در گفتوگوی «محمدصـادق افراسیابی» کارشناس سواد رسانه با کیهان مطرح شد
لزوم فراگیری «شک راهبردی» در برخورد با رسانههای معاند
مهدی برازنده
یکی از مهارتها و ابزارهایی که مردم هر کشور باید در قرن 21 و عصر سرعت و ارتباطات در اختیار داشته باشند مهارت «سواد رسانهای» است. طی 80 روز گذشته، دیدیم که رسانههای خارجی و مخالف آرامش ملت ایران، با تبلیغات همهجانبه، تولید اخبار تحریف شده و کاذب و برجستهسازی هدفمند برخی نقاط ضعف در کشور چگونه بر شناخت و ذهن عدهای از مردم سوار شدند و موجبات خدشهدار شدن احساسات و سلب آرامش روانی آنها را فراهم کردند. اگرچه افراط این رسانه نماها در تولید اخبار دروغ و برداشته شدن پرده از چهره فریبکارشان، بیش از گذشته ماهیت فتنه ساز آنها را عیان کرد، اما اهمیت ارتقای سواد رسانهای در بین اقشار مختلف جامعه و خصوصاً بین نوجوانان و جوانان نیز بیش از پیش عیان شد و اکنون باید با برنامهریزی هرچه بهتر مردم را با سلاح سواد رسانهای ایمن کرد تا از گزند اخبار زهرآلود دشمن، در امان باشند. به این بهانه با «محمدصادق افراسیابی»، دکترای سیاستگذاری فرهنگی، کارشناس و مدرس حوزه سواد رسانهای و سرپرست معاونت کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا به گفتوگو نشستیم و تحلیل وی را در رابطه با اهمیت و نقش سواد رسانهای خصوصاً در فتنه اخیر جویا شدیم.
در بیش از دوماه گذشته شاهد جنگ ترکیبی و عمدتاً رسانهای دشمنان علیه مردم کشورمان بودیم. چه عواملی باعث شد که دشمنان بیش از گذشته به سمت ابزار رسانهای و فضای مجازی بروند و این عملیات روانی را چگونه مدیریت میکنند؟
جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی دو مزیت نسبی ویژه داشت که یکی حوزه اقتصادی و با شعار تحقق عدالت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بود و دیگری امنیت که انصافاً مردم کشورمان از امنیت ویژهای برخوردار شدند؛ در جنگ ترکیبی که دشمن آن را دنبال کرده است نیز هجمهها عمدتاً به سمت این دو حوزه بوده است. در واقع رسانههای دشمن با برجستهسازی مشکلات اقتصادی تلاش میکنند تصویری که از تلاش در جهت تحقق عدالت اقتصادی در جامعه وجود دارد را زیر سؤال ببرند و همزمان با رقم زدن یکسری حوادث در کف جامعه و انجام عملیات روانی و رسانهای حول محور آن، احساس امنیت جامعه را خدشهدار کنند. در جنگ نرمی که شاهد هستیم، یکسری سناریوهای رسانهای هم دنبال میشود؛ مثلاً افرادی که به هر دلیل همزمان با اغتشاشات دچار حادثه میشوند، مثلاً یا با یک اتفاق تصادفی و سانحه عمرشان به پایان میرسد، قبل از مشخص شدن علت مرگ افراد، با خلق سناریوهای انحرافی درمورد آنها، مردم را به این فکر وادار میکنند که گویی نظام جمهوری اسلامی ایران باعث مرگ آنها شده است. وقتی به عملکرد رسانههای معاند در جنگ ترکیبی اخیر دقت میکنیم، میبینیم که حجم زیادی اخبار جعلی تولید، منتشر و برجستهسازی میشود؛ مثلاً اگر در جایی یکسری افراد نسبت به مسائلی اعتراض دارند و تجمع کردهاند، این موضوع برجستهسازی میشود ولی اگر در نقطه مقابل خیل عظیمی از مردم در دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی راهپیمایی کنند، رسانههای بیگانه آن را منعکس نمیکنند! این رویکرد جدیدی است که آنها به کار گرفتهاند، زیرا قبلاً برخی از این رسانهها با پوشش همه اخبار به واسطه ضریبدهی به بعضی و کمرنگ کردن برخی دیگر ادعا میکردند که همه اخبار را پوشش میدهند، با این حال اکنون شاهدیم که کاملاً عملکردشان محرز شده است و تنها اخبار منفی را پوشش میدهند. همین هفته گذشته که جمع گستردهای از مردم پس از پیروزی ایران مقابل ولز در حمایت از تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی به خیابانها آمدند و شادمانی کردند، این موضوع را بسیار محدود اعلام کردند و تصویر و ویدئوی خاصی در رسانههای معاند مشاهده نشد. امروز کشورمان در حال طی کردن روال عادی خود است اما چیزی که در شبکههای اجتماعی و تلویزیونی رسانههای بیگانه مشاهده میشود، فقط و فقط اخبار جنگ، اعتراض و اعتصاب برخی از مردم است و گویی هیچ اتفاق مثبتی در کشورمان رخ نمیدهد.
