مکر دشمنان و خدای «خَیرُالماکرین»
عباس شعیبی
فتنهگران و مکاران همانند چاهکنی هستند که خود همواره در ته چاه گرفتارند. پس همان طوری که «چاه کن همیشه ته چاه گرفتار است»، باید گفت: مکاران همیشه گرفتار مکر خویش هستند، ولی مکر آنان پیش از آنکه به دیگران زیان برساند، به خود آنان آسیب میرساند.
از نظر قرآن، مکر و نیرنگ شیوهای است که کافران و مشرکان از آن بهره میگیرند تا با آن به قول خودشان خدا یا مومنان را دور بزنند و اهداف پلیدشان را تحقق بخشند؛ اما همواره مکرشان به دست خدای خیرالماکرین، از میان میرود و نتیجهای نمیگیرند؛ چرا که سنت الهی براین قرار گرفته که ظالمان و مستکبران نتوانند در مکر خویش به مقصود برسند و خدا مکر آنان را به خودشان بازمی گرداند و مکرشان خودشان را در برمیگیرد و به آنان آسیب میرساند. بنابراین، مومنان باید بدانند که نیرنگ و مکر دشمنان نه تنها تاثیر زیانباری جز در چارچوب مشیت حکیمانه الهی ندارد، بلکه مکاران در دام مکر و نیرنگ زشت و بد خودشان گرفتار هستند. در نوشتار حاضر پیرامون این موضوع سخن گفتهایم.
***
مواجهه دائمی میان مکر کافران
و مکر خیر الماکرین
خدا در قرآن، بارها از مکر خویش و دشمنان سخن به میان آورده و در مقام مقایسه، خود را «خیرالماکرین» دانسته که بهترین مکر و نیرنگ را به کار میگیرد تا جایی که دشمن کافر و مشرک گمان میکند در کارش موفق است، اما ناگهان با چیزهایی مواجه میشود که آنان را مبهوت میسازد و تمام کاسه و کوزههای آنان را درهم میشکند.
به عنوان نمونه خدا درباره مکر مشرکان و کافران علیه حضرت عیسی بن مریم(ع) میفرماید که دشمنان خواستند آن حضرت(ع) را به صلیب بکشند و نیرنگها زدند، اما خدا او را به آسمان بالا برد و آنان کس دیگری را که شبیه حضرت بود به صلیب کشیدند؛ آنان خواستند که آن حضرت را خوار و ذلیل کنند و خدا به او رفعت بخشید و پیروانشان را بر دشمنان بهویژه یهودیان برتری داد.(آل عمران، آیه 55) خدا در این باره میفرماید: ومکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین؛ دشمنان مکرورزیدند و خدا نیز مکر ونیرنگ زد؛ و خدا بهترین نیرنگ کنندگان است.(آل عمران، آیه 54)
همچنین خدا در جایی دیگر درباره مکر دشمنان پیامبر(ص) میفرماید: چون کسانی که کافر شدند خواستند با مکر خویش تو را ثابت کرده و قدرت تحرک را از تو سلب کنند یا تو را بکشند یا تو را از سرزمین بیرون رانند؛ آنان مکر میورزیدند و خدا مکر میورزید؛ و خدا بهترین مکرکنندگان است.(انفال، آیه 30)
از این آیه نیز به دست میآید که دشمنان نه یک بار بلکه بارها مکر ورزیدند؛ آوردن فعل مضارع «یمکرون» نشان میدهد که آنان دائم درحال مکر و نیرنگ بودند تا یکی از اهداف آنان از تثبیت و قتل و اخراج برآورده شده و تحقق یابد؛ اما هر بار مکر آنان با مکر الهی مواجه میشود و آنان به نتیجهای نمیرسند و مقصود آنان بر آورده نمیشود؛ زیرا مکر آنان دائم با مکر الهی مواجه بود که دست برتر را داشت؛ زیرا خدا خیر الماکرین است.
