پایان مماشات و برخورد قاطع بـا آشــوبگران خواست عمومی مردم (بخش پایانی)
راههـای مقابله بـا جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی
حسن رضایی
دشمن تکیه و تمرکز اصلی اش در مسیر آشوبها و اغتشاشات را بر استفاده حداکثری از دو عنصر «خون» و «دروغ» قرار داده است.
در برابر این روایت واقعی و مستند اما همواره کسانی هستند که با توهم توطئه خواندن این مطالب، خود نیز بخشی از ماشین دروغ سازی دشمن شده، همگام با رسانههای سعودی و انگلیسی، با بهانه انتقاد، تنها به نظام اسلامی حمله میکنند.
بر این اساس، لازم است مجددا یادآور شویم که در گلهمند بودن مردم از وضعیت اقتصادی شکی نیست، ولیکن بیان اعتراض با سوق دادن کشور به سمت ویرانی، آن هم با انگشت اشاره رسانههای سعودی و انگلیسی تفاوت آشکاری دارد.
آشوبی که رسانه اصلی آن سعودی، انگلیسی و آمریکایی است و نیروهای میدانی آن ارتباط با این رسانهها را بزرگترین فرصت رسانهای خود برای تغییر شرایط داخلی ایران میبینند!، پیش پیش استقلال کشور را فروخته و از فروش تمامیت ارضی و همه چیز ایران به اجنبی هم ابایی نخواهد داشت. تجزیه ایران به چند کشور کوچک و نابودی آن، رویای بزرگ کشورهای غربی و ارتجاع منطقهای به شمار میرود. این خواب آشفته طبعا هرگز تعبیر نخواهد شد ولیکن تلاشهای فردی و جمعی در جهت تبیین شرایط کنونی کشور برای فرد فرد جامعه ایرانی، یک تکلیف ملی-میهنی بزرگ است که نباید در انجام آن کوتاهی نمود. دشمن دوست دارد با خونریزی بیشتر، کشور را همچنان در شرایط ویژه نگه دارد و نهایتا ایران را به سمت جنگ داخلی سوق دهد. چنانکه پیش از این با کشورهای بسیار دیگری چنین کرده است. در همین زمینه، اخیرا ویدئویی از ایهود اولمرت نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی در فضای مجازی پربازدید شده که میگوید:«متاسفانه این کار بزرگترین اشتباه تمام زندگی بشار اسد بود. اگر در سال 2008 با من قرارداد صلح امضا میکرد، گرفتار جنگ داخلی نمیشد!»
در دو بخش پیشین گزارش به این واقعیت اشاره کردیم که هدف اصلی دشمن در مسیر طراحی و حمایت همهجانبه از اغتشاشات اخیر، قطع جریان زندگی عادی در ایران و نهایتا سوریه سازی کشور است.
لزوم برخورد قاطع با جریانات تجزیهطلب
و ضدملی
جمع شدن بساط آشوبگری از سطح کشور اما مقدماتی لازم دارد که از جمله مهمترین آنها، برخورد قاطع با کسانی است که دوست ندارند ایرانیان روند زندگی عادی خود را در آرامش سپری کنند.
یک کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «کسانی که ادعای ایرانی بودن دارند ولی همگام با رسانههای محبوبشان بیبیسیِ پیراستعمار و ایران اینترنشنالِ سعودی، تمام تلاش خود را در جهت تحریم تیم ملی فوتبال کشور به کار گرفته و البته شکست خوردند. کسانی که مدعی آزادی هستند ولی با حمله به کسبه با سنگ و سلاح سرد، آنها را وادار به بستن اجباری مغازه خود میکنند. کسانی مدعی زندگی هستند که از انجام وحشیانهترین شکنجههای کشنده علیه نیروهای امنیتی بدون سلاح و نشر این جنایات در فضای مجازی هیچ ابایی ندارند.
مدعی دفاع از حقوق زن هستند ولی اگر خدای نکرده زنی در اجتماعاتشان حاضر شود که مایل به همصدایی با آنان نباشد، تا حسابش با کرام الکاتبین است.»
وی تصریح میکند: «بر این اساس، مماشات با کسانی که به اشاره تلویزیون سعودی و انگلیسی به تخریب اموال عمومی، ارعاب مردم و کشتار نیروهای امنیتی میپردازند، حتما ظلم به زندگی، زن، آزادی و تمام مفاهیم انسانی دیگر خواهد بود.»
