فرصتی برای اجرای عدالت در فرهنگ و رسانه
آرش فهیم
رخدادهای خیابانی و آشوبهای سال 1401 در کنار همه زشتی و تلخیهایش، جنبههای مثبتی هم دارد؛ یکی اینکه برخی چهرهها و به اصطلاح سلبریتیهایی که «کُنه»وار به منابع مالی چسبیده بودند و با بیدرایتی برخی مدیران، از دستمزد نجومی برخوردار بودند و ریالی هم مالیات نمیپرداختند، در این بزنگاه از خودشان کشف حجاب کردند. تعدادی از نامدیران با سادهانگاری و خوشباوری و نگاه سطحی به «جذب حداکثری» طی سالهای متمادی، مار در آستین پرورده بودند و پولهای مردم را پای افرادی هزینه کردند که در نهان، تبلیغاتچی دشمنان مردم بودند. شبیه حادثه تروریستی حرم شاهچراغ شیراز، سالهاست در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه هم رخ میدهد؛ در این فضا هر روز شاهد نفوذ افرادی بودهایم که وقتی خود را به صفوف مردم رساندند، فکر و فرهنگ و سبک زندگی مردم را به رگبار بستند! واقعا جای سؤال است چرا با وجود به حاشیه رانده شدن برخی بازیگران دردمند و مردمدار، بعضی افراد که از ابتدا معلوم بود اسب خود را زین کرده تا با امکانات عمومی شهرت پیدا کنند و از این شهرت برای گرفتن اقامت و کار در رسانههای خارجی استفاده کنند، این همه میدان خودنمایی و بروز یافتند؟!
باید افرادی که زمینه رشد و مشهور شدن رقاص عروسی ساسی مانکن که به کاباره من و تو پیوستند را فراهم کردند محاکمه شوند. افرادی که با بودجه عمومی اقدام به بردن یک بازیگر زن به هیروشیما کردند که در هفتههای اخیر بر دمیدن در آتش آشوب و خشونت اصرار دارد– بازیگر زنی که حتی در مراسم بزرگداشتش هم از نیش و کنایه زدن به انقلاب خودداری نکرد- باید امروز پاسخگو باشند و این بودجه را به مردم بازگردانند. چرا باید برخی مبتذل سازان که حتی فیلمنامهشان نیز از تهی سرشار است و از ابتدا مشخص است که زباله خواهند ساخت، مجوز ساخت بگیرند و بعدا معترض شوند که چرا دولت به آنها پول نمیدهد تا زبالهسازی کنند؟ برخی روسا تصور میکنند که با واریز مبالغ چند ده میلیاردی، درحال جذب یک سلبریتی هستند و میتوانند بر او احاطه داشته باشند.
درحالی که پرداخت چنین دستمزدهایی، منجر به فساد سلبریتی و فاصله گرفتن روزافزون او از مردم خواهد شد. حتی به تعبیر یکی از منتقدان، در این فضا، افرادی به کار دلالی اتصال سلبریتی به تهیهکننده مشغول بودند و چه مبالغی که در این فرآیند «سلبریتی سالاری» رد و بدل نشده است!
اینها همه نشان دهنده یک ساختار معیوب و دچار اختلال در مدیریت فرهنگی و رسانهای کشور است. اما التهابات و اتفاقات یک ماه و نیم اخیر فرصتی است برای تغییر و بازسازی نظام چهرهسازی کشورمان. الان فرصتی است برای اینکه اولا از هنرمندانی دلجویی شود که در شرایطی نامتوازن، غریب ماندند و غریبهوار زیستند؛ چرا افرادی که استادان این عرصه هستند و به گردن رسانهها و مدیران و نظام فرهنگی ما حق دارند، ماهها و بلکه سالها بیکار میمانند و در تنگنا و مهجوریت عمرشان را میگذرانند؟ عدالت در تقسیم امکانات برای فعالیت چهرههای هنری نه تنها موجب بالندگی و پویایی فرهنگی خواهد شد بلکه مانع تفرعن بعضی سلبریتیها میشود. ثانیا؛ باج دادن به سلبریتیها، یک ترفند پوسیده و منفعلانه است. مصونیت و آزادی مطلق چهرههای مشهور در صدور رأی و نظر غیرکارشناسی، معافیت آنها از پرداخت مالیات با وجود برخورداری از دستمزد کلان، وارفتگی برخی مدیران در مقابل آنها و... از عوامل زمینهساز بحران آفرینی سلبریتیهاست که نیازمند تغییر است.