kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۵۵۳۹
تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۵
روایت صدثانیه ای

ستاره چهل و ششم؛ مهدی

 
 
 
ابوالقاسم محمدزاده
همه آشفتگی‌هایم درست از لحظه‌ای شروع شد که شما را به دست فراموشی سپردم، نمی‌دانم ‌؛ شاید هم در ابتدا خود را از یاد برده بودم. 
آخر چگونه می‌شود که حافظه ام تو را از خاطر ببرد و از قلم بیندازد و بین ما این چنین فاصله بیفتد. 
دفتر زندگی ام را که ورق می‌زنم، بر هر صفحه اش نقشی بسته است و سؤالی؛ چرا در مسیری قدم گذاشته ام که هزاران چراغ روشن دارد اما فاصله من تا شما بسیار است.
 مانند ماهی بیرون افتاده از آب برای رسیدن به دریای معرفت شما تقلا می‌کنم. دور بودن از شما درست مانند دور شدن از خودم است، هرچه فاصله ام از شما بیشتر می‌شود با خودم غریبه‌تر می‌شوم، این را حس می‌کنم. شما از من فاصله گرفته اید یا من از شما جامانده ام. دیگر این من دور شده از شما را نمی‌شناسم. اما باز هم شماها را می‌خوانم، صدا می‌زنم. بی‌تردید دست یاری رسان شما مایه نجات من است.
شماها رفتید و راه‌تان برای ماباقی ماند و عملیات ناتمام کربلای 4 و ستاره‌هایی که در هوایش، در آسمانش، درخشیدند و از میان آن همه ستاره‌ای که آسمانی شدند تا شبهای قدر کربلای 5 انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را درخشان کنند‌، مهدی را می‌خوانم که متولد 1346 در شهر بشرویه بود. 
سن و سالش کم بود ولی دلش برای جبهه پر می‌کشید.
 با دستکاری شناسنامه اش موفق شد به آموزش نطامی اعزام شود و مقدمه جبهه رفتنش فراهم شد. هرچند خیلی‌ها سعی کردند تا او را از جبهه رفتن منصرف نمایند. اما او رفت و غواص عملیات شد. 
دانش‌آموز مکتب انقلاب اسلامی و شاگرد مکتب روح الله. ورزشکار و فوتبالیست. چه تکه کلام زیبایی داشت؛
-تیر به این بازوهای قوی کارگر نیست.
و چه غوغایی در دل مادر که می‌گفت؛ مهدی سن و سالی ندارد و جبهه جای او نیست ‌. 
و تو! با جبهه رفتنت، خط بطلان کشیدی بر خیال مادر و ثابت نمودی که سن و سال ملاک سربازی اسلام نیست.
جزیره ماهی و خاک شلمچه رزمگاه مشق سربازی و نمایشگاه تفکرت بود و کربلای 4 و عملیات هم جامی از مینای عشق بود تا تو قدحی از آن بنوشی و آسمانی شوی، ستاره شوی و جاودانه بمانی و خیلی‌ها چون من، در حسرت رفتنت بمانند و کلامت چراغ راهمان در زندگی و نور درخشان و آسمانی ات روشنی بخش شب‌هایمان. فراموش نخواهیم کرد که گفته بودی؛ 
- اسلام علی اکبرها و زینب‌ها می‌خواهد تا نهال اسلام را با خون خود آبیاری کنند. اگر شهید نشوم تا وقتی جنگ است در جبهه خواهم ماند.. 
موضوع: غواص شهید مهدی روایتی