محمدحسین قدیری ابیانه کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک در همین زمینه به گزارشگر کیهان میگوید:« تلاش برای تجزیه کشور با اقدامات مسلحانه یکی از اهداف قطعی آشوبهای کنونی است و در این راستا کشته سازی و انتساب آن به نیروهای امنیتی نظام یکی از شگردهای مورد استفاده است. دشمن از روز نخست انقلاب به دنبال تجزیه کشور بوده و در ابتدای انقلاب، حتی اتاق تشکلهای دانشجویی پر از سلاح بود و مسلح بودند. حالا هم چون از ضربه زدن به کشور از طریق نظامی ناامید هستند، میخواهند با بهرهگیری از بستر نارضایتیهای داخلی به اهداف خود در این زمینه برسند. در حال حاضر وارد فاز نظامی و ترورهای کور شدهایم، که ما این شرایط را در سالهای نخست انقلاب هم داشتهایم. البته شکست دشمن در این زمینه قطعی است ولی باید با این افراد با قاطعیت برخورد کرد. ما میبینیم اینها وقتی تروری انجام میدهند بلافاصله سعی در فرار از کشور دارند و در مبادی مرزی یا هنگام فرار از کشور دستگیر میشوند. ظاهرا به اینها وعدههایی میدهند که اگر فلان اقدام را انجام دهید، به شما پناهندگی یا فلان امکانات را میدهیم.»
ضرورت تشکیل تیمهای واکنش سریع رسانهای
قدیری ابیانه با بیان اینکه اکنون صفها مشخص شده و زمان برخورد قاطع فرا رسیده است، میافزاید:
«علاوه بر نیروهای امنیتی، قوه قضائیه هم باید با قاطعیت با اینها برخورد کند. اینکه تصویر کسی را که رسما میگوید من ماموران حفظ امنیت را زیر گرفتهام، شطرنجی میکنند، معنا ندارد. کسانی هم که مردم را تحریک کردهاند و بازی دشمن را تقویت کردند باید محاکمه شوند. ما خبری از محاکمه افرادی که در مسئله مرگ مرحومه مهسا امینی رسما دروغ گفتند، نداریم. با تداوم چنین رویکردی مشخص است که در موارد دیگر هم افرادی دروغ خواهند گفت و سناریوی کشته سازی دشمن را تقویت خواهند کرد. نباید اینطور باشد که هر کس هر چه دلش خواست بگوید، به هر کسی خواست اتهام بزند و هیچ حساب و کتابی هم در کار نباشد. یک سری افراد هستند که در شبکههای خارجی یا اکانتهای شخصی خودشان ترغیب به کشتار و تخریب و آتشزدن میکنند، اینها را میشود و باید از نظر حقوقی تحت تعقیب قرار داد. اینها را باید دستگاه قضایی با همکاری پلیس بینالملل تحت تعقیب قرار دهد که البته پلیس بینالملل اینها را پس نخواهد داد ولی این حداقل کاری است که میشود انجام داد و حتما محدودیتهایی برای آنها ایجاد خواهد کرد.»
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه با بیان اینکه معتقدم همانطور که نیروهای امنیتی یک بخشی با عنوان واکنش سریع دارند، ما باید در دستگاههای دولتی یک بخشی برای واکنش سریع رسانهای به مسائل داشته باشیم تا دشمن نتواند روایت خود را به عنوان روایت غالب در اذهان مردم جا بیندازد، میافزاید:« یکی از اشتباهاتی که در ابتدای انقلاب مرتکب شدیم این بود که در زمینه جنایتهایی که مجاهدین خلق انجام میدادند، خود حاکمیت پیگیری قضایی میکرد و مدعی بود اما پرونده شکایتهای شخصی علیه این ترورها تشکیل نشد. ما الان باید این پروندهها را تشکیل دهیم. حتی خانوادههای قربانیان میتوانند از افرادی که با گفتن دروغ به آشوبها دامن میزنند، شکایت کنند. افراد دروغگو اگر نتوانند دلیل محکمهپسند بیاورند باید محاکمه و جریمه شود. یعنی علاوهبر دادستان، خانواده قربانیان این آشوبها نیز باید به عنوان شاکی خصوصی شکایت خود علیه این افراد را تنظیم کنند.»
مسئله مهم طرح شکایت خصوصی علیه دروغگویان
طرح شکایت خصوصی بر علیه دروغگویان از سوی خانواده قربانیان از جمله مطالب مهمی است که این روزها کمتر به آن توجه میشود. این در حالی است که در کشورهای دیگر این موارد پیگیری حقوقی شده و جرایم سنگینی برای فرد دروغگو وضع میشود.
دکتر علیرضا بازارگان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در همین زمینه میگوید:« در روزهای آخر سال ۲۰۱۲ فردی در آمریکا پس از کشتن مادرش به یک مدرسه رفته و پس از به قتل رساندن ۲۶ نفر از معلمان و کودکان کلاس اولی، خودش را میکشد. این فاجعه یکی از مرگبارترین تیراندازیهای تاریخ آمریکا میشود. در واکنش، یک چهره رسانهای به نام الکس جونز ادعا میکند که این حادثه ساختگی است و کار خودشان است. این ادعا طبیعتا برای خانوادههای داغدار بسیار رنجآور است و به همین دلیل او را به دادگاه میکشانند. حالا با تحمل حدودا یک دهه سختی و عذاب و هزینه، خانوادهها توانستهاند در دادگاه پیروز شوند. آقای جونز محکوم به پرداخت مجموعا ۱.۴۴ میلیارد دلار برای نشر اخبار دروغ و ایجاد رنج برای بازماندگان شده است. این عدد نجومی یعنی حدودا ۵۵ میلیون دلار برای هر قربانی!»
