اخبار ویژه
غیرت و عزت به کنار!/ادعای توافق بُرد - بُرد چه شد؟!
سایت غربگرایی با طرح این پرسش انتقادی که چرا پرونده هستهای ایران 20 سال طول کشید؟، ادعا کرد میز مذاکره تشک کشتی نیست و تزریق مفاهیم انتزاعی مانند اقتدار و عزت و غیرت به حوزه سیاست خارجی دیپلمات را به کشتیگیری تبدیل میکند که چارهای جز خروج از تشک بهعنوان برنده ندارند.
«عصر ایران» نوشت: «اطاله مذاکرات هستهای در دور جدید از تاریخ 20 ساله این مناقشه، نیاز جدی به یک آسیبشناسی در باب این موضوع را گوشزد میکند. با قبول این پیشفرض که تعجیل در هر نوع معامله و معاهده، قطعا امری نکوهیده و زیانآور است اما طولانی شدن هم در یک مذاکره بینالمللی با توجه به سرعت تحولات جهانی و همچنین درک درست از موقعیت کشور و فشارهای سنگین اقتصادی، ممکن است باعث از دست رفتن زمان طلایی توافق شود. یکی از مهمترین دلایل 20 ساله شدن روند پرونده هستهای ایران، پرهیز دو کشور از مذاکره مستقیم بوده است. میزهراسی، شاید نام مناسبی باشد برای این فوبیا و ترس از مذاکره و بهتر است بگوییم مذاکره مستقیم. ما مذاکره مستقیم با ایالات متحده (به جز مواردی انگشتشمار و موضوعی) را در 43 سال اخیر در ردیف تابوها و خط قرمزها قرار دادیم، در حالی که مذاکره حتی به همان روش موردی یک امکان است نه یک تهدید. آنهم در یک پرونده امنیتی و چندجانبه که همه میدانند مهمترین و موثرترین بازیگر در صف حریف آمریکاست.
پس چرا ما خود را از این امکان محروم کردیم؟ جواب دستگاه دیپلماسی این بوده است: بهخاطر تنبیه آمریکا بهدلیل عهدشکنی ترامپ در پایبندی به برجام. اما واقع ماجرا این است که اثرات تنبیهی این رفتار بیشتر شامل حال ما میشود تا ایالات متحده و این نقض غرض نتیجه یک تصمیم احساسی است تا منطقی، آنهم در بالاترین سطح سیاست خارجی.
چراکه تحریمهای ظالمانه اقتصادی بهرغم همه شعارها مبتنی بر مقاوم شدن پیکر اقتصاد در برابر تحریم و ... حقیقتا آسیب جدی به اقتصاد ما زده است.
آنچه بیش از همه مولفههای موثر در یک مذاکره و توافق مورد نقد است، نوع نگاه ما به موضوع مذاکره است. متاسفانه یک نگاه غلط در حال تئوریزه شدن است که معتقد است مذاکره به مثابه تسلیم است و مذاکره و مصالحه را مساوی با اعتماد به دشمن و وادادگی برمیشمرد. در حالی که بهطور طبیعی انسان زمانی گفتوگو و چانهزنی میکند که اعتماد ندارد و در پی کسب و یا حفظ منافع بیشتر است. خروجی این مدل نگاه صلب و دگم دقیقا محصولی است به نام انزوا در سطح بینالملل که نهایتا منافع ملی را قربانی میکند.
اما نقد دوم و جدی درباره چرایی طولانی شدن مذاکرات وارد کردن مفاهیم انتزاعی به حوزه روابط بینالملل است که هم در زمان سعید جلیلی و هماکنون شاهدیم؛ مفاهیمی مانند: عزت و اقتدار. زمانی که این مفاهیم انتزاعی (اقتدار، عزت، غیرت) را وارد حوزه سیاست خارجی (در سطح دیپلماسی و مذاکرهکنندگان) میکنیم، دیپلماتها را ناخواسته مانند کشتیگیری که چارهای ندارد جز پیروزی و بالا رفتن دستش بهعنوان برنده نبرد، به میز مذاکره میفرستیم که این اساسا با ذات دیپلماسی و مذاکره در تضاد است.
