هویت فرهنگی در ورزش (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
در باب رابطه ورزش با فرهنگ به معنای اخلاق و ارزشهای ملی و اعتقادی، بسیار گفته و نوشته شده است. ورزش یکی از آن اموری است که با روح و روان انسان سروکار دارد و تاثیرات مادی و معنوی آن بر فرد و جامعه، انکار ناپذیر است. بنابراین، حرفی بسیار غلط و غیر علمی است که بعضی یا از سر ناآگاهی یا کاملا حساب شده، میزنند و سعی در القای آن دارند که ورزش جزو امور مادی است و صرفاً موجب لذت و هیجانهای فیزیکی و جسمی میشود.
ورزش یعنی تکنیک و امکانات مادی و مالی و برد و مدال و سکو، و اخلاق و معنویت و پهلوانی و هر آنچه به عنوان ارزش فرهنگی به حساب میآید، در حاشیه آن مطرح است و تا آنجا باید به آن بها داد که اصل ورزش- که به زعم آنها جنبههای مادی و برد و نتیجه و مدال و... است- تحتالشعاع قرار نگیرد. وقتی پای برد و مدال و سکو، مطرح است نباید به مسائل اخلاقی چندان توجهی شود و باید هدف مدالآوری و قهرمان شدن، دست یازیدن به هر وسیلهای را توجیه کند و برای مثال برای رسیدن به یک مدال، به خاطر اینکه حریف، نماینده سلطه گران غاصب و کودک کش است، نباید از مبارزه و مصاف دادن با او پرهیز کنیم!
مسئله فرهنگ و رعایت خط قرمزهای آن، موضوعی « من درآوردی» و سلیقهای نیست و تقریبا در همه جای دنیا- خاصه در کشورهای پیشرفته و صاحب ورزش- به شدت رعایت میشود. در این باره مثال و نمونه فراوان است و خواننده علاقه مند و پیگیر، از خیلی از آنها آگاه و باخبر است. ما نیز در مطالب و نوشتههای خود به خیلی از آنها اشاره داشته ایم. اهالی ورزش خبر دارند که اخیرا از سوی رئیساتحادیه ملی بسکتبال آمریکا(NBA)، یکی از مالکین باشگاههای فعال در لیگ این کشور به دلیل مکالمات غیر اخلاقی و حرفهای توهینآمیز و خارج از نزاکت و ادب، با جریمهای سنگین مواجه شد که خبر آن هم در رسانههای ورزشی جهان منتشر شد.
اصولا چنانکه ثابت شده و ما نیز بارها به سهم و در حد توان خود نوشته ایم برای پیشرفت و بهتر شدن و حرکت رو به جلو در هر امر و کاری- از جمله در ورزش- فن و فرهنگ، تکنیک و اخلاق باید با هم و در کنار یکدیگر به میدان بیایند و همکاری کنند تا موفقیت حاصل شود. با هرهری مسلکی و ادا و تقلید و... میشود ژست و ظاهر پیشرفت را برای خود درست کرد، اما پیشرفت حاصل نمیشود.
در هرکاری و هر امری از امور اجتماعی- که ورزش هم یکی از آنهاست- مسئله هویت فرهنگی و ملی، موضوعی حساس و تعیینکننده است. هویت فرهنگی با استفاده و الگو برداری از تکنیکها و ابزار و روشهای دیگران به خطر نمیافتد. اتفاقا این تبادل فنی و مادی، امری است ضروری که از سلامت و زنده بودن یک فرهنگ حکایت میکند. هویت فرهنگی، بیشتر به جنبههای غیر مادی فرهنگ مثل زبان و آداب و ارزشهای اخلاقی و... مربوط میشود و آن وقتی به خطر میافتد که در ابعاد معنوی و غیرمادی، مقلد دیگران باشیم و به ارزشها و منشهای فرهنگی ریشه دار خود پشت کنیم و غافل باشیم.