سرمایهگذاری گسترده آمریکا
در فضای شبکههای اجتماعی
دشمن در مسیر هدف گرفتن جریان عادی زندگی در ایران، همواره سعی دارد تیری را پرتاب کرده و کمان را پنهان کند تا ردی از خود باقی نگذارد. در جریان ناآرامیهای اخیر اما تا حد زیادی این تعارفات را کنار گذاشته است؛ تا آنجا که حتی جو بایدن رسما از تلاش آمریکا برای آزاد کردن مردم ایران سخن گفته است!
در ریشهیابی علل این وضعیت، علاوهبر حواسپرتی رئیسجمهور بیمار آمریکا، باید برای تلاشهای گسترده و بیسابقه دشمن جهت طراحی و تقویت آشوبهای اخیر نیز حساب ویژهای باز کرد.
نگاهی به گزارش تحلیلی و تازه منتشر شده از سوی دو موسسه آمریکایی در همین زمینه، عمق سرمایهگذاری مقامات این کشور برای تاثیرگذاری بر روند افکار عمومی ایرانیان را به خوبی نشان میدهد.
به گزارش ایرنا، دو موسسه Graphika و «رصدخانه اینترنتی استانفورد» (Stanford Internet Observatory) اواخر ماه سپتامبر(مهرماه) ۲۰۲۲ با استفاده از اطلاعات ارائه شده از سوی مدیران متا، اینستاگرام، توئیتر و فیسبوک در مورد حساب به ظاهر شخصی یا سایت رسانهای جعلی، نتیجه پژوهشی را منتشر کردند که از عملیات نفوذ ارتش ایالات متحده در کشورهای هدف برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی آنها خبر میدهد.
در بخشی از گزارش تحلیلی دو موسسه یادشده با عنوان «صداهای ناشنیده: ارزیابی پنج سال پویش نفوذ مخفی طرفدار غرب» آمده است:
«میانههای تابستان امسال (جولای و اوت- مرداد و شهریورماه) «توئیتر» و «متا» دو مجموعه از حسابهای دارای همپوشانی را به دلیل نقض مقررات خدمات پلتفرم خود حذف کردند. توئیتر اعلام کرد این حسابها با سیاستهای آن در زمینه «دستکاری پلتفرم و هرزنامه» مغایرت دارند. متا نیز تاکید کرد که این حسابها در پلتفرم یادشده در عملکرد غیرقانونی برنامهریزی شده، دخیل بودهاند. پس از حذف این دارایی (حسابها)، هر دو پلتفرم شبکه اجتماعی اطلاعاتی را برای تحلیل بیشتر در اختیار موسسههای Graphika و «رصدخانه اینترنتی استانفورد» (SIO) قرار دادند.
تحقیقات مشترک این دو مرکز مشخص کرد یک شبکه به هم پیوسته از حسابها را در توئیتر، فیسبوک، اینستاگرام و پنج پلتفرم رسانه اجتماعی دیگر پیدا کرده که از تاکتیکهای فریبنده برای ترویج روایتهای مورد حمایت غرب در خاورمیانه و آسیای مرکزی استفاده میکردند. به نظر میرسد مجموعه دادههای این پلتفرمها، مجموعهای از پویشهای مخفی را در یک دوره حدود پنج ساله پوشش داده است.»
در فصل چهارم این گزارش که مربوط به ایران است و خلاصهای از آن در خبرگزاری ایرنا منتشر شده، میخوانیم:« بسیاری از این حسابهای تعلیق شده با دو رسانه ساختگی به زبان فارسی مرتبط بودند: فهیم نیوز(عنوان: اخبار و اطلاعات دقیق) و «دریچه نیوز» که ادعا میکرد یک رسانه مستقل است. در صفحه درباره وبسایت دریچهنیوز آمده است این «یک وبسایت مستقل و بدون وابستگی به هیچ گروه یا سازمانی است»؛ در ادامه ادعا کرده که متعهد به ارائه «اخبار بدون سانسور و بیطرفانه» است.... حسابهای رسانهای که به حالت تعلیق درآمده بودند، پیوندهایی را با سایر حسابهای رسانههای اجتماعی در تلگرام، یوتیوب و «بالاترین» داشتند. کانالهای تلگرام و یوتیوب فالوورهای کمی داشتند.»