دشمنان مکار در مُحاق مکر خویش
از نظر آموزههای قرآن، مکر و نیرنگ دشمنان، در هر سطح و مرتبهای باشد، نمیتواند در تقابل با مکر الهی به جایی برسد؛ زیرا مالک هستی خدا است. پس اگر به ظاهر مکر دشمنی کارگر میافتد تنها در مواردی است که بر اساس مشیت حکیمانه الهی میبایست آن مکر اثری بگذارد؛ چنانکه اگر سحر ساحران تاثیرگذار است تنها در همان سطحی است که ماذون به اذن الهی و مقدرات اوست. (بقره، آیه 102)
بر اساس سنت الهی، مکر مستکبران در زمین، اگر تاثیری دارد، بر اساس «نظره»(مهلت دهی) الهی است؛ یعنی خدا در چارچوب مشیت حکیمانه اذن داده تا تاثیری کوتاه مدت واندک داشته باشد تا جایی که مکاران گمان کنند در کارشان موفق بوده و نیرنگشان کارگر افتاده است.(فاطر، آیه 43)
از نظر قرآن، گاه خدا بر اساس همین سنت امهال و استدراج و فتنه، شرایط را برای دشمنان چنان آسان میکند که دشمن گمان میکند که وضعیت او خوب شده است؛ بنابراین، با مکر و نیرنگ خویش کارش را میخواهد پیش برد؛ در حالی که این خود، مکر الهی است که دشمنان بدان توجه ندارند؛ به عنوان نمونه خدا گاهی ضرر و زیانی به شخص میرساند و سپس رحمتی را به او میچشاند و شخص گمان میکند که از ضرر در رفته و مکر میورزد؛ در حالی که همین جا خدا مکر ورزیده و مکرش به خودش بازگشته است.(یونس، آیه 21)
به سخن دیگر، دشمنان نیرنگ باز براساس سنت امهال و استدراج در دام «کید متین» الهی افتادهاند و خدا به آنان مهلت میدهد تا هر چه در انبان دارند بیرون افکنند و مکر و کید خویش را به کار گیرند؛ بلکه بر اساس سنت استدراج به آنان درجهای میدهد تا با امکان بیشتر و بهتر مکر و کید ورزند تا اینگونه در حد استطاعت و نهایت توش و توانشان نیرنگ ورزند؛ اما نه تنها آنان به آن نتیجه دلخواهشان نخواهند رسید، بلکه مکر و کیدشان به خود آنان باز میگردد و خودشان را تباه میکند و میسوزاند.(قلم، آیات 44 تا 46؛ اعراف، آیات 182 و 183)
از نظر آموزههای قرآن، همه هستی تحت قدرت نگهدارنده الهی است(فاطر، آیه 41) و سنت الهی بر این قرار گرفته که در مقام «نظره» (مهلت دهی) به دشمنان مهلت و درجاتی داده شود تا هرکاری از دستشان بر میآید در محدوده مشیت الهی انجام دهند.
این آزادی عمل و تاثیرگذاری عمل تنها در محدودهای است که مشیت حکیمانه الهی اقتضا میکند. بر اساس آموزههای قرآن، دامنه این محدوده تا جایی است که به اصول و مبانی زیان و ضرری نرسد و حکمت اصلی از خلقت انسان تحت تاثیر قرار نگیرد.
پس هر گاه به اصولی چون توحید و اسلام و مومنان ضرر و زیانی برسد که غیر قابل جبران باشد، این مکر و کید دشمنان دیگر تاثیرگذار نخواهد بود.
