اخبار ویژه
نوادگان شما حتماً برای این تیترها شرمنده میشوند
سردبیر یک روزنامه زنجیرهای میگوید؛ نوادگانمان از ما به عنوان «سلسله مذاکرهکنندگان بیحاصل» یاد خواهند کرد.
آفتاب یزد در سرمقاله خود نوشت: «شاید دهها و یا صدها سال بعد وقتی در کتابهای تاریخ میخواهند در مورد این بخش از بازه زمانی کـه ما در حال زندگی کردن در آن هستیم نکتهای را قلمی کنند باید بنویسند: «این افراد در بخشی از تاریخ زندگی میکردند که همواره در حال مذاکره با غرب بر سـر مسائل هســــــتهای بودند و در نهایت هم اتفاق خاصی رخ نداد!» آری؛ یعنی زمانی که تکه استخوانی از ما در خاک باقی مانـده، نوادگانمان از ما به عنوان «سلسـله مذاکرهکنندگان بیحاصل» یاد خواهند کرد! این مقدمه طنزآمیز را آوردم تا به عرض مبارک برسانم این شل و سفتکنهای هستهای دیگر به مرحلهای رسیده که باید از واژه «لوث» در مورد آن استفاده کرد. اگر تمام اخبار اخیر هستهای را جمعآوری کنید و کنار هم قرار دهید به این نتیجه میرسیم ایران و آمریکا توامان، هم توافق را نمیخواهند و هم میخواهند. یعنی در واقع به معنای واقعی کلمه مردد هستند. آنان از یکسو به دنبال توافق هستند زیرا به آن نیازمندند و از سوی دیگر این توافق را نمیخواهند زیرا از فشار و واکنش تندروهای داخلی میترسند و بیمناکاند. فیالمثل تا جایی که بنده مطلع شده بودم بحث تضمینهای آمریکا به ایران مقولهای بود که به پایان رسیده و تهران رضایت داده بود ولی به یکباره خبر رسید که مذاکرهکنندگان ایرانی در آخرین تبادل نامه با آمریکا خواهان تغییر متن در این خصوص شدهاند. این «شبه خبر» یعنی بخشهای متعددی از متن توافق نهایی شده و میشود اما طرفها به اصطلاح زیر آن زده و خواهان اصلاحات مجدد میشوند. حال این رفت و برگشتها فقط مربوط به بخشهای مکتوب است و قطعا در مورد توافقات شفاهی و واسطهای خدا میداند چقدر تغییر عقیده رخ میدهد. ضمن آنکه در نظر بگیرید مشکل اعظم این مذاكرات مدل مذاکره ایران و آمریکاست. دولت سیزدهم و مذاکره کنندگان هستهای حاضر نشـــــدهاند حتی برای دقایقی کوتاه با آمریکا به صورت مستقیم مذاکره کرده تا برخی مسائل به صورت رو در رو حل شود. نماینده اتحادیه اروپا نیز کماکان معتقد است بسیاری از مسائل ایجاد شده که لاینحل باقی مانده و یا در مسیر سختی قرار گرفته با یک مذاکره مستقیم چند دقیقهای میان مذاکره کنندگان ایران و آمریکا قابل رفع است.
نویسنده این متن، به روی مبارک خود نیاورده که اگر طرف آمریکایی و اروپایی در برجام کلاهبرداری کردهاند، نتیجه دستپخت محافل غربگرایی مانند همین روزنامه بود، و حالا هم اگر مذاکرات پیچ و تاب پیدا کرده، برای این است که همان کلاهبرداری مجدداً تکرار نشود.
کافی است به جناب سردبیر برخی تیترهای زرد و غیر واقعی روزنامه آفتاب یزد را یادآور شد؛ از جمله «تحریم رفت»، «ایران فردا (با عکس ظریف در شکل و شمایل امیرکبیر!)، و تیترهای عاطفی عجیب و غریب بعدی که خبر از سرمستی برخی گردانندگان این روزنامه میداد: «موگرینی (با عکس بزرگ): هر چه تهران بگوید» و «خداحافظ فدریکا» (مجدداً با عکس بزرگ خانم موگرینی».
طبیعی است که نوادگان کسانی که چنین تیترهایی را زدند،احساس خجالت بکنند.