در دنیای مذاکرات بینالمللی مهم این است که دست خالی میز را ترک نکنی، نه اینکه مانند میدان کشتی دستت بالا برود. اینکه ما برای ژست موقعیت بینالمللی(که در جای خود قطعا مولفه مهمی است) خود را از مذاکره مستقیم با طرف اصلی اختلاف محروم کنیم، نتیجهای جز طولانیتر شدن مذاکره و عدم ایجاد مفاهمه درست بین طرفین ندارد.
مخلص کلام، مذاکره و چانهزنی بهدلیل عدم اعتماد به طرف مقابل و برای کسب حداکثری منافع ملی صورت میگیرد. ما برای برنده شدن مذاکره نمیکنیم، بلکه برای مصالحه، حل و کاهش مناقشه گفتوگو میکنیم تا اثرات این تنشزدایی با هنر حکمرانی خوب در سیاستهای اقتصادی و داخلی، ما را به کشوری توسعهیافته با موقعیت ممتاز منطقهای- بینالمللی تبدیل کند».
درباره این تحلیل غلطانداز گفتنی است که اولا یک دلیل طولانی شدن مذاکرات، همین وادادگیهاست که موجبشده طرف مقابل زیر تعهدات خود بزند یا احساس کند اگر تعلل به خرج بدهد، میتواند امتیاز بیشتری بگیرد. مشکل ما با آمریکا توافق نیست بلکه تیم روحانی به فاصله 12-13 سال دو توافق را با غرب و آمریکا شکل داد که بهخاطر تلقی غلط مشابه تلقی نویسنده متن بالا، قابلیت پایمال شدن و زیر پا گذاشتن حقوق ایران را داشت. بدترین نسخه این نگاه وهمی به مذاکره، توافق نامتوازن برجام است که میتواند تا دههها در آکادمیهای دیپلماسی و روابط بینالملل بهعنوان نمونه یک توافق بد و عبرتآموز، تدریس و تحلیل شود! در حالی که اهل فن در شرق و غرب، دیپلماسی را ادامه جنگ در کریدورهای سیاسی تعریف میکنند، کسانی در کشور ما پیدا شدند که از سر نفوذزدگی، گروگان گرفته شدن بر سر وعدهها یا خوشخیالی، مذاکره و توافق با شیطان بزرگ را شراکت و توافق بُرد- بُرد تعریف کردند؛ همه امتیازات را نقداً و پیشاپیش واگذار کردند و چند سال بعد را برای نقد کردن امتیازات نسیه واگذارشده به ایران دویدند. بنابراین هشت سال عمر دو دولت آقای روحانی به مذاکره برای تعیین تکلیف یک توافق نامتوازن سپری شد! اما با این همه، یک سایت همسو ادعا میکند علت عدم توفیق در این بوده که مذاکره را تشک کشتی تصور کردهایم! نویسنده باید توضیح بدهد که چرا حاصل نگاه شراکت با آمریکا، دو برابر شدن میزان تحریمها با برجام شد؟
فالک: بایدن برای احیای برجام باید از ایران عذرخواهی کند
گزارشگر سابق سازمان ملل تاکید کرد آمریکا برای احیای برجام باید از ایران عذرخواهی کند.
ریچارد فالک، استاد فعلی حقوق بینالملل دانشگاه پرینستون، قبلا از گزارشگران ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل بوده است.
زمان آن فرارسیده است که افکار عمومی با این واقعیت بیدار شوند که قلدری اسرائیل دارای تسلیحات هستهای در برابر ایران نه توجیه امنیتی و نه سیاسی دارد.
