علل و اسباب و محدوده تأثیرگذاری آنها
مرتضی نصیریفر
امام سجاد(ع) در دعای ۱۳ صحیفه سجادیه میفرماید: یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ؛ای کسی که اسباب و دست آویزها حکمت او (آنچه صلاح دانسته و مقدّر فرموده) را تغییر نمیدهد. از این فراز به دست میآید که اسباب و وسایل توسلی که خداوند در آیات قرآنی بیان کرده است، در محدوده حکمت الهی، تاثیر میگذارد؛ ولی وقتی انسان بخواهد از طریق اسباب و وسایلی در حکمت الهی تبدیل و تغییری ایجاد کند، چنین امکانی وجود ندارد.
نویسنده در این مطلب با تبیین حقیقت حکمت محدوده تاثیر توسل و اسباب آن را مشخص کرده است.
***
جاری شدن امور دنیوی از طریق اسباب و وسایل
خداوند نظام هستی را بر اساس قوانین ثابتی آفریده است که از آنها به عنوان سنتهای الهی یاد میکند. سنتهای الهی به گونهای است که در آن تبدیل و تحولی رخ نمیدهد.(احزاب، آیه ۶۲؛ فاطر، آیه ۴۳؛ فتح،آیه ۲۳) یکی از سنتهای الهی سنت اسباب است. به این معنا که هر امری در هستی از طریق اسباب جریان مییابد. دایره اسباب بسیار وسیع بوده و برای هر مسببی، سببی خاص در نظر گرفته شده است. از این رو در آیات قرآن از اموری چون تقوا، نماز، روزه، دعا، زکات، صدقه، پیامبران، امامان معصوم(ع) و مانند آن به عنوان اسباب توسل یاد شده و خداوند از مردمان میخواهد تنها به اسباب و وسایل ظاهری و مادی بسنده نکنند و افزون بر آن به اسباب غیر ظاهری و غیر مادی نیز توجه داشته باشند؛ (مائده، آیه ۳۵؛ اسراء، آیه ۵۷) چرا که اسباب غیرمادی و غیرظاهری حتی در امور مادی چون افزایش و کاهش بارندگی و مانند آن تاثیر دارند؛ چنانکه خداوند تقوا را عاملی برای افزایش بارندگی و رزق و برکات معرفی میکند(اعراف، آیه ۹۶) و در روایات نیز زکات به عنوان عامل افزایش و شکوفایی اقتصادی معرفی میشود و یا اینکه صله رحم و قطع آن موجب تاخیر یا تقدیم مرگ آدمی میباشد.(الکافی، ج ۲، ص ۴۴۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۵۰)
امام صادق(ع) درباره سنت اسباب میفرماید: أَبَى اللهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً؛ خداوند ابا دارد که اشیاء جز از طریق اسباب آن جریان یابد. پس برای هر چیزی سببی قرار داده و برای هر سببی شرحی و برای هر شرحی علمی قرار داده است. (کافی، ج۱، ص ۱۸۳)
پس در نظام هستی، سنتی به نام سنت اسباب است و خداوند برای هر پدیدهای سببی قرار داده که تنها از همان راه محقق میشود.
لزوم توسلجویی در هر کار
از آنجا که سنت الهی بر این قرار گرفته که هر کاری از طریق اسباب و وسایل صورت گیرد، لازم است تا انسان برای رسیدن به هر مقصد و مقصودی از وسایل و اسباب لازم آن بهره گیرد. از این روست که خداوند بارها در آموزههای قرآنی بر لزوم توسلجویی و وسیله مناسب یافتن برای رسیدن به مقاصد تاکید کرده است.
