ضرورت آگاهی اقشار مختلف جامعه در برابر توطئه دشمنان (بخش نخست)
بصیرت، لنگر تداوم در تلاطم بحرانها
فاطمه زورمند
عابدی در صومعهای عبادت میكرد و چون در بیابان بود و امكاناتی نداشت، تنها از شیر گوسفندان خود برای تغذیه استفاده میكرد. یك روز كه گوسفندان را بیرون آورده بود، چشم راهزنان به گوسفندان او افتاد؛ تصمیم گرفتند به هر طریق ممكن آن گوسفندان را از او بربایند. یكی از آنان نزد عابد آمد و پس از عرض ارادت به او گفت: آیا بر شما با آن مقام معنوی زشت نیست كه خوك همراه خودتان دارید؟ عابد با تعجب گفت: خوك؟! من كه خوكی ندارم. اینها گوسفند است. راهزن گفت: نه آقا، این خوك است كه همراه شماست. عابد حرف راهزن را نپذیرفت. راهزن دوم آمد و همان سخن را گفت و همان پاسخ را شنید. دیگر راهزن هم نزد عابد آمد و همان سخنان بین او و عابد گذشت. عابد وقتی تنها شد با خوداندیشید: این سه نفر هریک نزد من آمدند و میگفتند كه اینها خوك است. نكند كه واقعاً اینها خوك باشد و من در اشتباه باشم. او با این گمان، گوسفندانش را رها كرد و راهزنان كه در کمین چنین فرصتی بودند، بیسروصدا و بیجنگ و دعوا گوسفندان را تصاحب كردند و با خود بردند.
باید آگاه بود؛ راهزنان همواره در کمیناند تا از راههای مختلف، همان چیزی را در میان مردم رواج دهند كه مطابق با منافع آنهاست. در این گیرودار، افرادی كه افكار عمیق و ریشهداری ندارند، تحتتأثیر قرار گرفته و پایههای اعتقاد و التزامشان سست میشود. سیاست خبیثان همین است و بهقدری حرف خود را در قالبهای مختلف نظیر کتاب، فیلم، سخنرانی، مناظره و... امثال آنها تكرار میکنند تا بهتدریج، افکار و اعمال غلط و انحرافی آنان در جامعه مورد پذیرش قرار بگیرد و درست و نیکو جلوه کند.
درامانماندن از گزند نیشهای زهرآگین گمراهکننده و استوار ماندن در طریق مستقیم مستلزم بینشی عمیق است و این مهم تنها با شناخت حقیقت و قدرت درک صحیح امور محقق میشود.
چرا که در دوران ثبات و آرامش همگان بر این باورند که بر طریق حقند، اما در کشاکش بحرانهاست که ذات، ظرفیت و باورهای افراد بروز مییابد؛ هر انسانی ممکن است پیش از مواجهه با مشکلات، ادعاهای فراوانی مبنی بر فضائل و داشتههای فکری، اعتقادی، معنوی و مانند آن داشته باشد؛ ولی این ادعا زمانی رنگ واقعیت را به خود خواهد دید که در هنگام بروز بحرانهای فکری، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی نیز همچنان پابرجا و استوار بماند؛ زیرا در این حالات است که توانایی تشخیص حق از باطل و درست از نادرست مشخص شده، ریزشها و رویشهای بسیاری صورت میگیرد و باورهای فکری و ناگفتهها و واقعیات درون، بهصورت گفتار و رفتار بروز مینماید.
بنابراین باید دنبال راهکاری برای ثبات قدم و یافتن قوه درک حق و باطل، و سره و ناسره بود که بیتردید داشتن بصیرت، رمز و رازی غیر قابل انکار در ثبات فکری و استواری در حوادث گوناگون خواهد بود که با رعایت یکسری شرایط و بسترها حاصل خواهد شد.
مردم مسئولیتپذیر
در بزنگاههای حساس انقلاب
علی صادقی از کسبه بازار میگوید: «وقتی همهجا شلوغ میشود خیلی باید حواسمان جمع باشد، زیرا افراد و جریانهای سودجو از این هرجومرج به سود منافع شوم خود بیشترین استفاده را خواهند برد. ما مردم هستیم که باید بین سره و ناسره تمیز قائل بشویم وگرنه آنهایی که بیرون از مرزهای ایران نشستهاند که هیچ آسیبی نمیبینند، بلکه جوانان و نوجوانان خام و هیجانزده این وسط قربانی مطامع پلید آنها میشوند.»
او که از تعطیلی اجباری بازار در ساعات اوج فروش و زیان مالی گلایهمند است ادامه میدهد: «اعتراض به حرکتهای غلط با برهمزدن امنیت و اغتشاش یکی نیست. وقتی قضیه به هتک حرمت مقدسات رسید هر فرد عاقلی خط باطل را تشخیص میدهد و راهش را از این جمعیت خوابزده جدا میکند.»
