آمریکا میدان نبرد - 51
آغاز جنگ علیه کهنه سربازان ارتش آمریکا
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
وقتی پای کهنه سربازان ارتش به میان کشیده میشود، حتی مرگبارتر میشود. زیرا تفاهمنامههای حکومت آمریکا، کهنه سربازان را همچون بمبهای ثانیه شماری به تصویر میکشد که [هر حرکتی از جانب آنها] نیاز به مداخله دارد. به عنوان نمونه در 2012 وزارت دادگستری یک برنامه آزمایشی را با هدف آموزش گروههای سوآت برای برخورد با موقعیتهایی که پای کهنه سربازان رزمی آموزشدیده در میان است، آغاز کرد.
متأسفانه همانطور که در سالهای اخیر مشاهده کردهایم، مشکل به تصویر کشیدن کهنه سربازان نظامی آمریکا به مثابه جنگجویان بالقوه دشمن، این است که هرگونه برخورد با یک کهنه سرباز نظامی، میتواند به سرعت به یک موقعیت انفجارآمیز و مرگبار کشیده شود- حداقل، از سوی مأموران اجرای قانون.
جان ادوارد چسنی،1 یک کهنه سرباز 62 ساله جنگ ویتنام، توسط یک گروه سوآت، در واکنش به خبری مبنی بر اینکه این کهنه سرباز ارتش در پنجره آپارتمانش در سندیهگو2 ایستاده و چیزی را که شبیه یک تفنگ نیمه اتوماتیک است، تکان میدهد، به قتل رسید. مأموران گروه سوآت خیابان محل آپارتمان چسنی را بستند، در اطراف خانه او موضع گرفتند و 12 گلوله به سوی پنجره آپارتمان چسنی شلیک کردند. کاشف به عمل آمد اسلحهای که چسنی از طبقه سوم ظاهراً به سوی پلیس نشانه گرفته بود، یک «تفنگ تهاجمی قلابی به ظاهر واقعی» بود.
خوشبختانه مواجهه رامون هوکز3 با گروه سوآت هوستون به فاجعه ختم نشد، اما به آسانی میتوانست بشود. هوک یک کهنه سرباز 25 ساله جنگ عراق، در حال استفاده از یک تفنگ بادی برای تمرین هدفگیری در فضای باز بود که یک مأمور امنیت داخلی که علیالظاهر مشغول خرید برای خانه در آن منطقه بود، او را به عنوان یک تیرانداز فعال گزارش کرد. طولی نکشید که این محله آرام، با ورود تعداد زیادی خودروهای نیروی پلیس، یک خودرو زرهی و مأموران پلیس به شدت مسلح، به یک منطقه جنگی تبدیل شد. هوکز دستگیر شد، تفنگهای ساچمهای بادی و تپانچه اسباببازی او ضبط و به اتهام «شرارت مجرمانه» پروندهای علیه او تشکیل شد.
ذهنیت میدان نبرد
این ذهنیت «میدان نبرد» به قدری عوامل اجرای قانون را به فساد کشانده است که عادیترین وظایف همچون یک مجوز بازرسی برای کشف جرم، با به میان کشیدن پای گروه سوآت -که برای کشتن آموزش دیده- به مجوزی برای قتل «مظنون» ادعایی، اعضای خانواده او و حیوانات خانگی او تبدیل میشود.
متأسفانه گروههای سوآت دیگر فقط مختص موقعیتهای مرگبار نیستند. به علت نظامی شدن پلیس آمریکا، اکنون گروههای سوآت به گونهای فزاینده برای موضوعات انتظامی عادی وارد کارزار میشوند و این در حالی است که برخی گروههای سوآت محلی، تا پنج بار در یک روز اعزام میشوند. به عنوان مثال در آریزونا برای متفرق کردن یک حلقه ادعایی جنگ خروسها، از یک گروه سوآت استفاده شد. یک گروه سوآت آتلانتا، با ادعای نگرانی از احتمال در میان بودن پای یک استودیوی موسیقی در پخش مخفیانه آهنگهای غیرمجاز، به آن یورش برد.