وسائل جمع وسیله است. وسیله به معنای هر چیزی است که انسان به کار میگیرد تا او را به هدف و مقصدش برساند. پس کسی که توسل میجوید میخواهد از آن وسیله خود را به دیگری نزدیک ساخته و بدان وسیله به شخصی تقرب جوید.(لسانالعرب، ابن منظور، ج۱۵، ص۳۰۱، «وسل»)
در اهمیت و ارزش توسل همین بس که حتی کافران برای تقرب به خداوند بتان و امور دیگری را وسیله قرار میدهند تا اینگونه به خداوند تقرب جویند.(زمر، آیات ۳ و ۴۳) خداوند از مومنان نیز میخواهد تا با توسل به پیامبران، به پیشگاه خداوند تقرب جویند.(نساء، آیه ۶۴؛ یوسف، آیه ۹۷)
البته از نظر آموزههای قرآنی، توسل به برخی از امور برای تقرب به خداوند مشروع و برخی دیگر نامشروع است. در اینباره توسل به بتان نامشروع دانسته شده، ولی توسل به پیامبران(ع) و اهلبیت(ع) جایز و مشروع شمرده شده است.(همان) چرا که طبق آنچه در روایات آمده، مقصود از کلمات در آیه ۳۷ سوره بقره، توسّل به حقّ پیامبر(ص) و خاندان ایشان اوست. (الدرّالمنثور، سیوطی، ج۱، ص۱۴۷؛ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۷-۶۸، احادیث ۱۴۳-۱۴۸)
انسان برای رسیدن به هر مقصدی وسیلهای نیاز دارد. این مقاصد گاه مشروع و گاه غیر مشروع است؛ چنانکه وسایل نیز گاه مشروع و گاه دیگر نامشروع است. از مهمترین مقاصد و اهداف مشروع، قرب الی الله و تقرب جستن به خداوند است. (مائده، آیه ۳۵) همچنین بهترین وسایل برای این مقصد غیر از توسل جستن به پیامبران(ع) و امامان(ع) تقوای الهی و عمل صالح چون نماز و روزه است. البته در روایات تفسیری در ذیل آیه ۳۵ سوره مائده مهمترین وسایل تقربجویی به خداوند نیز بیان شده است که میتوان به آنها مراجعه کرد.
البته غیر مقصد اصلی که خداوند است میتوان برای دیگر مقاصد مشروع مادی و غیر مادی از وسایل مشروع استفاده کرد. چنانکه گاهی هدف از به کار گیری وسیله، رسیدن به خواستهها و برآورده شدن حاجتهای روزانه مادی و دنیوی است که این هم ابزار و وسایل مخصوص به خود را دارد. از آیه ۳۵ سوره مائده به دست میآید که تلاش در جهت تحقق خواسته، خود یکی از وسایل مهم در رسیدن به اهداف و مقاصد مشروع است.
حکمت الهی، خط قرمز تاثیرگذاری اسباب و وسایل
از امام سجاد(ع) در دعای ۱۳ صحیفه سجادیه نقل شده، اسباب و وسایل مشروع دارای محدودیت در تاثیر هستند. آن حضرت(ع) میفرماید:: یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ؛ای کسی که اسباب و دستاویزها،حکمت (و آنچه صلاح دانسته و مقدّر فرموده) را تغییر نمیدهد.
بنابراین، اسباب و وسایلی که انسان بدان توسل میجوید تا به مقاصد خود برسد محدود به دایره حکمت است. به این معنا که وسایل تا آنجایی تاثیرگذار است که موجب تغییر در حکمت الهی نشود.
