تغییرات خوب در ورزش!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
وزیر ورزش در مصاحبه مطبوعاتی و مفصل خود درباره برکناری مدیرعامل تیم استقلال تهران، بدون اینکه به دلیل یا دلایل مشخصی اشاره کند این جمله کلیشهای و تکراری را بر زبان آورد که « تغییر، چیز بدی نیست» و « تغییر، چیز مرسومی است و در ورزش همیشه بوده است!»
اینطور پاسخها معمولا وقتی داده میشود که کسی بگوید « تغییر، چیز بدی است» و یا « تغییر، امر غیر مرسومی است»! حال چه کسی این حرف و سؤال را مطرح کرده که آقای وزیر چنین پاسخی داده، بر ما- و فکر میکنیم بر هیچکس- معلوم نیست. همه میدانیم که تغییر، امری مرسوم، نه در ورزش، که در هر جا و حوزهای است، اما تغییر همانطور که میتواند چیز بدی نباشد، میتواند چیز خوبی هم نباشد!
وقتی برای تغییر یا هر امر دیگری، دلیل عقلایی و استدلال منطقی و مهمتر از همه، نیت خیر و خداپسندانه موجود باشد، آن تغییر و اقدام، حتما خوب و مفید است و نتایج مثبتی هم در پی خواهد داشت، اما اگر علت تغییر، مشخص نباشد و مثلا از سر هوا و هوس و یا جناح گرایی و قبیله سالاری وغرضورزی صورت گرفته و در این اقدام، ملاک و معیار شایستهسالاری مطرح نبوده باشد، آن وقت حتما چنین تغییری،«چیز خوبی» نخواهد بود و پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
ما در این مقال، قصد ورود به تغییرات جدید مدیریتی در تیم پرطرفدار تهرانی(که یادآور تغییرات پیاپی و غیر مدبرانه و پرابهام مدیریتی در دو تیم معروف پایتخت در دوره قبلی مدیریت ورزش بود) را نداریم، اما اظهارات آقای وزیر، بهانهای شد تا بنویسیم ورزش ما برای رو براه شدن و خروج از ورطه تکرار و درجا زدن، باید دست از حرفهای تکراری و کلیشهای و اقدامات غیرمنطقی و خود کامانه بردارد و بیش از پیش به عقلانیت و منطق روی بیاورد. البته مشخص است که مخاطب اصلی این سخن، مدیران و مسئولان وزارتخانه نشین ورزش هستند. این خیلی طبیعی و بدیهی است که در مورد تغییری که آقای وزیر، آن را چیز بدی نمیداند و چیز مرسومی میداند، برای اهالی ورزش، سؤال و ابهام پیش بیاید.
مدیری که تیمی کم حاشیه ساخته که بعد از حدود ده سال، قهرمان لیگ شده و در فصل جدید جزو صدرنشینان جدول است و... به چه دلیل باید عوض شود و تغییر کند؟! آقای وزیر این موضوع را در جلسه با خبرنگاران پیش میکشد اما به تشکر از فرد معزول و گفتن این جمله بدیهی و خنثی که « تغییر، چیز بدی نیست» اکتفا میکند.
امیدواریم اگر ایشان به عنوان وزیر دولت مردمی و انقلابی، مردم و اهالی رسانه را محرم نمیداند، حداقل برای خودش و همفکران و همکارانش توجیه منطقی، عقلایی و خداپسندانه برای دست زدن به اینگونه اقدامات داشته باشد، درغیراین صورت باید دیر یا زود منتظر عواقب منفی آن بود که یکی از بدیهیترین و دم دستترین آنها، متزلزل شدن امنیت شغلی مدیران ورزش است. برای مثال همین الان مدیر تازه منصوب شده در تیم تهرانی چگونه از آینده شغلی خود مطمئن باشد و با خیال راحت برای حداقل چهار سال آینده، طراحی و برنامهریزی کند؟ او سرنوشت مدیر قبلی خود را میبیند و میداند که طی دوره یکساله مسئولیت، در مجموع در کار خود موفق بوده اما بدون هیچ توضیح مشخص و روشن و ورزشی و صرفا با گفتن این جمله که « تغییر، چیز بدی نیست»! از سمت خود برکنار میشود! او و سایر مدیران ورزشی چگونه و با چه تضمینی به آینده کاری خود امیدوار و دلگرم بوده و با انگیزه به انجام وظیفه خود مشغول باشند؟!
عرض کردیم و اینجا هم تکرار میکنیم که ما و خیلیهای دیگر نه فقط از این تغییر، بلکه از علت خیلی از اتفاقات و عزل و نصبهایی که در عرصه ورزش رخ میدهد، بیاطلاع هستیم و بنابراین با تکیه بر شایعات و حرفهای این و آن- که این روزها هم بازار داغ تری پیدا کرده و اتفاقا بعضی از نخبگان فرهنگی و سیاسی و چهرههای هنری و ورزشی را به خدمت اهداف تباه خود درآورده- نمیتوانیم قضاوت قطعی و داوری درستی درباره آن داشته باشیم.
حرف دلسوزانه و سخن ناصحانه ما فقط این است که در این تغییرات و یا هر اقدام و تصمیم و رفتاری، بیش از خود و خودخواهیهای خوداندیشیدن، به مصالح ورزش و منافع ملی فکر کنید و برای این کار، بیش از هر چیز به عقلانیت و منطق متکی باشید. بدون تعارف و شعار، راستی این است که ورزش آماده پیشرفت و مستعد ایران، درست مدیریت نشده و نمیشود و مسئولان و مدیران آن، غالبا برای حفظ میز و صندلی خود، برای حرکت دادن این ورزش رو به جلو و قوی شدن، از دست زدن به اقدامات ریشهای و بنیادین طفره میروند و عاجز نشان میدهند.
واقعیت این است که خیلی از کارهایی که جزو کارکردهای ورزش است- مثل کارهای تربیتی و فرهنگی- دکان تعطیل و بازار کسادی دارند و نسل جوان- از نونهال گرفته تا سنین بالاتر- به حال خود و در دست بعضی از تبهکاران رها هستند و نتیجه گرایی و کمیت محوری، دمار از روزگار همه درآورده و عاقلان و صاحبان تجربههای گران را به کنج انزوا رانده و بساط دلالی و دلالان و عوضی آمدهها و فرصتطلبها را گرم کرده است. تعارف و اتلاف وقت را کنار بگذاریم. برای این ورزش باید طرحی نو درانداخت و نقشه راه کارسازی را طراحی کرد. با روزمرگی و تکرار کلیشهها و حرفهای خنثی و انشاخوانی و... کار این ورزش، سامان بایسته را نمیگیرد و بدتر از آن، کماکان دشمنان شرور و بدخواهان، بیرحمانه مغز و فکر و قوه تشخیص جوانان ما را به نفع پلیدیهای خود به بازی میگیرند. پس روند و روشهای ناکارآمد، اما راحت طلبانه را پایان بخشید، غلط کاریها را اصلاح کنید و « تغییرات خوب» را هر چه سریعتر به وجود بیاورید و ورزش ایران را از حیث فنی و فرهنگی به جایگاه شایسته خود برسانید.