در 1980 حدود 3000 یورش به شیوه گروه سوآت در ایالات متحده صورت گرفت. تا 2001 این رقم به 45000 رسید و از آن زمان به بیش از 80000 یورش در سال توسط گروه سوآت افزایش یافته است. در واقع امروز محلههایاندکی هستند که نیروی پلیس آن فاقد گروه سوآت باشند.
البته مشکل این است که هر چقدر گروههای سوآت و تاکتیکهای مشابه آنها به دفعات بیشتری برای ایفای وظایف عادی اجرای قانون، به کار گرفته میشوند، آمریکاییها به گونهای روزافزون خود را در موقعیتهای خطرناک و نامعقول احساس میکنند.
به عنوان مثال در اواخر ژوئیه 2013، یک مرکز نگهداری حیوانات در کنوشا4 ویسکانسین، توسط نُه مأمور وزارت منابع طبیعی5 و چهار معاون کلانتر مورد یورش قرار گرفت. این یورش در پی خبرهایی مبنی بر اینکه در این مرکز یک بچه گوزن، جدای از مادرش نگهداری میشود، به اجرا درآمد. مسئولان مرکز برنامهریزی کرده بودند که این گوزن را به یک مؤسسه توانبخشی حیاتوحش در ایلینویز منتقل کنند. اما این مأموران که بدون اطلاع قبلی به این مرکز هجوم آورده بودند، به دلیل اینکه شهروندان مجاز به در اختیار داشتن حیوانات حیات وحش نیستند، خواستار تحویل گوزن به خود شدند. هنگامی که این سیزده مأمور «تا دندان مسلح» وارد مرکز شدند، در حالی که دنبال گوزن میگشتند، کارکنان آنجا را اطراف یک میز پیک نیک در محوطه مرکز جمع کردند. وقتی برگشتند، یکی از مأموران گوزن را داخل یک کولهپشتی روی شانهاشانداخته بود.
وقتی از آنها سؤال شد چرا به جای یورش بدون اطلاع قبلی، خیلی ساده به کارکنان مرکز نگفتند که گوزن را تحویل دهند؛ سرپرست مأموران وزارت منابع طبیعی اقدام خود را با یورش برای یافتن موادمخدر مقایسه کرده و میگوید «وقتی یک دایره کلانتری میخواهد حکم بازرسی را برای یافتن موادمخدر انجام دهد، به آنها زنگ نمیزنند و از آنها نمیخواهند قبل از اینکه سروکله مأموران پیدا شود، ماریجوآنا یا هر ماده مخدری که در اختیار دارند را داوطلبانه تسلیم کنند.»
اگر این یورشها به گونه فزایندهای در حال عادی شدن و گسترش یافتن هستند، میتوانید آن را ناشی از نظریه «ایجاد شغل» بدانید که براساس آن شما گاهی اوقات تکالیفی غیرضروری برای کارگزاران آمریکایی تعیین میکنید تا آنها را سرگرم و در استخدام خود نگه دارید. اما در این مورد اصل «ایجاد شغل» دارد برای توجیه به کارگیری تجهیزات پیچیده نظامی و صرف بودجه فدرال برای آن، مورد استفاده قرار میگیرد.
وانگهی وقتی استفاده از تاکتیکهای به سبک سوآت برای برقراری نظم عادی و روزمره به ذهن متبادر میشود، حکومت فدرال با ادارات متعددی که خودشان برای گروههای سوآت مشتری تور میکنند -از جمله خدمات ماهی و حیات وحش،6 کمیسیون سلامت تولیدات مصرفی،7 اداره هوانوردی و فضایی ملی،8 وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و خدمات انسانی،9 خدمات پارک ملی10 و اداره غذا و دارو11- یکی از بزرگترین متخلفان است.
پانوشت:
1- Edward Chesney
2- San Diego
3- Ramon Hooks
4- Kenosha
5- Department of Natural Resources
6- Fish and Wildlife Service
7- Consumer Product Safety Commission
8- National Aeronautics and Space Administration
9- Department of Health and Human Services
10- National Park Service
11- Food and Drug Administration