پایان مماشات و برخورد قاطع با آشوبگران خواست عمومی مردم-بخش دوم
اضلاع مقابله رسانهای با آشوبگران
دشمن دوست دارد چیزی را که نیست، هست کند و در این مسیر تکیه اصلیاش بر «خون» و «هجمه رسانهای» به عنوان دو کاتالیزور تحریک احساسات افکار عمومی و سوق دادن کشور به سمت جنگ داخلی است. این عبارت کوتاه را شاید بتوان خلاصه رویکرد جریان آشوب در داخل کشور دانست. جریانی که فراخوانهای آن در رسانههای سعودی، انگلیسی و آمریکا منتشر میشود ولی مدعی است که میخواهد ایران را آزاد کند!
رصد شبکههای ماهوارهای لندنی و خیل عظیم لشکر رسانههای ضد انقلاب در کنار اکانت چهرههای ورزشی-فرهنگی که اکنون رسما به آموزش جنگ شهری روی آوردهاند، نشان میدهد فعالیت این مجموعه در روزهایی که قربانی-چه از مردم عادی چه از نیروهای امنیتی- وجود دارد، چند برابر میشود.
بر این اساس، غلط نگفتهایم اگر بگوییم تداوم حیات این حرکت سعودی-انگلیسی، تنها با خون و دروغ ممکن است. بر این اساس، دشمن به دنبال گسترش خشونتها و جلوگیری از بازگشت آرامش و جریان عادی زندگی به کشور است. در مقابل، قوه عاقله نظام، مصلحت را در بازگشت آرامش به زندگی مردم میداند.
بازوی رسانهای دشمن با آگاهی از این واقعیت اما از یک سو به دلیل مسلح نبودن نیروهای تامین امنیت، خوشحال است و یکسره آموزشهای ساخت سلاح و تحریک آشوبگران به قتل عام نیروهای امنیتی را صادر میکند و از سویی دیگر به محض آنکه طعمه خود را در فرآیند کشته سازی صید نمود، با هجومی پرحجم و گسترده، سعی درانداختن مسئولیت خون ریخته شده به گردن نیروهای امنیتی را دارد.
بنا بر سخنی مشهور از علامه سید شرفالدین رضواناللهتعالىعلیه که میفرماید:«لا ینتشر الهدى الّا من حیث انتشر الضّلال؛ هدایت جز از جایی که ضلالت سرایت کرده است، سرایت نمیکند.»
در بخش پیشین گزارش به بیان مختصات کلی آشوبهای اخیر و نسبت آن با منافع ملی کشور پرداختیم. علاوهبر آن به این نکته اشاره شد که چندوجهی بودن هجمه دشمن به جریان زندگی عادی ایرانیان، مواجهه صحیح و مدیریت جریان مخرب آشوبها را دشوار کرده است.
ضرورت اطلاعرسانی دقیق و بهموقع
یکی از مهمترین دلایل کشدار شدن مسئله مرگ خانم مهسا امینی، همین تعلل بیش از حد در زمینه خبررسانی سریع و به موقع در روزهای نخستین بود. در این شرایط، فضایی فراهم شد تا پدر آن مرحومه در مصاحبه با بیبی سی، اطلاعاتی سراسر غلط را درباره وضعیت سلامتی فرزندش و دلیل فوت وی بر زبان بیاورد.
سرانجام اما در 19 مهر ماه و پس از تعللی یک ماهه!، فیلم اظهارات پدر مهسا امینی در بیمارستان بر بالای سر فرزندش رسانهای شد. وی در این فیلم با تاکید بر سالم بودن سر دخترش و رد شایعات درباره ضربه وارد شدن به سر وی، همچنین این واقعیت را فاش میکند که دخترش قبلا عمل جراحی مغز و بیماری تیروئید هم داشته است. پس از پخش این فیلم از رسانه ملی سرانجام در 21 مهر ماه امجد امینی طی گفتوگویی دیگر میگوید:«زخم و ضربهای به سر و بدن دخترم نبود، برخی از رسانهها، واقعیتها را وارونه نشان دادند! من خودم از این موضوع گلهمندم!»