به سخن دیگر، تاثیرات مکر دشمنان تا جایی است که آسیبی به مومنان از باب «ابتلاء» وارد شود (آل عمران، آیات 140 و 141) تا «طیب از خبیث»(انفال، آیه 37) یا «مومن از منافق»(آل عمران، آیات 166 و 167) یا «صادق از کاذب»(عنکبوت، آیه 3) باز شناخته شده یا موجب «ازدیاد ایمان» مومنان شود.(احزاب، آیه 22)
همان طوری که ابتلائات الهی با امور خیر انجام میشود، گاه با امور شر و بد اتفاق میافتد که فتنههای جنگ و جهاد یکی از آنها است.(توبه، آیه 49) بنابراین، وقتی دشمن حمله میکند و حکم جهاد داده میشود، افتادن در آزمونی است که با مکر دشمنان ولی با مشیت و اذن الهی ایجاد شده است. حضور مومنان در میدان جهاد موجب «تمحیص» (پاکسازی) آنان میشود؛ چرا که موانع رشد برداشته میشود و نور خلوص ایمان در آنان ظهور مییابد؛ در مقابل نیز دشمنان در «محاق» میروند و از هرسو با اتمام حجت الهی در احاطه قرار میگیرند و حکم کفر آنان قطعی و عذاب مسجل میشود؛ ازهمین رو خدا درباره تاثیرات آزمون جهاد بصراحت میفرماید: لیعلم الله الذین آمنوا... و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین... و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین؛ تا خدا بداند کسانی که ایمان آوردهاند و... و نیز خدا تمحیص(پاکسازی) کند کسانی که ایمان آوردند و کافراین را در محاق برد... و به تحقیق بشناسد کسانی از شما را که جهاد کردند و صابرین را بشناسد.(آل عمران، آیات 140 تا 142)
خدا گاه انسانها بهویژه مومنان را در شرایط آزمون قرار میدهد و همه امکانات را چنان فراهم میکند که شخص نتواند بسادگی از آن بگریزد. لذا وقتی زمان ابتلاء الهی برسد، شرایط زنا به آسانی فراهم میآید یا شرایط شکار چنان آسان میشود که شکار نزدیک نیزه و تیرکمان میآید تا به سادگی و آسانی شکارشود. در آن زمان است که مومن واقعی و حقیقی شناخته میشود؛ زیرا زنا و شکار نمیکند و از خدا خشیت و خوف نهان دارد و هرگز دنبال این امور نمیرود.(مائده، آیه 94)
به هر حال، سنت الهی براین قرار گرفته تا مکر و کید دشمنان کافر در محدوده مشیت الهی تاثیراتی داشته باشد؛ زیرا فلسفه و هدفی برای این تاثیرگذاری محدود و موقت است که برخی از آنها بیان شد. بر اساس سنتهای الهی، مکر زشت کافران نیز تاثیراتی در میان مومنان خواهد داشت؛ ولی اینگونه نیست که این تاثیرات عمیق باشد یا اصول و اهداف حکیمانه الهی را مخدوش سازد یا تخریب کند یا از میان ببرد.
از نظر آموزههای قرآن، سنتهای الهی ثابت است و هیچ تبدیل و جایگزین یا تحویل برای آن نیست؛ بنابراین، یکی از سنتهای الهی این است که مکر زشت کافران، آنان را در محاق بگیرد و خود آنان در دام مکر خویش گرفتار آیند و مکر و نیرنگشان خود آنان را محاصره کرده و احاطه شان کند؛ چنانکه خدا بصراحت درباره مکر مستکبران کافر میفرماید: پس آنگاه که بیم دهندهای برایشان آمد، جز نفرت بر آنان نیفزود به سبب آنکه در زمین استکبار میورزیدند و مکر زشت میکردند؛ و مکر زشت جز اهلش را به محاق نمیبرد. پس آیا جز به سنت اولین به آنان مهلت داده شد. پس هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمییابی! (فاطر، آیات 42 و 43)
بنابراین، براساس آموزههای قرآن، مکر دشمنان اگر تاثیرگذار باشد در محدوده مشیت حکیمانه الهی است که به اصل اهداف زیانی نمیرساند؛ چنانکه این مکر پیش از آنکه به مومنان ضرر رساند، خود دشمنان را در محاق میبرد و آنان را احاطه میکند و ضرر و زیان آن به خودشان باز میگردد؛ چرا که همواره در طول تاریخ دشمنان مکر ورزیدند و گمان کردند که این مکر بر اساساندیشه خودشان است؛ در حالی که خاستگاه هر چیزی مکر خدا است و به تعبیر قرآنی «فلله المکر جمیعا» (رعد، آیه 42)؛ بنابراین اگر مکری باشد نمیتواند علیه خدا باشد؛ زیرا خدا میداند چه مکری را دراختیار دشمن بگذارد و کارآیی آن را نیز محدود میکند.