فکر نمیکنید با توجه به تولید این حجم گسترده از اخبار منفی و تحریف شده، افرادی که این رسانهها را به عنوان مرجع خبری پذیرفته بودند، اعتماد خود را به آنها از دست میدهند؟
رسانههای دشمن احساس میکنند جنگی را شروع کردهاند که راه برگشتی برایش وجود ندارد. حال آنکه پایان این جنگ رسانهای و ترکیبی به نفع جمهوری اسلامی ایران خواهد بود، چرا که وقتی مردم پس از پیروزی تیم ملی فوتبال در برابر ولز در خیابانهای شهر خوشحالی خود را ابراز میکنند و از طرفی خروجی رسانههایی چون BBC، ایران اینترنشنال و منوتو را میبینند که این خوشحالیها را تحریف میکنند، متوجه واقعیات موجود در جامعه میشوند.
با اتفاقات اخیر ماهیت و اهمیت جنگ شناختی و جهاد تبیین که رهبر معظم انقلاب از مدتها قبل مطرح و به آن تاکید کرده بودند، بیشتر آشکار شد و مردم فهمیدند اگر جهاد تبیین شکل نگیرد، چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. به نظر میرسد جبهه انقلاب پس از حوادث اخیر بیدارتر شده و به میدان آمده است. در سال 1376 نیز پدیده مطبوعات زنجیرهای و تضعیف مرجعیت صداوسیما، باعث شد جبهه انقلاب برای پرورش روزنامهنگاران و خبرنگاران متخصص تلاش کند و امروز میبینیم که در فضای رسانهها، سایتهای خبری و مطبوعات جبهه انقلاب دست برتر را دارند.
عملکرد نهادهای فرهنگی و رسانههای رسمی کشور ازجمله صداوسیما را در حوادث اخیر چطور میبینید و برای بهبود مقابله با جنگ ترکیبی چه باید کرد؟
در ابتدای حوادث اخیر، رسانههای رسمی کشور به درک عمیقی از شرایط نرسیده بودند و از زمانی که ضربه رسانهای و اجتماعی از دشمن خوردیم، تا زمانی که رسانههای انقلاب بتوانند خودشان را پیدا کنند و به برنامهای هوشمندانه برسند مدت زیادی طی شد، اما اکنون بر اساس واقعیات موجود در خبرگزاریها، روزنامهها و صداوسیما رفتار هوشمندانه در برابر رسانههای بیگانه شناسایی شده و رسانههای ما در جای درستی ایستادهاند به طوری که محتواهای خوبی در راستای جهاد تبیین، تلاش برای ارتقای سواد رسانهای، نمایان کردن مصادیقی از دروغهای رسانههای بیگانه در رسانههای رسمی کشورمان دیده میشود.