کارشناسان معتقدند اگر اطلاعرسانی درباره علت فوت خانم امینی سریع و دقیق انجام میشد قطعا این همه حاشیه در کنار اصل خبر درست نمیشد و چون شایعات فراوانی توسط رسانههای معاند منتشر شد، خبر واقعی تحتالشعاع خبرسازیهای دروغین ضدانقلاب قرار گرفت.
بهای اندک دروغگویی در نظر دستگاه قضا!
بر این اساس، اطلاعرسانی درست، به موقع و فوری به عنوان پادزهر عملیات روانی دشمن، یک اولویت اساسی، کم هزینه و مهم است که در صورت نادیده گرفتن آن، هیچ اقدام دیگری نمیتواند جایگزین آن شود. ضعف رسانههای رسمی در این زمینه باید فورا برطرف شده و این مهم، به عنوان مهمترین اولویت در دستور کار آنها قرار گیرد.
محمدی فرد کارشناس رسانه به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «تعلل در این حوزه، هزینه برخورد با آشوبهای سازماندهی شده را برای مردم و کشور چند برابر خواهد کرد. قطعه دیگر این جورچین اما برخورد قضایی قاطع با منتشرکنندگان اخبار دروغ و بالا بردن هزینه تشویش اذهان عمومی برای دروغگویان در فضای کنونی است. متاسفانه در این زمینه طی دو ماه گذشته، تقریبا شاهد یک رهاشدگی کامل از سوی دستگاههای مسئول بوده ایم و برخوردی با انتشاردهندگان اخبار دروغ از پدر مرحومه مهسا امینی گرفته تا سلبریتیها و چهرههای سیاسی ساکن و بیرون از کشور انجام نشده است. عدم صدور کیفرخواست برای سلبریتیهای خارج از کشور که رسما روی به آموزش جنگ شهری برای ویران کردن کشور آوردهاند، تعلل دیگری است که در این زمینه همچنان شاهد آن هستیم. این در حالی است که انجام چنین اقداماتی مانند آنچه از سوی وزارت اطلاعات در مورد تروریستی اعلام شدن شبکه سعودی اینترنشنال انجام شد، میتواند بازدارنده باشد.»
محمدیفرد ادامه میدهد: «تداوم عدم برخورد قضایی با دروغگویان اما باعث میشود هر فردی خود را در تهمت زدن به هر نهاد و فردی دیگر آزاد و رها بپندارد. وانگهی؛ در شرایطی که با گسترش شبکههای اجتماعی، هر فرد میتواند در قامت یک رسانه عمل کند، عدم برخورد قضایی با دروغگویان فضای مجازی، امکان فراگیر شدن روایت رسانه رسمی را هم مخدوش کرده، به هدف رسیدن عملیات روانی دشمن را تسریع خواهد کرد. بر این اساس سؤالی که باید از دستگاه قضایی پرسید این است که چرا با انتشاردهندگان اخبار دروغ در فضای مجازی برخورد نمیشود و هیچ کدام احضار نمیشوند تا اسناد مدعای خود را در موارد مختلف پیش چشم رسانهها به مردم بگویند؟ بر این اساس، بالا بردن هزینه دروغگویی برای بازوهای عملیات رسانهای دشمن در داخل و خارج از کشور، اقدام مهمی است که باید هر چه زودتر اجرایی
شود.»
تأثیر روانی عدم برخورد با دروغگویان
بر آشوبگران
تداوم وضعیت کنونی، ظن فراگیری نوعی بیدولتی را در اذهان این دروغگویان تقویت کرده، نه تنها آنها را به گفتن دروغهای شاخدارتر ترغیب میکند، که آشوبگران میانه میدان را نیز برای تخریب و کشتار بیشتر تشجیع خواهد کرد.
