عدم امکان تربیت انسان بدون وحی (پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا انسان بدون آموزههای وحیانی میتواند خود را تربیت نماید؟
پاسخ:
سؤال اصلی در واقع این است که آیا انسان به کمک نیروی عقل و اندیشه و دانش خود، بیآنکه از تعالیم آسمانی و عالم وحیانی مددی بگیرد، قادر به تربیت حقیقی خویش و ایجاد اخلاق فاضله است یا نه؟ به عبارت دیگر آیا تربیت واقعی انسان از عهده خود او، منهای تعلیماتی که از طریق وحی آسمانی در اختیار او قرار میگیرد ساخته است یا اینکه قطعاً نیازمند مددی از غیب است تا بر انجام این مهم قادر شود و به تربیت و سازندگی شخصیت خویش، آنچنان که شایسته و بایسته است بپردازد؟
ادله نیاز به آموزههای وحیانی برای تربیت
1- ناتوانی از شناخت کامل انسان
پر واضح است که تربیت و پرورش انسان و سوق دادن او به سوی کمالات در درجه اول در گرو شناخت دقیق و آگاهی کامل او به تمامی استعدادها و نیروها و زوایای وجودی او میباشد. تا انسان به طور کامل و صحیح شناخته نشود و نقاط ضعف و قوت او مشخص نگردد، به طور طبیعی نمیتوان به تربیت و پرورش استعدادهای او پرداخت و او را در جهت رسیدن به کمال مطلوب و تخلق به فضائل انسانی و الهی تربیت نمود.
2- گستردگی دامنه تربیت انسان
تربیت روحی و اخلاقی انسان بسیار دقیق، فنی و پیچیده است و از عهده دانش و توانایی عقل انسان بیرون است. اولاً روح انسان در نهایت حساسیت و تأثیرپذیری است تا آنجا که از هر عامل کوچکی اثر میپذیرد، این آثار گاهی محسوس و گاهی نامحسوس است. ثانیاً عوامل مؤثر در زمینه روحی انسان محدود و معدود نیست، بلکه این عوامل به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم میشود و بیشمار است، ثالثاً اندازهگیری میزان تأثیر هر یک از این عوامل از نظر کمیت و کیفیت و اثر آن در تربیت روحی و معنوی انسان و نیز آشنایی با نحوه مقابله با هر یک از آنها امری نیست که در حوزه توانایی عقل انسان باشد. نگاهی به آموزههای وحیانی اسلام نشان میدهد که این مکتب آسمانی برای هر یک از امور زندگی انسان، حتی جزئیترین آن، دستورالعملهای بسیار دقیق دارد تا آنجا که هیچ امری از حیات فردی و اجتماعی انسان از قلمرو تعالیم آسمانی بیرون نمیماند و برای کوچکترین مسائل فکری، عقیدتی، عملی، فردی، اجتماعی، مادی و معنوی دستورالعملهای وسیع و دقیقی ارائه میشود.
3- ایمان به خدا بهترین پشتوانه اخلاق فاضله
بر فرض اگر انسان توانایی شناخت کامل خود و احاطه بر عوامل مؤثر در زمینه فکر و روح خود را میداشت و بر کلیه اسرار و رموز تربیت خویش آگاهی داشت، معالوصف بدون تکیه بر پشتوانهای بس نیرومند که بتواند بر امیال سرکش او غالب آید، و او را در پیروزی بر نفس یاری رساند، نمیتوانست در تربیت و پرورش خود موفق باشد. کششهای نفسانی در درون انسان چنان قوی و نیرومند است که غلبه بر آنها غالبا امکانناپذیر است. این کششهای درونی هر لحظه اراده انسان را در جهت نفسانیت و خودخواهیها به حرکت درآورده و مدام فکر و نیت او را تحت تاثیر قرار میدهند. برای غلبه بر چنان گرایشهای نیرومند و نفس اماره باید نیروی قویتری در کانون دل انسان ایجاد گردد تا با تکیه بر آن امکان تعدیل این امیال به وجود آید. این نیروی عظیم باطنی چیزی جز ایمان به خدا و آموزههای وحیانی نمیتواند باشد. و چنین پشتوانهای تنها در مکتب آسمانی وجود دارد. بنابراین بین ایمان به خدا و اخلاق فضیله در انسان رابطه متقابل وجود دارد. اخلاق فاضله و حمیده به وسیله ایمان ضمانت و ایمان نیز به وسیله آن صیانت میگردد.
4- شکست در عرصه انسانسازی
تجربیات عملی موجود در فرهنگهای غیردینی نیز بیانگر این واقعیت است که انسان و مکتبهای ساخته و پرداخته علم و اندیشه او ممکن است صنعت و تکنولوژی بیافریند، اما هرگز نمیتواند انسان متعالی بسازد. فرهنگهای مادی و غیردینی بر فرض اگر توانسته باشند در یک یا چند جهت محدود انسانها را رشد دهند، اما هرگز نتوانستهاند و نمیتوانند شخصیتهای تکاملیافتهای در تمامی ابعاد تربیت کنند! در صورتی که نمونههای فراوانی از دستپروردگان مکتب وحی در ادوار مختلف وجود داشتهاند که نه در یک جهت، بلکه در همه جهات به کمال رسیده و در ردیف پیوستگان به حق قرار گرفتهاند.