او در تحلیلی که «کانترپانچ» منتشر کرده، یادآور شد: پس از دو هفته اقامت در ایران در اواخر دی ماه منتهی به اوج جنبش انقلابی علیه حکومت سلسلهای و استبدادی محمدرضا پهلوی فرصت مفصلی برای گفتوگو با آیتالله روح الله خمینی در اقامتگاهشان در پاریس را داشتم، جایی که ایشان پذیرای بازدیدکنندگان خارجی بودند. ایشان تا زمان فوتشان در سال ۱۹۸۹ میلادی به عنوان رهبر بلامنازع ایران خدمت کردند.«رمزی کلارک» دادستان کل وقت ایالات متحده و و یک فعال مذهبی ضد جنگ در آن جلسه همراه من بودند.
سپس در طول مدتی که در ایران حضور داشتیم با بسیاری از رهبران مذهبی و سکولار ملاقات کردیم. ما شاهد نمایشی فوقالعاده از مردم هیجانزده و خوشحال از رفتن شاه و عدم بازگشت دوباره او به ایران بودیم. جنبههای زیادی از این جلسه وجود دارد که ارزش یادآوری را دارد، اما یکی از آن موارد برای من برجسته است که پس از بیش از ۴۳ سال بعد نیز مرتبط با وضعیت امروز ما میباشد.
بلافاصله پس از احوالپرسی، آیتالله خمینی با دقت پرسشی را از ما مطرح کردند که در ذهنشان مهمتر از هر موضوع دیگری بود. موضوعاتی که در حدود دو ساعت بعد مطرح شد و ما سه نفر بیشتر پرسشها را مطرح کردیم. ایشان از ما پرسیدند: «آیا فکر میکنیم که دولت آمریکا مداخله خود در سال ۱۹۵۳ میلادی را که باعث سرنگونی یک دولت منتخب مردمی شد، تکرار خواهد کرد و شاه را به سلطنت باز میگرداند؟»
هر یک از ما در این راستا پاسخ دادیم. البته نمیتوانستیم با اطمینان بدانیم واشنگتن چگونه عمل خواهد کرد، اما معتقد بودیم که ایالات متحده درسهایی از گذشته فراگرفته است؛ از جمله از ناهنجاری حمایت از کودتاهایی که رهبران سرکوبگر را به قدرت رساند، در حالی که ادعا میشد «جهان آزاد» را علیه کمونیسم و توسعهطلبی شوروی رهبری میکنند. ما هم چنین بر شکست آن زمان مداخله آمریکا در ویتنام و قدرت و اتحاد ظاهری جنبشی که شاه را سرنگون کرد اشاره کردیم.
چند روز پیش از آن در تهران با «ویلیام سالیوان» سفیر وقت آمریکا در ایران ملاقات داشتیم و او گفت ارزیابیهای مکرر را به کاخ سفید ارسال میکند و «جیمی کارتر» رئیسجمهور ظاهراً لیبرال آمریکا آن را مورد بررسی قرار میدهد.
در گزارشها اشاره شده بود جنبش علیه حکومت شاه از حمایت قاطع مردم ایران برخوردار بود و حتی فرمانده ارتش ایران نیز به ناچار به پذیرش نتیجه سیاسی شد. بر این اساس، سالیوان توصیه کرد که دولت آمریکا به رهبران جنبش انقلابی ایران اطمینان دهد که به دنبال روابط عادی و مثبت با دولت تازه به قدرت رسیده ایران خواهد بود. اما مسیر بعدی تحولات، پیامدهای نامطلوب عظیمی را به همراه داشت و باعث تشدید شک و تردید شد. اکنون تبلیغات در مورد پیوستن دوباره آمریکا به برجام این پرسش را ایجاد کرده که آیا برجام در سال ۲۰۲۲ احیا خواهد شد یا خیر.