«حکمت» از کلمه «حکم» گرفته شده است. در فرهنگ قرآنی، حکمت به گزارههایی اطلاق میشود که به معارف قطعی و حقایق یقینی عقلی بازگشت کند.(التحقیق، حسن مصطفوی، ج ۲، ص۲۶۵)
اما باید توجه داشت که تفاوت معناداری درباره اطلاق حکیم به انسان و خداوند وجود دارد. از این رو راغب اصفهانی در بیان معنای اصطلاحی حکمت گفته است که حکمت در انسان به معنای دستیابى به حق، به وسیله علم و عقل است. اما این واژه هنگامى که به خدا نسبت داده شود به معناى شناخت اشیا و ایجاد آنها در نهایت استوارى است. پس حکمت در انسان، عبارت از شناخت موجودات و انجام دادن نیکیها است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۲۴۹، «حکم»)
همچنین گفته شده که حکمت به معناى اتقان و استوارى خاصّى است که در آن هیچگونه سستى و خللى نباشد و بیشترین کاربرد آن در معلومات عقلى است که مطابق با واقع باشد و هیچگونه دروغ و باطلى در آن راه پیدا نکند.(المیزان، ج ۲، ص ۳۹۵) برخی نیز در تعلیل نامگذاری این نوع از معلومات عقلی به عنوان حکمت گفتهاند که حکمت را از این جهت حکمت نامیدهاند که صاحبش را از اخلاق پست جلوگیرى مىکند.(المصباح، ج ۱ – ۲، ص ۱۴۵، «حکم»)
به هر حال، حکمت در خداوند خلقت اشیاء در غایت استواری است. بنابراین، خداوند وقتی چیزی را میآفریند و برای آن برنامهای دارد، این آفرینش و برنامه در کمال استواری و اتقان است به گونهای که هیچگونه خلل و باطلی در آن راه نمییابد. لذا خداوند درباره آفرینش جهان میفرماید که در آن هیچگونه عبث و بیهودگی و بیهدفی(مومنون، آیه ۱۱۵) و همچنین خللی نیست.(ملک، آیه ۳)
بنابراین، حکمت الهی است که آفرینش را در یک اتقان و استواری کامل قرار داده و در مسیر یک هدف مشخص و معینی پیش میبرد. پس هرگز لهو و لغو و لعبی در آفرینش نیست چرا که، بیحکمت و بدون فلسفه وجودی نمیباشد.
این حکمت الهی است که در چارچوب مشیت با آن آشنا هستیم؛ به این معنا که خداوند به حکمت و صلاحدید خویش چنین خواسته که هستی در یک مسیری بر اساس سنتها و قوانین الهی حرکت کند تا به سرانجام خود برسد. هر گونه بهرهگیری از اسباب و وسایل در تغییر این حکمت غیرممکن است و هرگز تغییر و تبدیل و تحولی در آن راه نمییابد و اگر تغییر راه یابد بیرون از محدوده حکمت نخواهد بود؛ به این معنا که آنچه در امالکتاب نگاشته شده در صورتی با توسل به اسباب مشروع، قابل تغییر و تبدیل است که در چارچوب حکمت باشد. پس اینکه از امام جعفر صادق(ع) در تعقیبات نماز صبح روایت شده که شخص از خداوند بخواهد: اللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمْرِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ انْشُرْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ وَ إِنْ کُنْتُ عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ شَقِیّا فَاجْعَلْنِی سَعِیدا فَإِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ؛ خدایا بر عمرم بیفزا و در روزیام وسعت عنایت کن و رحمتت را بر من بگستران و اگر نزد تو در کتاب تقدیر و سرنوشت بد فرجام هستم مرا نیکبخت گردان چرا که تو آنچه را بخواهى محو و آنچه را بخواهى ثبت مینمایى و کتاب تقدیر و سرنوشت در اختیار توست،این تغییر که در امالکتاب رخ میدهد تنها در چارچوب حکمت الهی است وگرنه هرگونه توسلی از جمله دعای انسان هیچ تاثیر نخواهد داشت. خداوند در آیاتی به پیامبر(ص) میفرماید که توسلجویی او تنها در این محدوده پاسخ مثبت مییابد وگرنه هیچ تاثیر نخواهد داشت. پس تلاشها و مجاهدتهای پیامبر(ص) نیز محدود به دایره حکمت است تا تاثیر بگذارد.(نگاه کنید: منافقون، آیه ۶؛ بقره، آیه ۷۵؛ کهف، آیه ۶؛ شعراء، آیه ۳)