به مناسبت 29 ذیالقعده ، سالروز شهادت امام نهم هدایت
حقیقت ادب از منظر امام جواد(ع)
محمد نیکخواه
اخلاق در فرهنگ قرآن و اسلام از جایگاهی بس رفیع برخوردار است تا آنجا که پیامبر(ص) فلسفه بعثت خویش را اخلاق دانسته و فرموده که تنها هدف بعثت وی اتمام مکارم و محاسن اخلاقی است. بر همین اساس، بیشترین آموزههای اسلامی را مباحث اخلاقی تشکیل میدهد؛ چرا که آنچه از علم و حکمت در آیات و روایات آمده برای تخلق به اخلاق الهی است؛ از این رو، نقش مقدماتی را برای اخلاق عملی ایفا میکند. نویسنده با مراجعه به آموزههای امام جواد(ع) یکی ازمباحث مهم اخلاقی یعنی حقیقت ادب را تبیین کرده است.
تزکیه عملی، هدف شریعت
خداوند در آیاتی از قرآن یکی از اهداف ارسال رسولان و انزال کتب وحیانی را تعلیم و تزکیه دانسته است. البته گاه در آیات، تعلیم بر تزکیه مقدم شده و گاه تزکیه بر تعلیم مقدم شده است.(بقره، آیه 129؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) آنچه از آیات قرآنی و روح اسلام و قرآن به دست میآید آن است که تقدم تعلیم از باب مقدمه بودن برای تزکیه است و تقدم تزکیه در برخی دیگر از آیات نیز از باب تقدیم هدف بر مقدمه و تبیین ارزش و شرافت تزکیه است. بنابراین شکی نیست که تزکیه از نظر ارزش به عنوان غایت برای تعلیم ،جایگاه بس والایی مییابد.
پیامبر(ص)در بیان فلسفه و هدف رسالت و بعثت خود میفرماید: انَّما بُعثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخْلاق؛ جز برای اتمام مکارم اخلاق برانگیخته نشدهام،( مستدرك الوسائل، ج 2، ص 282 ؛ سفينة البحار، ج 1، ص 410) در جایی دیگر روایت شده که فرمود: انما بُعِثُت بِمَكارِمِ الاخلاقِ وَ مَحاسِنِها؛ جز برای مکارم اخلاق و محاسن آن برانگیخته نشدهام. ( مشكوهًْ الانوار، ص 243 ؛ بحارالانوار، ج 66، ص 45)
پس هدف از بعثت ایشان همانا تبیین اوج و تمامیت اصول اخلاقی و مکارم و محاسن آن است که در سایه تزکیه به دست میآید و خروجی آن انسان متقی و خداترسی است که واجبات را عمل و از محرمات پرهیز میکند و بلکه حتی در مراتب عالی تقوا نه تنها به مستحبات میپردازد و از مکروهات پرهیز میکند بلکه حتی از بسیاری از مباحات نیز پرهیز میکند تا در اوج کرامتهای اخلاقی در آید و متخلق به اخلاق خدایی شود.
بر همین اساس میتوان گفت که هدف از آموزههای معرفتی و حکمتهای قرآنی و وحیانی و نیز احکام و شریعت عملی و رفتاری در اسلام چیزی جز دستیابی به مکارم و محاسن اخلاقی نیست که در قالب تزکیه و تقوا و عنوان مشابه آنها تعریف و تبیین شده است؛ چرا که فلاح و رستگاری آدمی به آن است. (بقره، آیات 1 تا 5؛ اعلی، آیه 14؛ شمس، آیه 9)
البته باید توجه داشت که علمی که در آیات قرآنی تعریف شده دارای اقسام متنوع و درجات و مراتب گوناگونی است؛ چرا که علم هم از لحاظ ابزارها و روشهای کسب آن و هم از نظر معلومات، متفاوت است؛ زیرا در آیات قرآنی از چندین نوع علم و چندین نوع معلوم یاد شده که راههای کسب و تحصیل آن بسیار متفاوت است و با هم فرق دارد. در آیات قرآنی از علم حصولی و اکتسابی محسوسات که با ابزارها و منابع حسی به دست میآید (نحل، آیه 78) گرفته تا علم حضوری عقلانی که با تعقل به دست میآید تا علم شهودی و علم وحیانی و علم لدنی و علم محض و مطلق سخن به میان آمده است که راههای کسب آن تقوا و تزکیه (بقره، آیه 282) و انتخاب الهی و فضل و عنایت خداوندی است.(آل عمران، آیه 33؛ اعراف، آیه 144)
خداوند درآیات نخست سوره شمس شرط بهرهمندی از علوم وحیانی را داشتن تقوای عقلانی و فطری میداند که از الهامات الهی برای همه بشر است(شمس، آیات 7 تا 10) و همین تقوای فطری است که زمینهساز بهرهمندی از علوم وحیانی میشود و شرایط را برای بهرهمندی از علوم بالاتر و برتری چون علوم شهودی فراهم میآورد؛ هر چند که نمیتواند علم خاصالخاص را نصیب بشر کند که به انتخاب و گزینش خداوند به اشخاص داده میشود.