در سال ۱۹۷۹ میلادی نشانههای نگرانکنندهای وجود داشت که بعید به نظر میرسید حق تعیین سرنوشت ایرانیان بدون ایجاد اصطکاک ژئوپولیتیک محقق شود. «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی وقت آمریکا به شدت طرفدار تعهد برای بازگرداندن شاه به تاج و تخت بود و تاثیر زیادی بر تفکر کارتر داشت
لازم به تاکید است که ترامپ به طور یکجانبه از برجام ۲۰۱۵ خارج شد و تحریمهای تنبیهی را مجددا علیه ایران اعمال کرد که رنج زیادی را بر مردم ایران وارد ساخت. این در حالی بود که ایران تا سال ۲۰۱۸ میلادی به طور کامل به مفاد توافق نامه پایبند بود و طبق گزارشهای ادواری آژانس بینالمللی انرژی اتمی این پایبندی تایید شده بود. در زمان ترامپ او با تشویق از سوی «جارد کوشنر» داماد صهیونیستاش و حامیان اسرائیلیشان ترغیب شد تا برجام را به عنوان یک توافق بد از منظر امنیتی به عنوان توجیهی برای خروج آمریکا از آن محکوم کند.
در جریان مذاکرات طولانی وین در مورد احیای برجام، ایالات متحده از سوی اسرائیل و شیخنشینهای خلیجفارس برای گرفتن امتیازاتی از ایران در مورد موضوعات خارج از محدوده توافق هستهای تحت فشار قرار گرفته است. محتمل به نظر میرسد که با درخواستهای ایران برای جبران خسارت ناشی از رفتار بدنیت ایالات متحده مواجه شویم که سابقهای وحشتناک برای قابل اعتماد بودن تعهدات بینالمللی بدون معاهده، ایجاد کرده است.
ایجاد اعتماد در روابط بینالملل مستلزم رعایت حسن نیت متقابل است. دست کم بایدن باید متواضعانه از ایران بهخاطر خروج مخرب ترامپ در ۲۰۱۸ میلادی عذرخواهی میکرد و علیرغم ناتوانی قانونیاش در الزام رؤسای جمهور آینده نسبت به احترام گذاشتن به برجام میتوانست خود با پایبند ماندن به آن، جایگاه بالاتری را کسب کند. رسانههای غربی این موضوع را کاملا نادیده گرفتهاند که ایران با ورود به توافق هستهای مورد حمایت اوباما در سال ۲۰۱۵ میلادی بدون اصرار بر این که اسرائیل زرادخانه تسلیحات هستهای خود را از بین ببرد امتیاز بزرگی ارائه داده بود. علیرغم آن که توافق ایران و آمریکا دست کم در انظار عمومی مورد مذاکره قرار گرفت، هیچ تضمینی از سوی اسرائیل ارائه نشد.
نیویورک تایمز: آشوب در انتظار پایتختهای اروپایی است
روزنامه نیویورک تایمز با اشاره به تشدید بحران قیمت انرژی و بروز برخی اعتراضات در پایتختهای اروپایی نوشت ترس و دلهره در پایتختهای اروپایی پدید آمده است.
روزنامه آمریکایی نوشت: با تلاش اروپا برای فاصلهگیری از سوختهای فسیلی روسیه و اولین اعتراضات گسترده درباره هزینههای انرژی در این قاره، دولتها سخت در حال تلاش برای اتخاذ تدابیر موقت پیش از پاییز و زمستان هستند.
شولتز صدراعظم آلمان در یک کنفرانس خبری در برلین گفت: «کشور ما
با دوران سختی روبهرو است.» آلمان بهعنوان بزرگترین اقتصاد اروپا، یکی از بدترین کشورهایی است که از بحران انرژی در اروپا متاثر شده است. قیمت گاز طبیعی در این کشور طی یک سال، ۱۰ برابر شده است.