خانم امینی، بانویی میانسال که در ایستگاه اتوبوس به انتظار نشسته بیان میدارد: «الحمدلله ملت بیدار است و فرق بین فتنهگر و معترض را بهخوبی میداند. مردم ما همیشه در بزنگاههای حساس و سرنوشتساز مسئولیت خود را بهخوبی انجام دادهاند.»
او به نکته جالبی اشاره میکند و میگوید: «آنها به دنبال ایجاد شکاف و دودستگی بین مردم هستند. میخواهند میان من و همسایهام اختلاف بیندازند تا به اهدافشان برسند. ببینید من خودم چادری نیستم؛ اما دوستان محجبه و چادری زیادی دارم که سالهای سال است با یکدیگر روابط دوستانهای داریم. تا امروز هم با هم مشکلی نداشتهایم؛ اما آنها این را نمیخواهند. میخواهند ما با نگاه بغض و نفرت به همدیگر نگاه کنیم. یک مثل قدیمی هست که میگوید تفرقه بینداز و حکومت کن.»
مجتبی سعادتی به گزارشگر کیهان میگوید:
«در طول سالهای اخیر مخصوصا از زمان حاکمیت جمهوری اسلامی بر کشور عزیزمان به دلایل مختلف که بخش اعظم آن مربوط به پیشرفتهایی است که کشور در طول سالهای بعد از انقلاب داشته است، چه در بحثهای علمی و چه در زمینه دفاعی و سایر زمینهها که ایران را به سوی استقلال سوق میداد دشمنیها روز به روز با ما بیشتر و بیشتر شد. زیرا دستهای استعمارگران که سالیان سال بر روی کشور ما خیمه زده بودند از این دریای زرخیز کوتاه شد. و از آنجا که آنان به ارزش مایملک ما واقفاند این طرد شدن و قطع منافع برایشان گران تمام شد.
وی ادامه میدهد: «به همین خاطر سعی دارند ایران را به سمت چندپارگی و تجزیه ببرند. اما ما ایرانیها به میهندوستی و وطنپرستی و غیرت معروف هستیم و این را هم در مقاطع مختلف ثابت کردهایم. قیامهای شمال و جنوب کشور علیه روسیه و انگلیس و هشت سال دفاع جانانه مردم با دستان خالی مقابل کشورهای مختلف هم گواه همین ادعای ماست.»
سعادتی تأکید میکند: «دشمنان تنها راه را در نفوذ و ایجاد تفرقه و برهمزدن آرامش و ثبات و تشتت با استفاده از جنگ رسانهای در تمامی حوزههایی که جمهوری اسلامی در آن موفق است یافتند و تمام تلاششان رخنه در لایههای اجتماع و ایجاد تفرقه در میان مردم است.
اما نقش مردم در این میان چیست؟ ما با بهرهگیری از انوار روشنگر خورشید تابنده آسمان ایران یعنی مقام معظم رهبری که مسیر را بهدرستی برای ما مشخص میکند توانستیم بهسلامت از این فتنهها عبور کنیم. ایشان مثل پدری که دست فرزندان خود را در مسیرهای سخت میگیرد مردم را از این ورطهها بهسلامت عبور میدهند.»
نوجوانان و جوانان متعهد و آرمانخواه
استقلال و آرمانهای ما مشخص است و غالب افراد و جریانهایی که علیه نظام کار میکنند با پول و وعدههای مالی و مادی تطمیع میشوند. این در حالی است که این وعدهها هم برای آنها خیر به دنبال نخواهد داشت. کسی که به وطن و مردمش وفا نکند هیچ جای دنیا جا نخواهد داشت. تجربه نشان داده باید تمام وجودمان را برای ساختن کشورمان بگذاریم. البته مسئولین و حاکمیت نیز باید مطالبات درست و منطقی مردم از جمله اشتغال و مسکن و... را پیش از دشمنان ببینند و به آنها رسیدگی کنند تا دشمن فرصت نکند فضای شفاف درخواستهای مردم را به سود خود گلآلود کرده و از آن برای خود ماهی بگیرد.
احسان و محمد دو نوجوان نسبتاً کمسنوسال که به نظر میرسد باید تحتتأثیر هیجانات این روزهای جامعه باشند نیز میگویند: «ما بهعنوان قشر نوجوان ممکن است از بعضی قوانین و یا نوع اجرای آنها در جامعه راضی نباشیم، اما حواسمان هم هست که سوار موجی که فرصتطلبها میسازند نشویم. آنها جوانان را طعمه اهداف خود میکنند. نمونهاش جوانان کم سن و سالی هستند که در این جریانات به طرز مشکوکی کشته میشوند. اگر واقعاً موضوع دفاع از خون یک فرد مظلوم و بیگناه است پس چرا خونهای دیگری را دارند بر زمین میریزند؟ پس این نشان میدهد همه اینها بهانه و پوششی است برای اجرایی کردن نقشههای از قبل کشیده شده آنها.»