در دیدار اخیر دستاندرکاران کنگره شهدای ورزشکار، رهبر انقلاب نیز بر این موضوع تاکید کردند « غربیها سعی کردند با این ورزشهای جدید و پیشر فتهای که وارد کشور کردند، فرهنگشان را هم وارد کنند، خب، وظیفه ما چیست؟ وظیفه ما این است که آن ورزش ابتکاریای را که آن طرف به وجود آورده- مثل فوتبال، والیبال و بقیه ورزشهایی که هست؛ ورزشهای جمعی- یاد بگیریم، در اینها پیش برویم، حرفهای بشویم اما فرهنگ او را نپذیریم. نگذاریم این پلی بشود برای فرهنگ غربی، فرهنگ خودمان را بر آن حاکم کنیم. این، آن جمله اساسی است که ما در باب ورزش باید مورد توجه قرار بدهیم.»
چنانکه روشن است ایشان بر یادگیری ورزشهای جدید و تکنیکهای آن تاکید دارند، اما این هشدار را هم میدهند که به بهانه و به وسیله ورود تکنیکها و ابزار، خلقیات و آداب و ادبیات و... غربیها هم وارد شود و ما را در ورزش به مقلدی صرف و بیشخصیت تبدیل کند. در این صورت است که نباید و نمیتوان به پیشرفت واقعی ورزش امیدوار بود که خوب گفتهاند« خلق را تقلیدشان بر باد داد...»!
تجربه و واقعیات به ما میگوید که هرگاه ورزش ما و به تبع آن، ورزشکاران ما با تکیه بر فرهنگ خودی و ارزشهای شناخته شده فرهنگی و پهلوانی، عمل و رفتار کردهاند و هر وقت، به ویژه مسئولان و مدیران ورزش یکسره چشم به مدال و نتیجه ندوخته و به ابعاد فرهنگی و تربیتی ورزش به درستی- نه شعاری و بدتر از آن ریاکارانه- توجه لازم را داشتهاند، پیشرفتها و اتفاقات خوش و مثبتی در ورزش ما رخ داده است.
تبدیل والیبال از یک قدرت درجه 2 آسیایی به یکی از هفت هشت قدرت برتر دنیا، نمونه روشن و غیر قابل انکاری است که ادعای ما را به راحتی اثبات میکند. با این همه، واقعیت آن است که مدیران و متولیان ورزش به موضوع فرهنگ (در معنای اخلاق و ارزشهای اعتقادی و ملی آن) در بیشتر مقاطع- از جمله مقطع اخیر- توجه و عنایت لازم را نداشتهاند و از دو سه دهه اخیر تحت القائات مشاوران خام و نابلد یا رسانههای زرد و... سخت در ورطه نتیجه گرایی و کمیت محوری افتاده و گاه حتی برای رسیدن به یک مدال و موفقیت، پا روی بسیاری از مسائل اخلاقی گذاشته و چشم بر بسیاری از انحرافات و کجرفتاریها و بداخلاقیها بستهاند.
آفاتی مثل بازیکن سالاری، دلالیسم و هنجارستیزی و قبح شکنی و... از جمله پیامدهای این مماشات کاسبکارانه و « غمض عین»های آنهاست. این، واقعیت تلخی است که انکار نمیتوان کرد و میتوان به جرات گفت که اصلیترین مانع بر سر پیشرفت و ارتقای جایگاه قارهای و جهانی ورزش مستعد و ورزشکاران برومند و با انگیزه کشورمان بوده است.
لذا هموار کردن راه پیشرفت واقعی ورزش و حرکت دادن آن در مسیر رو به جلو و تبدیل شدن ایران عزیز به یک کشور صاحب ورزش، در گروی این است که بیش از همه، مسئولان و مدیران ورزش برای موضوع فرهنگ و اخلاق اهمیت بیشتری قائل شوند و نتیجه گرایی و کمیت محوری را به شکل غیر منطقی، اصل و هدف قرار ندهند.