انسان باید بکوشد تا برای کسب علوم مقدماتی و متوسط ،دستکم تقوا را پیشه کند. تقوا در آموزههای قرآنی با توجه به مراتب بسیار زیاد آن- برخی آن را به شکل کلی به تقوای عام، خاص و اخص و خاصالخاص تقسیم کردهاند- شامل تزکیه نفس و همه اصول اخلاقی و رفتار نیک عملی میشود. بر همین اساس باید گفت که انسان میبایست اخلاق علمی را برای تخلق به اخلاق عملی بیاموزد ولی باید توجه داشته باشد که اخلاق علمی اخلاق نیست، بلکه علم اخلاق است و آنچه اهمیت و ارزش دارد و آثار و برکاتی بر آن مترتب میشود همان اخلاق عملی است که در قالب تقوا و تزکیه در قرآن تعریف شده است.
حقیقت ادب
پس اخلاق عملی همان تقوا و تزکیه نفس است. این اخلاق عملی همانند تقوا و تزکیه دارای مراتب است. اوج این اخلاق عملی را در ادب باید جستوجو کرد. در حقیقت ادب به معنای مراعات کوچکترین، ظریفترین، لطیفترین و نیکوترین اعمال و رفتار انسانی است که با توجه به شرایط و مقتضیات هر زمان و مکان متفاوت خواهد بود.
امام جواد(ع) درباره حقیقت ادب میفرماید: وَ حَقيقَةُ الاْدَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخيْرِ وَ تَجافي خِصالِ الشَّرِ وَ بِالاْدَبِ يَبْلُغُ الرَّجُلُ مَكارِمَ الاْخْلاقِ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ يَصِلُ بِهِ اِلَي الْجَنَّةِ؛ حقيقت ادب و تربيت عبارت است از: دارا بودن خصلتهاي خوب، خالي بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسيله ادب - در دنيا و آخرت - به كمالات اخلاقي مي رسد، و نيز با رعايت ادب نيل به بهشت مييابد.
(ارشاد القلوب ديلمي، ص 160)
امام جواد(ع) ادب را همان مکارم اخلاقی دانسته است که پیامبر(ص) از آن به هدف بعثت خویش یاد کرده است. در حقیقت از نظر امام(ع) ادبی که در اسلام از آن سخن به میان آمده همان اوج کمالات اخلاقی و نیکوترین و برترین رفتارهاست.
به عنوان نمونه اگر مقابله به مثل در رفتار، از اخلاق انسانی است و عقل، آن را به عنوان رفتار نیک تایید و امضا میکند و در قالب عدالت به آن مجوز میدهد، در آموزههای اخلاق اسلامی، نه تنها نیکتر آن است که از خطاکار گذشت شود، بلکه حتی فراتر از آن در حق کسی که بدی کرده نیکی به عمل آورد.
به سخن دیگر، احسان به معنای رفتار برتر دو گزینه دارد: 1. عفو و گذشت؛ 2. نیکی و کار خیر. از نظر آموزههای اخلاقی، انسان نه تنها باید عفو و گذشت داشته باشد، بلکه در برابر بدی نیکی کرده و خیری به بدکار برساند. این نوع عمل را مکارم اخلاقی میگویند که تنها از انسانهای دارای کرامت و روح و روحیه کریمانه وبزرگ بر میآید. یعنی خطاکاری که سیلی زده نه تنها سیلی نمیزنند، و جاهل بد زبان را بد نمیگویند، بلکه از او گذشت کرد، و بلکه بالاتر از آن به او کمک مالی و یا خدمت دیگر میکنند.
ابن شهر آشوب مینویسد: مردی شامی امام حسن (ع) را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود. مقابل آن حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن کرد.
