نور حقیقت، صدای صلابت حرکت بهســوی قله در سینمای ارزشی
گالیا توانگر
سکانسهای پایانی فیلم «موقعیت مهدی» یکی از چند نفر باقیمانده به شهید باکری میگوید: «آقا! من میروم آنجا، عراقیها دارند به بچهها تیرخلاص میزنند.»
فقط به عظمت دردی که در این دیالوگ وجود دارد، توجه کنید. فیلم دفاع مقدس شاخصهاش باید این باشد که با پرهیز از شعاری شدن اثر در وهله اول حقایق را پیشروی مخاطب بهویژه نوجوانان و جوانان قرار دهد و در وهله دوم یادآور موج ایثار و اخلاص باشد.
از این روست که میتوان گفت: تنها گونه غیر وارداتی سینمای کشور، سینمای دفاع مقدس است؛ گونهای کاملاً وطنی که فراز و نشیبهای بسیاری را به خود دیده است و میتواند اثرگذاری فوقالعادهای در تربیت نسلهای آتی داشته باشد.
کارنامه سینمای دفاع مقدس در یک نگاه کوتاه
سینمای دفاع مقدس در دهه 60 را میتوان سینمایی پر اتفاق دانست. بیشتر فیلمهای جنگی در این دوره با کمترین امکانات توسط کارگردانانی که خود سابقه جبهه و جنگ داشتند ساخته و با مضمون جنگ ایران عراق و با خط داستانی متفاوت عرضه شد. تیغ تند ممیزی بر روی سوژهها در نیمه دوم دهه ۶۰ سبب شد تا کارگردانان، بیشتر به سراغ سوژههایی بروند که با ممیزی کمتری همراه بودند.
دهه 70 را اما میتوان دهه پرکار سینمای دفاع مقدس با حضور بیشترین تعداد آثار جنگی در جشنواره فجر دانست. دههای که بیشترین سیمرغها در آسمان آثار دفاع مقدس به پرواز درآمدند. اغلب فیلمهای جنگی در این دهه، بر اساس تکنیکها، سرمایههای کلان و گذر از داستانهای خطی و ساده با مضمون و ساختارهای متفاوت روی پرده سینماها رفتند. «آژانس شیشهای» بهعنوان بهترین فیلم حاتمیکیا، نقطه عطفی در زمینه سینمای جنگ و همچنین آیینه تمامنمایی از شرایط روز جامعه یکی از آثار مهم دهه هفتاد است. در قالب جدید سینمای دفاع مقدس طی دهه ۷۰، دیگر دوربین، تعلق خاطری به نمادهایی چون خاکریز، سنگر و جبهه نمیبیند. جای سوژه و ابژه تغییر کرده و دوربین به سراغ آدمهای بهجایمانده از جنگ میرود.
سینمای دفاع مقدس در دهه 80 سینمایی متفاوت و البته کمرونق بود. سینمایی که در آن رویکرد فیلمنامهنویسان به سمت مضامین طنز جنگی و ارزشهای آن سوق داده شد. سهگانه «اخراجیها» در دهه هشتاد و تغییر رویکرد در متن فیلمنامهها بهسوی گونه طنز از جمله اتفاقات این دهه از سینمای دفاع مقدس بود. با آنکه در این دهه فیلمهای جنگی افت قابلتوجهی کردند، اما همان تعداد محدود آثار توانست با این تغییر رویکرد سبکی مخاطبان بسیاری را به سینماها بکشاند و پرفروشترین فیلمهای سینمای دفاع مقدس را به این دهه اختصاص دهد. در این دوره مشخص شد مخاطبان ژانر جنگی را در کنار سبک طنز و نگاهی متفاوت به مسائل پیرامون آن بیشتر میپسندند. «دوئل» به کارگردانی احمدرضا درویش دیگر فیلم جنگی دهه 80 بود؛ فیلمی که در دوران ساخت خود سرو صدای فراوانی کرد و یکی از پرخرجترین فیلمهای سینمایی در ژانر دفاع مقدس معرفی شد و بیشتر فیلمی پرحاشیه بود. این فیلم در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت 8 سیمرغ بلورین شد. در این دهه فیلم «به نام پدر» را میتوان جزء اولین سینماییهایی دانست که مضمون ارزشهای جنگ را مطرح کرده است. این فیلم با موضوع جنگ در جشنواره فیلم فجر در ده رشته نامزد دریافت سیمرغ شد و از آن بین، چهار سیمرغ را از آن خود کرد. وضعیت سینمای دفاع مقدس در یک دگردیسی آشکار، از تلألؤ دهه ۶۰ خود به یک ناکامی و انزوای بزرگ در پایان دهه ۸۰ رسید.