زمانی که صدام در جنگ تحمیلی مناطقی از خاک ما را تصاحب کرد، با تلاش نیروهای انقلابی کاری کردیم که پس از مدتی معادله برعکس و صدام نگران شد که مبادا ایران بخشهایی از عراق را برای خود تصاحب کند، در جنگ ترکیبی اخیر نیز معادله برعکس شده و دشمن نگران است که خبرنگاران ایرانی شبکه BBC، ایران اینترنشنال، منوتو و... به ایران باز نگردند و بین خودشان اختلاف افتاده است. همانطور که در جام جهانی فوتبال و پس از مسابقه اول نشان دادیم توان بازگشت به رقابتها و پیروزی در بازی دوم را داریم، در حوادث اخیر هم نشان دادیم که امکان مقابله با این جنگ ترکیبی را داریم و میتوانیم رسانههای دشمن را نسبت به از دست دادن مقبولیتشان بیش از پیش نگران کنیم. اکنون باید کاری کرد که رسانههای دشمن را در کشورهای خودشان به چالش اعتماد مخاطب بکشانیم، به گونهای که اعتبارشان را در دنیا از دست بدهند. در واقع ما با بیان حق، روایت خود را منتشر میکنیم و رسانههای بیگانه با دروغ این کار را میکنند، حال آنکه همیشه حق بر باطل پیروز است.
لطفاً توصیهای کاربردی برای ارتقای سواد رسانهای به خانوادهها و خصوصاً جوانان و نوجوانانی که در حوادث اخیر اخبار و تبلیغات دشمن را علیه کشورمان باور کردند، بفرمایید.
به نظر میرسد باید از سنین پیش دبستانی تا دانشگاه مفهوم «شک راهبردی» را به افراد آموزش دهیم. شک راهبردی به این معناست که اگر پدر یا مادر ما حرفی زدند، کمتر احتمال دروغ به آنها بدهیم، چرا که آنها دلسوز ما هستند، اما اگر فردی غریبه به ما حرفی زد، به صحت حرف او شک کنیم.
شک راهبردی در این راستا به این معناست که میزان اعتماد به یک رسانه باید چقدر باشد؟ اگر در نهادهای آموزشی و فرهنگی فقط تفکر نقادانه را پرورش دهیم و شک راهبردی را فراموش کنیم، با یکسری عوارض در کشورمان مواجه خواهیم شد. امروز استاد سواد رسانهای در کشور وجود دارد که خودش فریب رسانههای بیگانه را خورده است! و علت این اتفاق فقدان شک راهبردی در مهارتهای شناختی اوست.
دیدن و شنیدن اخبار رسانههایی مثل BBC و اینترنشنال و... چگونه بر اعتماد مردم نسبت به رسانههای داخلی اثر میگذارد؟
BBC مطلبی در مورد سواد رسانهای منتشر میکند و میگوید مردم باید نسبت به رسانههای داخلی شکاک باشند، چرا که واقعیات را اعلام نمیکنند! رسانههای بیگانه در تلاشند فضای عمومی جامعه را به فضای آشفتهای مبدل کنند که در نتیجه آن مردم هیچوقت روی آرامش را نبینند. مهم است که افراد بدانند استفاده از رسانههای بیگانه چه نتایجی در ابعاد فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زندگیشان به دنبال خواهد داشت؛ ممکن است در ابتدا اخبار این رسانهها هیجان انگیز باشد، اما بعد از مدتی تبدیل به ویروس ناامیدی، آشفتگی و موریانهای میشود که قصد بلعیدن زندگی آنها را دارد. بنابراین تبیین این نکته به طور مداوم برای جامعه و خصوصاً جامعه نخبگانی کشور حائز اهمیت است.
نقش و عملکرد نهادهای تربیتی، فرهنگی و رسانهای کشور را در ارتقای سواد رسانهای مردم چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم فعالیتهای جدی باید در بسترهای اجتماعی و رسانهای و خصوصاً در دانشگاهها شکل بگیرد. دانشگاه باید مصادیق جنگ ترکیبی را در قالبهای جذاب و گیرا برای دانشجویان تبیین کند. یکی از جاهایی که دولتهای مختلف در کشورمان از آن غفلت کردند، دانشگاه بوده است؛ در صورتی که مهمترین بستری که باید روی آن سرمایهگذاری کرد همین دانشگاه است، وقتی دانشجو درباره مسئلهای توجیه شود، خانواده خود از جمله پدر، مادر، خواهر و برادر کوچک و بزرگش را نیز توجیه میکند. بنابراین باید تمامی رسانهها از دانشگاهها، وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد، علوم و آموزش و پرورش مطالبه کنند که در ایامی که شاهد فتنه بودیم چه کردند و از این به بعد چه خواهند کرد؟ گاهی برخی مسئولین شخصاً به وظیفه جهاد تبیین عمل میکنند اما وقتی به سمَت اجرایی میرسند، از ظرفیت زیرمجموعه خود در این راستا استفاده نمیکنند و جهاد تبیین را به سفرهای کاری و فردی خود منحصر میکنند.