این در حالی است که حجتالاسلام محسنی اژه ای، 29 شهریور ماه سال جاری در همین زمینه گفته بود: «دستگاه قضا با کسانی که در زمین دشمن بازی میکنند و یا همراه با عملیات روانی دشمن به ویژه در فضای مجازی دروغ میگویند، اقدام به جعل میکنند و حرفی میزنند که آرامش مردم را بر هم میزند و خانوادهها را ملتهب میکند نمیتواند گذشت کند. در این میان برخی افراد مرتکب خطا میشوند که با امر به معروف و یک تذکر اصلاح میشوند و در این زمینه برخورد لازم نیست.»
سؤال این است که چگونه ممکن است یک فرد طی دو ماه از آغاز اغتشاشات، مرتب مرتکب خطا شود و اگر به او تذکری داده شده، چرا خبر این تذکر هم رسانهای نمیشود؟
رئیسدستگاه قضا در تاریخ 11 مهر ماه سال جاری مجددا با بیان اینکه از دشمن توقع و انتظاری جز دشمنی و توطئهچینی برای تهدید امنیت مردم ما نمیرود، به آن دسته از افرادی در داخل که بخواهند با فعل و قول و از طریق صفحات مجازی خود بر تحریکات بیفزایند گوشزد کرد که «با آشکار شدن صحنه و عیان شدن توطئه آمریکا و صهیونیستها برای تهدید امنیت مردم ایران، دیگر هیچ عذری از آنها پذیرفته نیست.»
در عمل اما برخورد خاصی با این دروغگویان دیده نمیشود یا اگر برخوردی هست، رسانهای نشده است! مسئله مهم دیگر در همین زمینه، ضعف اطلاعرسانی دستگاه قضایی است، چنانکه اگر برخوردی هم با این دروغگویان فضای مجازی انجام شده یا اخطاری به آنها داده میشود، هرگز به مردم اعلام نمیشود.
13 مهر ماه سال جاری حجتالاسلام مسعود عالی استاد حوزه و دانشگاه در همین زمینه گفته است:«ما از قوه قضائیه گله داریم در حوادثی که پیش میآید کمیتههای تحقیق و بازرسی تشکیل میشود اما نتیجه آن مشخص نمیشود، مانند حادثه ریزش ساختمان در آبادان، سیل اخیر در کشور، خروج قطار از ریل در سمنان و... کمیته بازرسی تشکیل شد اما آخرش چه شد؟ نتیجه به مردم اطلاع داده نمیشود که بدانند بررسی حادثهای که پیش میآید به کجا ختم میشود.»
وعدههایی که عملی نشد
محمود عبداللهی مدرس دانشگاه در همین زمینه به خبرگزاری فارس میگوید:«سلبریتیها و افرادی که بدون تحقیق دروغ میگویند و امنیت کشور را با دروغهایی که میگویند تحت تأثیر قرار میدهند باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و قوه قضائیه باید با این افراد برخورد جدی کند، اگر تا کنون با این افراد برخورد جدی شده بود، به خودشان اجازه نمیدادند تا در این شرایط ویژه، کشور را به اغتشاش بکشانند و امنیت آن را بر هم زنند.»
همه اینها در حالی است که شمار شهدای نیروهای امنیتی و مردم عادی طی دو ماه گذشته تدریجا رو به افزایش گذاشته و بر مظلومیت این شهدا افزوده شده است. چنانکه در همین مدت، بر سبعیت و شدت تخریب و خشونت آشوبگران نیز افزوده شده و علنا فیلمهای تیراندازی و مسلح شدن خود به سلاح جنگی را نیز در فضای مجازی به اشتراک گذاشتهاند. در طی تمام این روند، دروغگویی چهرههای سیاسی و فرهنگی مشهور، به مثابه بنزینی بوده است که بر آتش اغتشاشات ریخته میشود.