دهه 90 دهه تولید بهترین فیلمهای دفاع مقدس با مضامین و زاویه دید متفاوت است. ظهور کارگردانان جوان و درخشش کار اولیها در کنار بزرگان و صاحبنامان این ژانر در این دهه قابلتوجه است. دههای که به علت رشد تکنولوژی و ابعاد فنی سینما، رشد کمی و کیفی را در این ژانر رقم زد. در این دهه آثار با محوریت رخدادهای سال 57 و انقلاب اسلامی، شخصیت فرماندهان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم تولید شد. حضور محمدحسین مهدویان در کنار کارگردانانی همچون حاتمیکیا در این دهه باعث شد تا از زوایای مختلفی به مسئله دفاع مقدس پرداخته شود. در دهه ۹۰، شکل معادله بهکلی تغییر پیدا کرد. نظام سرمایهداری در سینما به سمت بخش خصوصی متمایل شد و برای نخستینبار، نهادهای دولتی، با ریاضتهای مالی بسیار، کرسی تعدد آثار را به بخش خصوصی واگذار کردند.
فیلم سینمایی «چ» نیز اثر موفق دیگری از ابراهیم حاتمیکیا بود که اتفاقات بیست و پنجم تا بیست و هفتم مرداد سال 1358 و مجاهدت شهید مصطفی چمران را روایت میکرد. این فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر، موفق به دریافت 6 سیمرغ بلورین شد. فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان برنده 3 سیمرغ بلورین از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نیز در این دهه فیلمی درباره زندگی احمد متوسلیان فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله در هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق است. با این فیلم بود که محمدحسین مهدویان بهعنوان اولین کارگردان جوان و خوشفکر در این ژانر معرفی شد. مهدویان با «ماجرای نیمروز 1 و 2» خوش درخشید. اثر بعدی مهدویان در ژانر جنگی «درخت گردو» است که با نگاهی متفاوت و بهدوراز ملیگرایی به مسئله بمباران شیمیایی سردشت پرداخته است.
درست در نقطهای که گمان میشد، تنها گونه وطنی سینمای کشور، به آخر خط رسیده و باید ازاینپس، تنها شاهد تکرار مکررات باشیم، موقعیت مهدی ظهور کرد؛ فیلمی که روایت یک پوستاندازی کمالگرایانه در آغاز پنجمین دهه حیات اینگونه محسوب میشد. فیلمی که نقاط عطف جریانسازی دهههای قبل سینمای جنگ را بهصورت توأمان در خود میدید؛ هم نتیجه قیامی خودجوش در روزگار سونامی ملودرام و کمدی بود و هم از سینمای مقاومت سخن میگفت. البته که قالب بیوگرافی اثر و ابتکارهایی که در شکل روایی و البته بصری فیلم به کار بسته شد، سهم قابلتوجهی در این موفقیت محسوب میشود؛ اتفاقی که حالا میتوان از آن بهعنوان حیات نوین سینمای دفاع مقدس در آغاز پنجمین دهه حیات خود تفسیر شود.
حرکتی که با تحسین مخاطبان و منتقدان، قطعاً در قالب جریانسازی چهارم اینگونه، در مقام صفشکن ظاهر شده و با الگوسازی، زمینه را برای تداوم این خط فکری در میان فیلمسازان دغدغهمند این حوزه فراهم میآورد.
سینمای ایدئولوژیکی و تاریخی
واقعیت این است که باید بین سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس تفکیک قائل شد. شاید در ابتدا این تفکیک عجیب به نظر برسد و این سؤال در ذهن خواننده شکل بگیرد که مگر میان سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس تفاوتی وجود دارد؟
دمدستیترین دلیل هم این است که این تفاوت، به تلقی ما از جنگ ایران و عراق برمیگردد و صرفاً اختلاف در واژههاست و درواقع سینمای دفاع مقدس همان سینمای جنگی است. اما واقعیت این است که دامنه و عمق این تفاوت صرفاً در واژهها نیست که فراتر از آن، ریشه در تأویلهای ایدئولوژی دارد.