مقامات آلمانی ماههاست ابراز نگرانی میکنند که افزایش هزینهها میتواند باعث تحولات اجتماعی شود. گروههای چپ و راست افراطی وعده دادهاند که تظاهرات هفتگی را علیه ائتلاف چپ میانه شولتز آغاز کنند. برخی از اتحادیهها تهدید کردهاند که به خیابانها میآیند. نگرانی اقتصادی در سراسر اروپا محسوس است. در پراگ، یک روز پس از آنکه دولت از رای عدم اعتماد بهدلیل اتهام مربوط به عدم اقدام به موقع درباره افزایش قیمتها جان سالم به در برد، دهها هزار معترض به خیابانها آمدند تا خشم خود را نسبت به هزینههای انرژی ابراز کنند. بسیاری از تظاهراتکنندگان از عضویت جمهوری چک در ناتو و اتحادیه اروپا انتقاد کردند. این اعتراضات بر نگرانیهای رو به رشد در میان رهبران اروپایی تاکید میکند که بحران انرژی و تورم فزاینده میتواند باعث بیثباتی سیاسی شود. بسیاری از شهروندان میگویند که نگران پساندازهای خود هستند و نگرانند که نتوانند قبوض خود را در زمستان پرداخت کنند.
در شرق انگلستان «جیمز آلکاک» گفت که پسانداز زندگی خود را در اغذیهفروشیاش در «بورلی» گذاشته است. حالا، این مرد ۳۶ساله میترسد که همه چیز را از دست بدهد. او میگفت: «اگر در دو تا سه هفته آینده کمکی از سوی دولت صورت نگیرد، سال آینده در این زمان کسبوکاری نخواهیم داشت.»
موجهای اقتصادی ناشی از جنگ باعث توقف کمکهای برخی از اروپاییهایی شده که از اوکراین حمایت میکنند. در انگلیس ظاهرا وضعیت بدتر است. مقامهای پلیس این کشور نگران افزایش چشمگیر برخی جرایم و تشدید ریسک بروز ناآرامیهای مدنی در زمستان امسال به سبب بالا رفتن هزینههای زندگی و بحران حوزه انرژی است. در سندی که از سوی روسای پلیس انگلیس تدوین شده، هشدار داده شده که «اغتشاش اقتصادی و بیثباتی مالی» احتمالا منجر به افزایش جرایمی نظیر سرقت از فروشگاهها، سرقت از منازل، سرقت خودرو، کلاهبرداری اینترنتی و زورگیری شود. همچنین احتمال دارد کودکان بیشتری به باندهای مواد مخدر بپیوندند و زنان بیشتری در معرض بهرهکشی جنسی قرار بگیرند. به همین دلیل، مقامات انگلیس برنامههای اضطراری برای مقابله با پیامدهای احتمالی بحران در هزینههای زندگی در دست تهیه دارند. مقام های پلیس میگویند «فشار طولانی و دردناک اقتصادی» میتواند خطر «ناآرامیهای مدنی بزرگتر» را مشابه شورشهای سال۲۰۱۱ لندن ایجاد کند.
گزارشهایی منتشر شده دال بر اینکه ممکن است در زمستان امسال به مردم انگلیس گفته شود که تا بعد از ساعت ۸ بعدازظهر آشپزی نکنند و بین ساعت
۲ بعدازظهر تا ۸عصر از ماشین لباسشویی یا ماشین ظرفشویی استفاده نکنند. بحران انرژی و کاهش عرضه گاز صدماتی برای انگلیس به بار آورده است. پیشبینی میشود که قبض سوخت سالانه معمولی خانوادههای انگلیسی از اکتبر به حدود ۳۵۰۰پوند افزایش یابد که سهبرابر بیشتر از سال گذشته است. بر اساس آخرین گزارش بانک مرکزی انگلیس، پیشبینی میشود تورم انگلیس افزایش مییابد و از سه ماه چهارم سال جاری میلادی، انگلیس وارد رکود شود. در استکهلم، دولت سوئد اعلام کرد که ۲۳میلیارد دلار برای کمک به شرکتهای فعال در عرصه انرژی تا ماه مارس ارائه خواهد کرد. فرانسه بزرگترین تلاش خود را از زمان بحران نفتی دهه۱۹۷۰ آغاز کرده است و مکرون خواستار یک دوره «اعتدال و میانه روی» در انرژی شد. دولت بیش از ۲۶میلیارد دلار برای جبران هزینه افزایش قبوض انرژی خانوار هزینه کرده است.