این غش و ضعفهای زرد و خلاف آداب روزنامهنگاری در حالی بود که نه تحریمها برداشته شده بود و نه موگرینی طرفدار ایران بود. او فاش کرد «از روحانی تضمین گرفتیم که حتی اگر آمریکا از توافق خارج شود، ایران همچنان در برجام بماند». عمل اروپاییها نیز، همراهی پنهان با آمریکا و زمانسوزی به ضرر ایران را نشان میداد.
نکته دوم این است که غربگراها باید پاسخ دهند ملاقاتهای چند باره ظریف- کری و قدم زدنهای آنچنانی یا ملاقات و روبوسی کری با حسین فریدون، چه فایدهای جز قالب کردن توافقی سراسر زیان برای ایران و امکان کلاهبرداری برای آمریکا داشت که حالا نویسنده آفتاب یزد وانمود میکند توافق، معطل یک دیدار دو طرفه است. با ملاقات کذایی، تحریمها لغو میشود یا آمریکا تضمین معتبر
میدهد؟!
فارین پالیسی: اروپا در منگنه بحران انرژی گیر افتاده است
ده برابر شدن بهای گاز طبیعی در اروپا، صنایع را ناکار کرده، مصرف کنندگان را خشمگین و سیاستمداران را هراسان ساخته است.
نشریه آمریکایی فارین پالیسی در این باره مینویسد: اگر بیشتر جهان با بهای بالاتر انرژی دست به گریبان است، اروپا در منگنه افتاده و رهبران اروپایی وادار شده اند برنامههای کمک مالی و تدابیر اضطراری را در نظر بگیرند تا مصرف کنندگان را از آسیب فشار اقتصادی در زمستان آینده در امان نگه دارند.
بزرگترین مشکل به بهای انفجاری گاز طبیعی باز میگردد که موج نگرانی را در سراسر این قاره به راه انداخته، تورم را افزایش میدهد، صنایع را مختل میسازد و مردم عادی را هنگامی که صورت حسابهای برق و گاز خود را میبینند، شوکه میکند.
بهای گاز طبیعی در اروپا، اکنون حدود ده برابر بیشتر از میانگین یک دهه گذشته است و ده برابر گرانتر از بهای آن در ایالات متحده. آلکس مونتون، کارشناس بازارهای جهانی گاز در گروه انرژی راپیدان که یک شرکت مشاوره است، میگوید که بهای گاز طبیعی اروپا چنان گران است که گویی برای هر بشکه نفت خام، پانصد دلار میپردازید. تازه اکنون در ماههای خوب سال هستیم.
مونتون میگوید: «اوضاع به نقطه بحران رسیده است. ما با قیمتهای نجومی گاز روبه رو هستیم و تازه هنوز چند ماهی با فصل زمستان که در آن تقاضا برای گاز طبیعی واقعا به اوج میرسد، فاصله داریم. یک بلاتکلیفی واقعی وجود دارد که آیا گاز کافی برای برآورده کردن تقاضا در زمستان در دسترس هست یا نه.» مشکل کمبود گاز، عمدتا به جنگ روسیه در اوکراین باز میگردد که صادرات گاز روسیه به اروپا را مختل کرده و در همه جای دنیا هم قیمتها را بالا برده است.
اما مشکل تنها به جنگ اوکراین محدود نمیشود: روشهای جایگزین تامین گاز، گران و پرهزینه هستند، گردش آب و هوایی، رودخانهها را خشک کرده تا حدی که بسیاری از نیروگاههای هستهای اروپا از مدار خارج شدهاند و بیش از یک دهه است که سیاستمداران اروپایی درباره چگونگی درج سازوکارهای ضدشوک در سیستم، سردرگم ماندهاند.
بهای برق در آلمان و فرانسه دوباره این هفته رکورد زد که بازتابی است از شرایط اضطراری عمیق شونده اروپا. در شرایطی که کشورها زیر بار فشار اقتصادی شانه خم میکنند، به تدابیر فوقالعاده روی آوردهاند: بریتانیا هشتاد درصد افزایش برای انرژی خانگی را اعلام کرده و آلمان صورتحسابها را تا تقریبا پانصد یورو افزایش داده است. رابرت هابِک ، وزیر انرژی آلمان میگوید: «تنها جایگزین، سقوط بازار انرژی آلمان و همراه با آن بخشهای بزرگی از بازار انرژی اروپا بود.»