البته همان طوری که خدا «خیر الماکرین» است، «اسرع مکرا» هم است(یونس، آیه 21)؛ بنابراین اگر دشمن مکر بزند، مکر الهی سریعتر و کارسازتر است و جایی برای مکر دشمنان نمیگذارد.
از نظر قرآن، دشمنان ممکن است مکر کنند، ولی خدا بنیان مکرشان را بر میکند و سقف را بر سرشان فرو میریزد واز جایی که احساس نمیکنند، عذاب را بر سرشان آوار میکنیم و در قیامت نیز آنان را خوار مینماید.(نحل، آیات 26 و 27)
بر اساس آموزههای قرآنی هیچ کس نباید از مکر الهی خود را در امان ببیند؛ زیرا تنها کسانی اینگونه عمل میکنند که گرفتار خسران و زیان هستند.(اعراف، آیه 99) بنابراین، دشمنان اسلام باید بدانند که با مکرها و حیلههای زشت و بد خودشان،به اسلام ومومنان زیان نمیرسانند، بلکه خدا مومنان را عزت میبخشد و آنان را رفعت میبخشد و دشمنانشان را خوار و ذلیل میکند و مکر زشتشان را بلای جان خودشان میکند تا موجب نابودی شان باشد؛ زیرا مکر آنان کارایی ندارد بلکه بلای جان خودشان است؛(فاطر، آیه 10) چرا که خدا مکر دشمنان را با مکر خویش جواب میدهد و آنان از جایی که گمان نمیکنند و نمیفهمند ضربه میخورند و مکر آنان موجب میشود تا خودشان را نابود کنند و هیچ آثاری از آنان به جا نماند.(نمل، آیات 50 تا 52)
باید توجه داشت هر چند دشمنان مکر بزرگ دارند که میتواند حتی کوهها را جا به جا کرده و از جا بکند(ابراهیم، آیه 46)، ولی هرگز مکرشان به خدا و مومنان واقعی و حقیقی زیانی و ضربهای وارد نمیکند، بلکه خدا مکرشان را به خودشان باز میگرداند و از همان جا نابودشان میکند و انتقام سختی از آنان میگیرد؛ زیرا هیچ تخلفی در وعده الهی که به رسولانش داده است نیست.(نوح، آیات 22 تا 25؛ ابراهیم، آیات 46 و 47)
بنابراین، از نظر قرآن، دشمنان اسلام و مومنان اگر هر مکری را در قالب فتنهها و آشوبها بکارببرند، هرگز نمیتوانند به موفقیت و کامیابی برسند و مومنان را از صحنه خارج سازند؛ زیرا سنت الهی براین قرار گرفته است تا مومنان و رسولان از سوی خدا مورد حمایت قرار گیرند و از جایی که احساس نمیکنند و امید ندارند، مورد عنایت خاص الهی واقع شوند و خودشان نجات یافته و دشمنانشان نیز از جایی که حساب نمیکنند ضربه میخورند بیآنکه نسبت به موقعیت خطرناک خویش احساسی داشته باشند، بلکه خدا به آنان در ساختار امهال و استدراج ایمنی میدهد و اینان با احساس امنیت وارد کارزار دشمنی با مومنان میشوند و بدون آنکه احساس کنند ناگهان ضربه میخورند و نیست و نابود میشوند و خدا از ایشان انتقام میگیرد. اینگونه است که مکر بزرگ آنان به خودشان باز میگردد وآنان را احاطه میکند و به مُحاق میبرد. پس مومنان باید بدانند که در امنیت الهی هستند و با توکل و تفویض امور برخدا کارها را انجام دهند و بندگی کنند و چشم امید به محاسباتی داشته باشند که در محاسبات عادی در نمیآید؛ چرا که عنایات الهی به مومنان ازجایی که گمان نمیکنند(من حیث لایحتسب) بیشتر از جایی که گمان میکنند(من حیث یحتسب) است.(طلاق، آیات 2 و 3)