اصل و ریشه هرکس عقل و فهم و ادراک او است(حکایت خوبان)
در روضه کافی آمده است: روزی سلمان فارسی در مسجد پیغمبر(ص) نشسته بود، عدهای از اکابر اصحاب نیز حاضر بودند، سخن از اصل و نسب به میان آمد. هر کس درباره اصل و نسب خود چیزی میگفت، و آن را بالا میبرد. نوبت به سلمان رسید، به او گفتند تو از اصل و نسب خودت بگو، این مرد فرزانه و تعلیم یافته مکتب اسلام به جای اینکه از اصل و نسب و افتخارات نژاد خودش سخن به میان آورد، گفت: من مسلمان فرزند یکی از بندگان خدا هستم، گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد(ص) مرا بینیاز کرد. برده بودم و خداوند به وسیله محمد(ص) مرا آزاد کرد. این است اصل و نسب من. در این بین رسولخدا(ص) وارد شد و سلمان گزارش جلسه را به عرض حضرت رساند. حضرت فرمود: ای گروه قریش خون یعنی چه؟ نژاد یعنی چه؟ نسب افتخارآمیز هر کس دین او است، مردانگی هر کس خلق و خوی و شخصیت او است، اصل و ریشه هرکس عبارت است از عقل و فهم و ادراک او چه ریشه و اصل و نژادی بالاتر از عقل» (1)
____________
1- خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 74