از طرفی رسانههای ما هم اکنون بار زیادی را به دوش میکشند و درصددند تا کمکاری برخی نهادهای آموزشی، تربیتی و فرهنگی را جبران کنند. اگر نهادهای فرهنگی و تربیتی ما از جمله دانشگاهها و مدارس به موقع عمل میکردند، بخشی از باری که امروز رسانههای ما به دوش میکشند کاسته میشد. دانشگاههایی که امروز در دولت سیزدهم فعالیت میکنند و ادعای انقلابی بودن میکنند، باید در عرصه عمل آن را نشان دهند، باید بگویند در جهاد تبیین چگونه عمل کردند و برنامه آنها برای آینده چیست؟
بعضی معتقدند نهاد اثرگذاری مثل سازمان صداوسیما مرجعیت خود را ازدست داده است، نظر شما در این رابطه چیست؟
موقعیت فعلی سازمان صداوسیما تنها محصول عملکرد این سازمان نیست و این سازمان با دو مسئله بیرون از خودش مواجه است، اولی، هجمه رسانههای بیگانه برای بیاعتبارکردن آن و دومی، همراهی برخی رسانههای داخلی در تکمیل عملیات اعتبارزدایی از صداوسیما. اگر عملکرد صداوسیما موثر نبود، این هجمهها را نیز متحمل نمیشد. بخشی از هجمهها به صداوسیما به این دلیل است که این سازمان در حوزه اخبار صوتی و تصویری اکنون قویترین مرد میدان است، ضمن اینکه بیشترین هجمهها علیه این سازمان به بخش خبری آن بازمیگردد. بخش خبری صداوسیما به دنبال افزایش امید در جامعه، تبیین حقایق کشور و تحقق مطالبههای مردمی در صداوسیما است. مثلاً درمورد طرح آزادسازی سواحل، صداوسیما با قدرت این موضوع را پیگیری کرد و نهایتاً نیز دولت سیزدهم آن را اجرایی نمود، علاوهبر آن طرحهایی چون ایجاد پنجره هوشمند و هوشمندسازی را دولت مصوب و با همراهی صداوسیما این موضوع محقق شد.
دشمن از این نگران است که وقتی صداوسیما و دولت کنار یکدیگر قرار میگیرند، قدرتی پیدا میکنند که بسیاری از پروژههای ملی را به ثمر برسانند و اتفاقات خوبی رقم بزنند. بنابراین مایلند که مردم صداوسیما را دنبال نکنند و برای این کار به هر ابزاری متوسل شوند. سؤال اینجاست که کیفیت اخبار صداوسیما نسبت به رسانهای مثل BBC بالاتر نیست؟
رهبر معظم انقلاب زمانی فرمودند که «عدهای در داخل کشور کاری میکنند که دشمنان از آن بهره میبرند». ممکن است انتقاداتی برای بهبود اوضاع صداوسیما مطرح شود که خوب است، اما تخریب آن درست نیست. مثلاً یکی از نقاط ضعفی که در بسیاری از رسانههای کشور وجود دارد، استفاده ضعیف از ظرفیت مردم به عنوان شهروند خبرنگار است. باید در رسانههای کشور از مردم برای تولید و انتشار محتوا استفاده کنیم، اکنون BBC از این موضوع به نفع ناامیدسازی مردم استفاده میکند، اما سؤال اینجاست که رسانههای ما چقدر از این ظرفیت استفاده کردند و میکنند؟