اروپا در شرایط معمول، میتوانست ذخیره گاز خود را در تابستان افزایش دهد و در زمستان مصرف کند. اکنون با سر رسیدن ماههای سردتر و فشردن گلوی جریان تامین گاز توسط روسیه، اروپا برای پر کردن مخازن خود در تنگنا قرار گرفته است. تا به اینجا، به باور کارشناسان، کشورهای اروپایی تا حد زیادی توانسته اند برنامههای خود را پیش ببرند اما معنی اش این نیست که در زمستان آینده مشکلی پیش نخواهد آمد.
مونتون میگوید: «اروپا در زمستان، معمولا بخش بزرگی از ذخایر خود را میسوزاند و همزمان مقادیر زیادی گاز هم از دیگر منابع تامین میکند. اروپا به هر دوی اینها نیاز دارد اما وقتی به زمستان فکر میکنیم، یک تهدید واقعی هست که هیچ گازی از روسیه وارد نشود. در شرایط معمول، عرضه گاز از روسیه، حدود چهل درصد از واردات اروپا را شکل میدهد.
مونتون میافزاید که بدون گاز روسیه، کشورهای اروپایی مجبورند که به واردات گاز مایع شده، بیشتر هم از ایالات متحده، متکی باشند. مشکل این است که آسیا – یک بازار بزرگتر گاز طبیعی – خود با مشکل عرضه دست به گریبان است که در نتیجه قیمتهای گاز پیوسته از بهای گازی که با خطوط لوله شرق اروپا تامین میشد، گرانتر در می آید. وی میافزاید: «این واقعا بحرانی است که اروپا و جهان با آن دست به گریبانند.»
در شرایطی که اروپا، عرضه گاز روسیه را کنار میگذارد، بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی در تقلای شتاب آلود بستن قراردادهای تازه برای تامین گاز از دیگر کشورها هستند.
رهبران اروپایی، همچنین سیاستهای صرفه جویانهای را در داخل کشورهایشان به اجرا در آوردهاند. اسپانیا که پیش از این هم به کارگران توصیه میکرد که برای جلوگیری از مصرف انرژی، کراوات نبندند، این هفته یک برنامه صرفه جویی انرژی تازه را تصویب کرد که شامل محدودیتهایی برای تهویهها و سامانههای گرمایشی است. فرانسه تهدید کرده که فروشگاههایی را که به دستگاههای تهویه مجهز هستند و درهای ورودیشان بسته نمیشود را جریمه میکند و آلماننورپردازیهای روی مجسمهها در شهر برلین را خاموش کرده است. برخی از آلمانها هم به ذخیره چوب برای زمستان آینده رو آورده اند. این گامها در شرایطی برداشته میشود که آلمان درگیر بحثی برای تاخیر در تعطیل کردن آخرین نیروگاههای برق هسته ای خود است تا بحران کنونی را پشتسر گذارد.
روشن نیست که صنایع و خانوادهها میتوانند تا کجا دوام آورند. برای مثال، بخش اقتصادی دانشگاه آکسفورد میگوید که بخشهای بزرگی از انگلستان در انتظار تورم دو رقمی ناشی از قیمتهای فورانی انرژی و پسرفت شدید در برآوردهای تولید ناخالص داخلی است. وضع اروپا هم چندان بهتر نیست. احتمالا بخش صنایع اروپا در ماههای آینده با رکود روبه رو شود و خانوادهها هم از پیامدهای بحران کنونی در امان نخواهند بود.
روحانی فنر قیمت بنزین را کشید و به مردم ضربه زد
یک روزنامه اصلاحطلب تأکید کرد؛ روحانی در ماجرای 3 برابر کردن قیمت بنزین، قربانی فهم اقتصادی اشتباه خود شد. او چند سال فنر را فشرد و قیمت را ثابت نگه داشت و به یکباره رها کرد!
آفتاب یزد با اشاره به انتشار مصاحبه روحانی در کتاب «بدون درد و آتش و خون» مینویسد: این کتاب ناگفتههایی که بیش از پیش مشخص میکند که حسن روحانی، تلاشی برای حل مشکل اصلی حوزه بنزین در کشور که قیمتگذاری دولتی است، انجام نداده و شیوه افزایش قیمت بنزین در آبان ماه سال ۹۸
تا چه اندازه اشتباه بوده است...
