تفاوتهای حکیمانه در جامعه (2) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا مقتضای عدالت این است که افراد جامعه هیچ امتیازی بر یکدیگر نداشته باشند و آیا هر تفاوتی که در جامعه میان افراد باشد لزوما مخالف عدالت است؟ یا اینکه مقتضای عدالت این است که افراد نسبت به یکدیگر امتیازات تبعیضگونه و ناروا و ظالمانه را نداشته باشند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به دو موضوع حیاتی در ارتباط با جوامع انسانی شامل: 1- جامعه به مثابه یک پیکر زنده 2- تنازع بقا یا مسابقه بقا را مطرح کردیم. اینک در بخش دوم دنباله مطلب را پی میگیریم.
عدالت یا مساوات
معنی عدالت این است که همه مردم از هر نظر در یک حد و یک مرتبه و یک درجه باشند. جامعه به اقتضای ذاتی خود مقامات و درجاتی دارد و در این جهت همانند پیکر مادی انسان است. وقتی که مقامات و درجات دارد باید تقسیمبندی و درجهبندی شود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه مسابقه را فراهم کردن است. همین که پای مسابقه به میان آمد، خود به خود به موجب اینکه استعدادها در همه یکسان نیست و به موجب اینکه مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به وجود میآید. یکی جلو میافتد و یکی عقب، یکی جلوتر و یکی عقبتر میماند. مقتضای عدالت در این شرایط این است که تفاوتهایی که خواه ناخواه در اجتماع است تابع استعدادها و لیاقتها و فعالیتها باشد. مقتضای عدالت این است که دانشجویان که در یک امتحان شرکت کردهاند: به هر کدام، همان نمرهای داده شود که مستحق آن نمره است. مقتضای عدالت این نیست که به همه نمره مساوی داده شود! و گفته شود اگر به همه نمره مساوی ندهیم تبعیض میشود و تبعیض هم ظلم است. لذا اگر به همه نمره مساوی داده شود حق ذیحق پایمال شده و این یک ظلم واقعی است! آری مقتضای عدالت مساوات است اما در شرایط حقوقی مساوی، نه در شرایط نامساوی،یعنی نباید میان شرکتکنندگان در یک مسابقه علمی یا در یک مسابقه قهرمانی در غیر آنچه مربوط به استعداد و هنر و لیاقت و فعالیت است فرق گذاشته شود، مثلا یکی سفید است و یکی سیاه، یکی اشرافزاده است یکی فقیر، یکی توصیه و رابطه قوی دارد و یکی ندارد، یکی با معلم و داور و مسئول رابطه قرابت و قوم و خویشی دارد و یکی ندارد.
آنچه نباید ملاک قرار گیرد این امور است که مربوط به لیاقت و استعداد یا فعالیت و مجاهدت افراد نیست. اگر استعدادها و لیاقتها و فعالیتها را نادیده بگیریم و به همه نمره و امتیاز مساوی بدهیم، ظلم کردهایم، و اگر هم امتیاز و تفاوت قائل بشویم، اما ملاک امتیاز و تفاوت را اموری از این قبیل قرار دهیم باز هم ظلم کردهایم! این است فرق بین تفاوتهای حکیمانه و ظالمانه و فرق بین تبعیضهای روا و ناروا. این است معنی آن جمله که در تعریق عدالت گفتهاند: «العداله اعطاء کل ذی حق حقه» عدالت این است که حق هر ذیحقی به خودش برسد و این است معنای کلام امام علی(ع) که فرمود: «العدل یضع الامور مواضعها» عدل هر چیزی را در محل و جای خود قرار میدهد. (نهجالبلاغه- حکمت 437) پیامبراکرم (ص) میفرماید: یا ایها الناس! ان ربکم واحد و ان اباکم واحد کلکم من ادم و ادم من تراب یعنی هیچ ملاحظه شخصی و تبعیض و تفاوت و تقدمی بر غیر مبنای فضیلت و تقوا و عمل و لیاقت و فعالیت نباید در کار باشد. ان اکرمکم عندالله اتقیکم لذا بعد از این عبارت حضرت میفرماید: «ولافضل لعربی علی عجمی الا بالتقوی»(تحفالعقول، ص 34) قرآن کریم هم در عین اینکه امتیازات رنگ و نژاد و جنس و خون را لغو میکند و میفرماید: «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» پشت سرش میفرماید: ان اکرمکم عندالله اتقیکم یعنی امتیازات مبتنی بر فضائل و تقوا را به رسمیت میشناسد.(حجرات- 13)
اختلاف افراد از نظر استعداد
یکی از شاهکارهای خلقت، اختلاف طبیعی افراد و تفاوت میان آنها است، خصوصا با در نظر گرفتن اینکه همان که در یک جهت امتیاز و تفوق طبیعی دارد، در جهت دیگر، دیگری بر او تفوق و امتیاز دارد و نتیجه این شاهکار خلقت این است که در جامعه همه مسخر یکدیگر و محتاج یکدیگرند. تمام جوامع پیشرفته دنیا تلاششان این است که عدالت و مساوات را تا حدی که میتوانند برقرار سازند. اینطور نیست که میان بااستعداد و بیاستعداد، باهوش و کودن، فعال و بیحال، باشخصیت و بیشخصیت، امین و غیر امین، خادم و خائن، به نام عدل و مساوات فرق نگذارند. عدالت و مساوات این نیست و اینگونه تفاوت نگذاشتنها عین ظلم و ستمگری است و با تفاوتهای حکیمانه الهی در تعارض است! قرآن کریم می فرماید: ما هستیم که مایه زندگی و استعدادهای گوناگون را در میان مردم تقسیم کردهایم تا در نتیجه اختلاف طبیعی در میان آنها پیدا شود و همین اختلاف و تفاوت سبب میشود که بعضی افراد مسخر بعضی دیگر قرار گیرند و نظام اجتماعی بشر استقرار پیدا کند. (زخرف- 32)
(ادامه دارد)