درمان مجروح تکلیف انسانی و الهی
یکی از تکالیف و وظایف انسانی – اسلامی که هدایت الهامی فطری و وحیانی تشریعی بر آن تاکید دارد، کمک در درمان افراد مجروح است. وقتی تصادفی شد و کسی مجروح گردید، همگی به حکم تکلیف اسلامی – الهی موظف هستند برای نجات او بشتابند. این تکلیف تا زمانی که موضوع
حل و فصل شود برقرار است؛ زیرا از مصادیق تکالیف واجب کفایی است که تا به میزان کفایت رسیدگی انجام نشده باشد، این تکلیف همچنان پا بر جا است و از همگان ساقط نمیشود.
براساس آموزههای دینی رضایت داشتن به عمل خیر و یا بد هرچند خود، آن عمل را انجام نداده باشد صاحب نیت را در آن عمل شریک میگرداند. بهطور مثال اگر کسی راضی به قتل کسی باشد، در قیامت برای او قتل نوشته میشود و مجازات برای او خواهد بود؛ چنانکه اگر مشارکت در جهادی را نیت داشته ولی به هر دلیلی نشد، او را شریک درجهاد مینویسند.
در ماجرای اصحاب السبت خدا حتی کسانی را که در گناهی چون ماهیگیری مشارکت نکرده و صرفا سکوت پیشه کرده بودند، مسخ کرد و تبدیل به میمون نمود؛ زیرا وظیفه آنان امر و نهی بود؛ ولی آن را انجام ندادند.(اعراف، آیات 163 تا 166) حال اگر به آن امر رضایت داشته باشند، به طریق اولی مجازات خواهد کرد، چنانکه به دنبال پی کردن ناقه صالح که توسط یک نفر انجام شد همه قوم که به آن کار رضایت داشتند، به عذاب الهی نابود شدند.(شمس، آیات 11 تا 14)
در کار خیر نیز اینگونه است که هر کسی رضایت به آن داشته باشد، ثواب آن برایش نوشته میشود.
به هر حال، از نظر قرآن و روایات معتبر، کسی که میبیند شخصی به دست کسی مجروح شده یا در اثر تصادف جراحتی ایجاد شده، میبایست به یاری مجروح بشتابد و این واجب کفایی است؛ امام صادق(ع) میفرماید: «إنّ التارکَ شفاءَ المجروح مِن جُرحه شریکٌ لِجارحِهِ؛ هر کسی که درمان مجروحی راترک کند، شریک در جرم زخمی و مجروح کردن است.» (الکافی، ج8، ص 345)
پس اگر کسی زخمخوردهای را ببیند و برای درمان آن زخم تلاش و کوشش نکند، او شریک جرم جارح(مجروحکننده) است.
به سخن دیگر، هر جارحی که این شخص را مجروح کرد جُرمی مرتکب شد، حال اگر کسی توانایی داشته باشد که زخم مجروح را درمان کند ویا کمکش کند اما بیتفاوت از کنار موضوع بگذرد و زخم و جراحت او را رها کند، این شخص نیز شریک جرم آن جارح است.