در این شرایط دولتی که نمیخواهد انواع یارانههای غیرهدفمند نظیر بنزین را کنار بگذارد و خود را از درآمد آن محروم کرده و از بانک مرکزی استقراض میکند، باعث میشود نرخ تورم زیاد شود. تورمی که سبب میشود قیمت تمامی کالاها و به ویژه مواد خوراکی که بخش اصلی از سبد هزینهای اقشار ضعیف جامعه را تشکیل میدهد، افزایش یابد. به عبارت دیگر یارانهای بودن بنزین، نه تنها منفعتی برای افراد متعلق به دهکهای پایین جامعه ندارد بلکه آنها باید افزایش قیمتهای ناشی از دست و دلبازی دولت در مقابل پولدارهای جامعه را بپردازند!
البته دولت بالاخره مجبور میشود این دست و دلبازی را کنار بگذارد و افزایش قیمت بنزین همواره یکی از حوزههایی بوده که دولتها در شرایطی که دیگر چارهای نداشتند، به آن ورود میکنند. به عبارتی تصمیم میگیرند قیمت بنزین را که سالها بصورت دستوری سرکوب کردند، باز هم به شکل دستوری یک شبه افزایش دهند!
این در حالی است که به وضوح قیمت بنزین هم مانند هر کالا دیگری باید بر اساس تورم افزایش یابد، اما به شکل دستوری از سوی دولت با تخصیص یارانه، پایین نگه داشته میشود. سیاستی که دولت را هر روز با کسری بودجه شدیدتری مواجه میکند و در زمان وقوع بحرانهای داخلی و خارجی مانند تحریم، اثرات خود را به شکل شدیدتری نشان خواهد داد.
آقای روحانی که از همان ابتدا آگاه بوده یا آگاه شده انتشار خبر گران شدن بنزین مردم را به خیابانها میکشاند، چرا آنقدر ناگهانی قیمت بنزین را افزیش داد؟ آیا مشاوران و تیم رسانهای دولت به او نگفته بودند که میتواند با مردم صحبت کند و از دلایل افزایش قیمت بنزین به آنها بگوید؟ آیا کار درست این نبود که به جای اینکه سیاست افزایش قیمت بنزین را بدون هیچ برنامه مشخصی به تعویق بیندازد، از همان زمان شروع به صحبت کردن با مردم میکرد؟ مگر چند ماه دیگر قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ اهمیت بنزین برای مردم کم میشد و یا مثلاً قرار بود آن چنان رونقی در زندگی آنها ایجاد شود که حتی به یارانه بنزین هم نیاز نداشته باشند؟!
آقای روحانی؛ شما نمیدانستید این موضوع بسیار طبیعی است که وقتی قیمت کالایی که از قضا برای مردم بسیار مهم است و برخی ریشه گرانیهای دیگر را به اشتباه گران شدن بنزین میدانند، بصورت دستوری پایین نگه داشته شود و تغییرات قیمت آن به تدریج و به مرور زمان صورت نگیرد، مانند فنری است که سالها فشرده شده و اگر به یکباره رها شود ضربه محکم آن هم به مردم و هم به دولت و کشور اصابت خواهد کرد؟!
باید به رئیس جمهوری سابق گفت، علیرغم سوءاستفاده برخی از جریانها از فضای بوجود آمده در آبان ماه ۹۸، دیگر کمتر کسی تحت تأثیر چنین حرفهایی قرار میگیرد و این چیزی از تبعات اجرای غلط طرح غلط افزایش قیمت بنزین، کم نخواهد کرد. مگر غیر از این است که سیاست غلط و عجولانه جنابعالی و اجرای بدتر و «صبح جمعه فهمیدن شما» این فرصت را برای بدخواهان فراهم کرد؟
اگر از مدتها قبل به حرف کارشناسان گوش داده بودید و طرحهای جایگزین که همه ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افزایش قیمت بنزین را مورد توجه قرار داده بود، اجرا میکردید و مردم واقعاً احساس میکردند که این طرح به نفع آنها است، آیا شرایط بهتری بر کشور حاکم نمیشد؟
آنچه باید به تحلیل روزنامه آفتاب یزد افزود، این واقعیت کلی است که دولت روحانی برای القای رونق اقتصاد بابرجام، از سال 94 اقدام به حذف کارت سوخت و سهمیهبندی کرد و ضمناً افزایش تدریجی سالانه قیمت را که موجب میشد شوک ایجاد نشود، کنار گذاشت این اقدام موجب گسترش قاچاق بنزین با وجود کمبود تولید در داخل کشور شد. چهار سال بعد هم همان دولت ناگهان تصمیم گرفت قیمت ثابت مانده را سه برابر کند!