سید رضا صائمی منتقد سینما ضمن بیان مطالب بالا توضیح میدهد: «درواقع تفاوت سینمای دفاع مقدس با فیلمهای جنگی در سینمای جهان را در دو علت عمده میتوان بازشناسی کرد: یکی دلایل سیاسی و تاریخی، به این معنا که ما آغازگر جنگ نبودیم و صرفاً به دفاع از خاک و سرزمین خودپرداختیم؛ لذا ما به دفاع مقدسی دست زدیم که زمین تا آسمان با یک جنگ نامقدس و ویرانکننده متفاوت است.
دوم که اهمیت بیشتری هم دارد، به تأویلهای ایدئولوژیک و نگرش دینی ما به جنگ هشتساله ایران و عراق برمیگردد که نشانهها و تأثیرات این تفسیر را میتوان در ساخت فیلمهای جنگی ردیابی کرد. اولاً که خیلی از فیلمهای جنگی ممکن است ساخته شود که مبتنی بر یک واقعیت تاریخی نباشد؛ مثلاً «جنگ ستارگان» یا «موجودات فضایی» را هم میتوان یک فیلم جنگی دانست که زاییده تخیل فیلمساز است تا بازنمایی یک اتفاق بیرونی. یا اصلاً میتوان یک اثری جنگی تولید کرد که ناظر به هیچ واقعیت بیرونی نباشد و جنبه انتزاعی و سرگرمی داشته باشد.»
این منتقد سینما در ادامه میگوید: «حتی اگر سینمای جنگ را در تمام کشورهای دنیا مبتنی بر یک واقعه تاریخی فرض کنیم، بازهم تفسیر و تأویلهای دینی و ایدئولوژیک ما از جنگ هشتساله خودمان، تصویر متفاوتی از سینمای جنگ ترسیم میکند که اختلافات بنیادین با اینگونه سینمایی در جهان دارد.
بدیهی است که سینمای دفاع مقدس، علاوهبر امتیازات سینمایی و هنری اش بهواسطه جایگاه و منزلتی که نزد مردم ما از نظر ایدئولوژیکی و تاریخی دارد، به صیانت و حفاظت محتاج است تا خاطرات این دوران حساس تاریخی در سند تصویری سینما ثبت شده و می تواند بخشی مهم از تاریخ معاصر ما را به جهانیان معرفی کند.
از منظری دیگر، سینمای دفاع مقدس به دلیل موضوعش یعنی جنگ ایران و عراق، یک مسئله ملی است که میتوان آن را در ذیل سینمای ملی هم قرارداد و بدیهی است که صیانت از مفاخر ملی جزو مسئولیتهای هر حکومت است.
سنخیت و آمیختگی مفهوم و مصادیق جنگ با سیاست و مصلحت و باورها، کار هنری در حوزه جنگ را در نسبت با حوزههای دیگر با دشواریهای بیشتری مواجه میکرد و فاصلهگرفتن جامعه از فضای جنگی و حال و هوای دوران جنگ فرصت تازه را برای تجربههای نو و خلاقانه در این ژانر سینمایی محدود کرد، ولی در جشنواره بیست و نهم شاهد نگاهی دوباره و دیگرگونه به این مقوله بودیم که البته بخش عمده ای از آن به تغییرات فرهنگی ناشی از تحولات سیاسی مربوط میشد.»
وی در ادامه میافزاید: «اما بخش دیگری از این تازگی به برخـی کارگردانهای صاحبنام مثـل کیومرث پوراحمد و خسرو سینایی به سینمای دفاع مقدس برمیگشت.
جنگ، مفهوم یا تجربهای است که مفاهیم و گزارههای متضادی را در خود پرورش میدهد و گاه به ضد خویش بدل میشود؛ یعنی ما میتوانیم با سینمایی از جنگ مواجه شویم که اتفاقاً علیه جنگ موضع گرفته باشد. موضوعی که به دلیل آمیختگی مفاهیم ارزشی با جنگ ۸ساله ما فیلمسازی حوزه جنگ را به میدان مین تبدیل کرده که افراد بسیاری را زخمی و از میدان به درکرده است.