حضرت سکوت کرد و پاسخ او را نداد. وقتی آن مرد مسافر،دشنامگویی خویش را به پایان برد، حضرت به او سلام کرد و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز کرد: ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شدهای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم کرد؛ اگر چیزی بخواهی عطایت میکنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت میکنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو میبخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت میدهیم؛ اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم؛ اگر حاجتمندی، حاجتت را روا میسازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت میدهیم؛ اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده میسازیم؛ اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم میباشد...
وقتی آن مرد شامی جملات مهرآمیز امام را شنید شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت میدهم تو خلیفه خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر میداند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. پیش از این تو و پدرت مغضوبترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمیدارم. آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد.
( مناقب آل أبيطالب، ابن شهرآشوب، ج4، ص 19)
آن حضرت(ع) بر اساس آموزههای قرآنی رویه اکرام را در پیش گرفت، یعنی فراتر از احسان، به اکرام رو آورد. خداوند در آیات قرآن به مومنان میآموزد که در پاسخ رفتار زشت و لغو جاهلان که کفر و ایمان را نمیفهمند و به مومنان اهانت روا میدارند، نه تنها کریمانه عبور کنند و عفو و گذشت داشته باشند، بلکه باید به آنان سلام کنند و این گونه رفتار کریمانه خود را فراتر از رفتار احسان گونه خود به نمایش گذارند: واذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما؛ (فرقان، آیات 63 و 72)
امام جواد(ع) ادب را مساوی با مکارم اخلاقی میداند؛ زیرا ادب مراعات نیکوترین، ظریفترین، لطیفترین و زیباترین اصول اخلاقی است. یعنی کسی که همه خصلتهای نیکو را در خود گرد آورده و از همه خصلتهای زشت رسته و در جایگاهی است که کریمانه و با ادب تمام با دیگری برخورد میکند. این همان عبادالرحمان و مومن واقعی است که اسلام میخواهد انسان را به آن درجه از کرامت برساند.
امام جواد(ع) این گونه رفتار کریمانه فراتر از احسان را، رفتاری میداند که جلب محبت میکند و انسان را حبیب خدا و خلق میگرداند. اصولا انسان میبایست با پیروی از اسوه تمام و کمال هستی (احزاب، آیه 21) که حبیبالله است، خود را محبوب خداوند گرداند تا در میان خلق نیز محبوب شود.(آل عمران، آیات 31 و 32)
به سخن دیگر، انسان متخلق به مکارم اخلاقی و آداب اخلاقی، در خلق و خو ورفتارش با مردم چنان است که هم در چشم آنان محبوب میشود و هم خدا را در چشم مردم محبوب میکند، از این رو چنین انسانی آینه و مظهر کمالات الهی است و مردم به سبب همین شیوه است که خداپرست میشوند و از خدا دور نمیشوند.
امام جواد(ع) میفرماید: ثَلاثُ خِصال تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِي الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِي الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلي قَلْب سَليم؛ سه خصلت جلب محبّت مي كند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشكلات آنها، همراه و همدم شدن با معنويات.
(كشف الغمّه، ج 2، ص 349)
می دانیم که انصاف فراتر از عدل و عدالت است. یعنی انصاف عمل بر اساس قاعده طلایی است که امیرمومنان علی(ع) فرموده: آنچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود روا نمیداری برای دیگران هم روا مدار. پس همان طوری که انسان دوست دارد با احسان با او برخورد شود، او هم باید با احسان رفتار کند و در یک مرتبه بالاتر کریمانه رفتار کند تا کریمانه با او رفتار شود؛ چنانکه امیرمومنان علی(ع) فرمود: أحسِنْ يُحسَنْ إلَيكَ؛ نيكى كن، تا به تو نيكى شود ؛ و یا میفرماید: إرحَمْ تُرحَمْ؛، رحم كن، تا به تو رحم شود.(الأمالي للصدوق، ص ٢٧٨ و ٣٠٨ )
به هر حال، حقیقت ادب از نظر امام جواد(ع) رفتاری فراتر از احسان یعنی عمل بر اساس مکارم اخلاقی است. پس کسی اهل ادب است که کریمانه رفتار کند و به جای بدی خیری برساند و نه تنها از دشنامگو بگذرد بلکه او را خیری دهد که بدان نیاز دارد.