آقای ابراهیم آبادی کارمند یکی از ارگانهای دولتی نیز صراحتاً میگوید: «بنده موافق قانون حجاب هستم، اما مطالبه جدی نیز در مورد اصلاح قانون گشت ارشاد دارم. همچنین بهشدت معتقدم ۲۶ نهاد مسئول در حوزه حجاب باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.
مسئله حجاب مسئله یک روز و دوروزه نیست که با برخورد قهری بتوان با آن برخورد کرد. پایبندی به حجاب و پوشش اسلامی یک کار سنگین فرهنگی است که معتقدم با کمکاری به یک آسیب تبدیل شده است.
راضیه سقاکهوازی بیان میدارد: «ما باید با هوشیاری به دنبال جواب سؤالات در فتنهها باشیم، چرا دشمن سنگ آزادی زنان را در جامعه ایرانی به سینه میزند؟ چرا اینقدر روی ایران حساس هستند و میگویند که ایران باید خالی از دین شود؟ واقعیت ماجرا چیست؟ مشکلی که دشمن با ایران دارد، بحث حجاب یا دغدغهمندی او برای زنان ایرانی نیست. مشکل این جاست که در ایران، مردم به اصل خودشان وصل هستند.»
او ادامه میدهد: «اصل چیست؟ آیا اصلونسب خانواده منظورشان هست یا فراتر از اینهاست؟ موضوع اصل، همان فطرت جویی است که در انسانها وجود دارد. در جوامع غربی توانستند حواس مردم را به مادیات جلب کنند تا آنها را از اصل و فطرت خودشان دور کنند. اما در ایران این فطرت جویی در زندگیهای خانوادههای ایرانی نفوذ کرده.»
این فعال فرهنگی میگوید: «اسلام و دینداری با پوست و گوشت مردم ایران آمیخته شده و برای به فساد کشیده شدن مردم و از بین بردن خانوادهها، به این نتیجه رسیدهاند که اگر میخواهید جامعهای را به فساد بکشید از طریق زنهای آنها وارد شوید و روی زنها تأثیر بگذارید و زنها را به فساد بکشید، آن جامعه خودبهخود نابود خواهد شد. اما به چه صورت؟»
بقای نسل در عفت و حجاب زن
سقا کهوازی مدرس دورههای تربیتی کودک و نوجوان در پاسخ به این سؤال تصریح میکند: «زنها تأثیرگذارترین نقش را در جامعه دارند، خداوند وظیفه مادری و تربیت نسل را بر دوش زنها قرار داده. از طرف دیگر زنها ویژگی و خاصیت جذبکنندگی و جذابیت دارند. جذابیتی که ذاتی زن است و این ویژگی برای بقای نسل در زن قرار داده شده است. به دلیل همین ویژگیای که زن دارد، در اسلام به زن بیشتر از مردان توصیه به حجاب شده است که بتوانند در امنیت باشند و بتوانند با ارزشها و تواناییهای خود ابراز شود نه بهعنوان ابزار جنسی.»
وی با بیان اینکه زمانی که این پوشش برداشته شود، نگاه به زن فقط در حیطه ابزار جنسی و لذتطلب جنسی میرود و تمام دغدغه جامعه میشود لذت و شهوت میافزاید: «برهنگی زن، عزت برای زن نمیآورد، برهنگی ذلت و بدبختی و دور شدن از ارزشهای والای زن را به وجود میآورد. زنها هستند که باعث پیروزی و پیشرفت انقلاب شدند. مادرانی که فرزند و همسر و خانواده را تربیت میکنند. مادرانی که فرزندان و همسرشان را به میدانهای جنگ فرستادند زنها هستند که از آیینهای اعتقادی دفاع میکنند و آن را در خانواده اجرا و عملی میکنند. همین زن با این توانایی زمانی که به فساد کشیده شود، تمام بنیان خانواده از بین خواهد رفت و تمام تربیت و رساندن بشریت به اصل واقعی خود از بین خواهد رفت.»
این مدرس دورههای تربیتی کودک و نوجوان با تأکید بر اینکه موضع دشمن دلسوزی برای زن ایرانی نیست بیان میدارد: «موضوع بر سر از بین بردن اعتقاد و اسلام است. اسلام به زن ارزش داده است که میتواند در عرصههای مختلف راه پیدا کند. اسلام به زن ارزش و جایگاه مادری داده است، اسلام برای رفاه حال زن بر مرد واجب کرده که باید از او مراقبت کند، تمام نیازهای روحی و عاطفی و مادی او را فراهم کند، هدف نگهداری حرمت و ارزش و جایگاه والای زن است نه بدبختی و ضعیف بودن. به همان اندازه هم زنها در نگهداری اسلام نقش والایی داشتهاند. همانطور که اسلام با حمایتهای حضرت زینب سلاماللهعلیها زنده ماند.»