گویی نقاط خطرخیز، نه فقط در جنگ که در بازنمایی و تصویر جنگ نیز وجود دارد، اما همزمان با تحولات فرهنگی- سیاسی در جامعه و پذیرش نسبی تکثر و قرائتهای مختلف از پدیدههای انسانی اینک نشانههایی از این پلورالیسم معرفتی در حوزه سینمای جنگ نیز دیده می شود و بهتدریج شاهد روایتهای تازه از سینمای دفاع مقدس هستیم.
روایتهایی که قرار نیست بر اساس کلیشه مرسوم دوقطبی، کاراکترهای خویش را در ۲ طیف متضاد خوب و بد ترسیم کند و نگاهی سیاهوسفید به آنها داشته باشد. نگاهی که دیگر تصویر صرفاً آرمانی از سربازانی خودی و تعریفی ابلهانه و ضعیف از دشمن ارائه نمی دهد و فراتر از اینها به مناسبات انسانی و زیباشناختی موجود در پدیده زشت جنگ توجه کرده و بیش از آنکه مروج جنگطلبی و روحیه اکشن باشد، به لطایف انسانی نهفته در آن و صلح میپردازد.
شناخت این ظرفیت و ظرافتها می تواند سینمای دفاع مقدس یا ژانر جنگی به یک فرصت همیشه طلایی برای ساخت آثاری بدل کند که نمونه موفق آن را امسال شاهد بودیم: تنگه ابوقریب. خود این فیلم گواه این مدعاست که می توان هنوز در سینمای جنگ، شاهد شاهکارهای تازه بود.»
وارونه نشان دادن و یا کتمان حقایق دفاع مقدس
فیلمهای سینمای دفاع مقدس را میتوان در سه دسته کلی دستهبندی کرد:
1- فیلمهایی که مستقیماً به حوادث جنگ اشاره دارند.
2- فیلمهای کمدی مرتبط به فضای جنگ (طنز جنگی).
3- فیلمهایی که از بستر اجتماعی به حوادث جنگ نگاه میکنند.
در هر سه دسته این آثار، دو جریان عمده وجود دارد؛ اول جریان اصیل سینمای دفاع مقدس که مبتنی بر مفهوم جهاد در راه خدا و مبانی و ارزشهای دینی و انقلابی است و دوم سینمای سیاه دفاع مقدس که رویکرد دگراندیشانهای به جنگ دارد؛ جنبه تقدس برای آن قائل نیست و صرفاً جنبههای تلخ و خسارتآور دفاع مقدس را میبیند؛ در جریان دوم از دفاع مقدس، بهعنوان جنگ خانمانسوز و بیفایده یاد میکنند. در مقابل نگاه یأسآلود و پوچنگر نسبت به این سینما که ارزشها را نمیبیند و سیاهی، تلخی و رنج جنگ را میبیند و زخمهای جنگ را واکاوی میکند، نگاهی حماسی وجود دارد؛ این نگاه روایتگر رزمندگانی است که در اوج ایثار، امید و آرمانخواهی در راه هدف مبارزه میکنند.
محمدحسن شاهنگی عضو شورای علمی گروه ادبیاتاندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی ضمن بیان مطالب بالا، میگوید: «سینمای سیاه دفاع مقدس درصدد تحقق اهداف متعددی است؛ اولاً در مخالفت با جنگ، اصل آن را مورد تردید قرار دهد. هدف دوم زیر سؤال بردن اصول اعتقادی و معرفتی تجویزکننده دفاع از مکتب و کیان در مقابل تجاوز دیگری است. از جمله نکات مهم قابل نقد در سینمای سیاه دفاع مقدس مقوله اعتماد به دشمن است؛ این اعتماد تلاش دارد تا با دستاویز قراردادن روحیه انساندوستی تصویر رایج را درباره دشمن بودن دشمن به چالش بکشد.»
وی میافزاید: «سینمای سیاه دفاع مقدس این موضوع را رواج میدهد که اغلب فیلمهای دفاع مقدس خشونت را ترویج میکنند و تعداد انگشت شماری در این میان وجود دارند که مبلغ صلح هستند. آثار قابلتوجهی هم هستند که بهجای پرداختن به چرایی جنگ و ضرورت پاسخ به تجاوزگر، به بررسی مغرضانه اثرات مخرب جنگ بر انسانها میپردازند.»