سنگینی داشت به محض اینکه آثار گرانی نمودار شد، آردها را فروخت. به او گفتند: لازم بود که شما احتیاط میکردید و حتی مقدار دیگری هم میخریدید. ایشان جواب داد: ترسیدم شبهه احتکار داشته باشد. خدا بزرگ است. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 56)